روایتی از نفرین بلندمدت منابع در آفریقا؛
طلا پیدا کردند و فقیرتر شدند

معدنکاری طلا در آفریقا، بهویژه در مقیاس کوچک و سنتی، میتواند به کاهش سطح تحصیلات منجر شود، که این امر در بلندمدت به ضرر توسعه اقتصادی و اجتماعی است. افرادی که در دوران نوجوانی در مناطق معدنی زندگی میکردند، نهتنها وضعیت اقتصادی بهتری ندارند، بلکه احتمالا شرایط بدتری دارند. این یافته نشان میدهد که کاهش تحصیلات در مناطق معدنی با درآمدهای پایدار بالاتر جبران نمیشود و کار در بخش معدن در بلندمدت سود مالی قابلتوجهی به همراه ندارد.
در دهههای اخیر، بخش صنایع معدنی در بسیاری از کشورهای آفریقایی شاهد رونق قابلتوجهی بوده است. این رشد، بهویژه در زمینه استخراج طلا، اقتصاد این کشورها را تحتتاثیر قرار داده و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی آنها را دگرگون کرده است. با این حال، پرسشهای متعددی درباره تاثیرات بلندمدت این رونق معدنی بر توسعه اقتصادی و رفاه ساکنان این مناطق مطرح شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، طیفی از مطالعات جدید که اثرات بلندمدت صنایع معدنکاری را مورد مطالعه قرار میدهند، به بررسی یکی از جنبههای مهم این موضوع، یعنی تاثیر استخراج طلا بر سطح آموزش افراد در آفریقا میپردازند. این گزارش با هدف ارائه یک تحلیل جامع و دقیق از یافتههای این مطالعات، به بررسی دقیق رابطه بین معدنکاری طلا و کاهش سطح تحصیلات، مکانیسمهای این تاثیر، و پیامدهای بلندمدت آن میپردازد.
این مطالعه نشان میدهد که معدنکاری طلا در آفریقا، بهویژه در مقیاس کوچک و سنتی، میتواند به کاهش سطح تحصیلات منجر شود، که این امر در بلندمدت به ضرر توسعه اقتصادی و اجتماعی است. این اثر به دلیل تصمیمگیریهای نزدیکبینانه خانوارها برای بهکارگیری کودکان در معادن به جای ادامه تحصیل آنها ایجاد میشود.
این یافتهها اهمیت سیاستگذاری برای کاهش کار کودکان و افزایش سرمایهگذاری در آموزش را برجسته میکند. با توجه به اهمیت آموزش در توسعه پایدار، دولتها باید استراتژیهایی را برای مدیریت بهتر منابع معدنی و کاهش تاثیرات منفی آنها بر سرمایه انسانی تدوین کنند. باید در نظر گرفت که حتی در ایران نیز ممکن است معدنکاری در سطح کوچک و کاربر (به جای سرمایهبر بودن) اثرات منفی بر آموزش و سطح توسعه اقتصادی داشته باشد.
این مطالعات با استفاده از دادههای نظرسنجی آفروبارومتر (Afrobarometer) از سه موج زمانی مختلف و دادههای جغرافیایی مربوط به تاریخ کشف و تعطیلی معادن طلا، نشان میدهند که افرادی که در دوران نوجوانی خود در منطقهای با حداقل یک معدن طلا زندگی میکردند، در بزرگسالی سطح تحصیلات پایینتری دارند. این اثر منفی بهویژه در مناطقی که معادن طلا در مقیاس کوچک و سنتی فعالیت میکنند، برجستهتر است.
محققان با بررسی مکانیسمهای مختلف، نتیجهگیری میکنند که این اثر عمدتا به دلیل تصمیمگیریهای کوتاهمدت و نزدیکبینانه خانوارهاست که به جای سرمایهگذاری در آموزش، کودکان خود را به کار در معادن یا مشاغل مرتبط با آن تشویق میکنند.
یافتههای مطالعات نشان میدهند که این اثر منفی در مورد معادن طلا منحصربهفرد است و در مورد سایر منابع معدنی، مانند الماس یا فلزات دیگر، مشاهده نمیشود (البته به این دلیل که سایر معادن در مقیاس بزرگ هستند). دلیل این امر به امکان استخراج طلا با روشهای ساده و در مقیاس کوچک نسبت داده شده است، که این امکان را برای کودکان و نوجوانان فراهم میکند تا بهراحتی در این فعالیتها مشارکت کنند.
همچنین، نتایج نشان میدهد که این کاهش در سطح تحصیلات، در بلندمدت با بهبود شرایط اقتصادی همراه نیست، به این معنا که افرادی که در مناطق معدنی زندگی میکردند، در بزرگسالی شرایط اقتصادی بهتری نسبت به دیگران ندارند. به طور خلاصه:
• معدنکاری و اکتشاف معادن در سطح کوچکمقیاس و کاربر با احتمال بالایی ترجیحات خانوادههای نزدیک این معادن را برای سرمایهگذاری بلندمدت در آموزش کودکان تحتتاثیر قرار میدهد.
• کاهش سرمایهگذاری در آموزش باعث عدمانباشت سرمایه انسانی در بلندمدت میشود.
• هر دو مورد بالا در بلندمدت باعث کاهش توسعه اقتصادی مناطق معدنکاری در مقایسه با سایر منابع مشابه میشود.
پیرامون منابع و توسعه
از ابتدای قرن حاضر، بخش منابع معدنی در بسیاری از کشورهای آفریقایی رونق چشمگیری داشته است. این اهمیت روزافزون منابع معدنی احتمالا ساختار اقتصادهای آفریقایی را برای آیندهای قابل پیشبینی تغییر خواهد داد. بااینحال، مشخص نیست که این رونق منابع معدنی چه تاثیری بر توسعه اقتصادی آفریقا و رفاه ساکنان آن در بلندمدت خواهد داشت.
از یک سو، منابع معدنی و درآمدی که میتوانند ایجاد کنند، میتواند اثرات مثبت فوری داشته باشد. افراد میتوانند شغل پیدا کنند و در مقایسه با گزینههای موجود مانند کشاورزی معیشتی، دستمزد نسبتا بالایی کسب کنند. دولتهایی که از نظر مالی با محدودیت مواجهاند، ممکن است درآمدهای اضافی دریافت کنند که میتواند برای تامین کالاهای عمومی ضروری و بهبود کلی شرایط زندگی شهروندان خرج شود.
از سوی دیگر، ادبیات تاثیرگذاری استدلال میکند که منابع معدنی ممکن است به جای برکت، نفرینی برای کشورهای درحالتوسعه باشند. رونق منابع معدنی ممکن است به تغییرات نرخ ارز منجر شود که باعث کاهش رقابتپذیری بخشهای غیرمعدنی میشود، اثری که بهعنوان «بیماری هلندی» شناخته میشود.
وجود منابع معدنی همچنین با مکانیسمهای اقتصاد سیاسی که اثرات منفی دارند، مرتبط بوده است؛ مثلا منابع میتوانند هدف وسوسهانگیزی برای گروههای سیاسی غارتگر باشند و به فساد و بیثباتی سیاسی، از جمله درگیریهای خشونتآمیز منجر شوند. اثرات منفی دیگر شامل نوسانات شدید در درآمدهای عمومی و کاهش نیاز حاکمان به مذاکره با شهروندان خود بر سر مالیات و در نتیجه کاهش دموکراسی و حاکمیت ضعیفتر است.
در این گزارش، محور بحث بر اساس مزایا و معایب منابع معدنی و به طور خاصتر پیامدهای رونق منابع در آفریقا با تمرکز بر تولید طلا که منبع معدنی مهمی برای آفریقاست، قرار دارد و طبیعتا حاوی درسهایی برای اثرات معدنکاری در سطح کوچکمقیاس برای کشورهای درحالتوسعه مانند ایران است.
یکی از ویژگیهای مهم تولید طلا در آفریقا، اهمیت نامتناسب عملیاتهای کوچکمقیاس و سنتی است. توانایی استخراج سودآور طلا در عملیاتهای کوچکمقیاس به این معناست که کودکان و جوانان میتوانند بهراحتی در استخراج طلا مشغول به کار شوند. در نتیجه، خانوادهها ممکن است آموزش فرزندان خود را نادیده بگیرند و به جای آن، اجازه دهند یا حتی آنها را تشویق کنند که کار کنند. بنابراین، یکی از نفرینهای پنهان طلا و معادن کوچکمقیاس که تنها در بلندمدت قابل مشاهده است، ممکن است کاهش سطح تحصیلات باشد.
در راستای این فرضیه، شواهد در سطح خرد نشان میدهد که مردان و زنان در بزرگسالی سطح تحصیلات پایینتری دارند اگر در دوران نوجوانیشان معدن طلا در نزدیکی محل زندگیشان وجود داشته باشد. همچنین شواهد دیگری برای مکانیسم بحثشده در بالا وجود دارد، یعنی اینکه کاهش سطح تحصیلات به این دلیل رخ میدهد که خانوادهها در مناطق استخراج طلا فرزندان خود را به کار کردن تشویق میکنند.
با رد سایر کانالهای انتقال اثر بلندمدت، بهویژه رد مساله کاهش ارائه خدمات آموزشی یا کمبود مدارس در مناطق معدنی توسط دولت، مهاجرت یا تمایل بیشتر به درگیریها، پشتیبانی بیشتری از این تفسیر فراهم میشود. یک یافته جالب این است که معادن طلای کوچکتر تاثیر منفی بیشتری بر سطح تحصیلات دارند تا معادن بزرگتر و اینکه منابع معدنی بزرگمقیاس غیر از طلا هیچ تاثیر منفی بر سطح تحصیلات از این کانال ندارند. این نتایج نشان میدهند که طلا و سایر مواد معدنی مناسب برای فعالیتهای کوچکمقیاس، تاثیر منفی بر سطح تحصیلات و توسعه اقتصادی دارد.
نتایج نشان میدهد که پاسخدهندگانی که در دوران جوانی معدن طلا در نزدیکی محل سکونت داشتند، در بزرگسالی شرایط اقتصادی بهتری نسبت به پاسخدهندگانی که هیچ معدن طلایی در نزدیکیشان نبود، تجربه نمیکنند و حتی ممکن است شرایط بدتری داشته باشند.
این نتیجه نشان میدهد که در بلندمدت، اثرات منفی آموزشی استخراج طلا با درآمدهای پایدار بالاتر جبران نمیشود. به طور کلی، یافتهها نشان میدهد که وجود معادن ممکن است مردم را به انتخابهای با نگرش کوتاهمدت و غیرمولد سوق دهد که در بلندمدت نتیجه نمیدهد.
این پیامدهای گستردهتر معادن طلا باید در نظر گرفته شود تا مزایا و معایب رونق منابع معدنی بهدرستی ارزیابی شود. اینکه یک نفرین میتواند از چند کانال متمایز تاثیرات بلندمدت داشته باشد.
برای بررسی سطح تحصیلات افراد در دوران نوجوانی در مناطق معدنی و غیرمعدنی، این مطالعات دادههای مربوط به مکان و تاریخ فعالیت معادن طلا را با دادههای نظرسنجی در مورد سطح تحصیلات از موجهای سوم تا پنجم نظرسنجیهای آفروبارومتر تطبیق دادند.
با استفاده از نمونهای از ۳۰ کشور، دریافتیم که وجود معدن طلا در منطقهای که پاسخدهنده در دوران نوجوانیاش در آن زندگی میکرده، تاثیر منفی قابلتوجهی بر سطح تحصیلات او در بزرگسالی دارد. این اثر در برابر حذف تکتک کشورها، استفاده از سنین مختلف برای تعریف نوجوانی و در چند آزمون استحکام دیگر مقاوم است.
این یافتهها و مطالعات جدید، به ادبیات نظری درباره معایب و مزایای منابع معدنی کمک میکند. مجموعه قابلتوجهی از شواهد غیررسمی نشان میدهد که منابع معدنی لزوما به افزایش درآمد منجر نمیشوند و در واقع ممکن است پیامدهای منفی داشته باشند. برای مثال، بوان و همکاران (۱۹۹۹) نشان میدهند که با وجود افزایش قابلتوجه درآمدهای نفتی، درآمد در نیجریه تا اوایل قرن حاضر راکد ماند و فقر افزایش یافت.
رشد و کاهش فقر در بسیاری از کشورهای غنی از منابع دیگر نیز به طور مشابه ناامیدکننده بود (استوک، ۲۰۰۸). از سوی دیگر، بوتسوانا اغلب به عنوان نمونهای برجسته ذکر میشود که نشان میدهد منابع طبیعی میتوانند مفید باشند. حتی با وجود اینکه ۴۰درصد از تولید ناخالص داخلی آن از الماس تامین میشود، این کشور از سال ۱۹۶۵ نرخ رشد بالایی داشته و سهم قابلتوجهی از درآمد ملی خود را برای آموزش عمومی سرمایهگذاری کرده است. نمونه مثبت دیگر امارات متحده عربی است، جایی که ثروت هیدروکربنی به بهبود زیرساختها و گسترش انواع کالاها و خدمات عمومی منجر شده است (فسانو، ۲۰۰۲).
فرآیند استخراج طلا
طلا یکی از مهمترین و پرکاربردترین مواد معدنی از نظر اقتصادی در جهان است. میتوان از آن برای جواهرات، ضرب سکه، الکترونیک و سایر کاربردهای صنعتی استفاده کرد. این طیف گسترده کاربردها، طلا را به کالایی بسیار ارزشمند تبدیل میکند.
در عین حال، کمیابی آن تضمین میکند که استخراج طلا حتی برای عملیات در مقیاس کوچک نیز میتواند سودآور باشد. طلا از سنگهای معدنی مختلفی که حاوی مقادیر کم و اغلب بسیار ناچیزی از ذرات طلا هستند، استخراج میشود. بسته به ویژگیهای یک کانسار طلای خاص، یعنی گسترهای از سنگهای معدنی با غلظت قابلتوجه طلا، روشهای استخراج متفاوتی به کار گرفته میشود. برخی از معادن طلا عمدتا با روشهای سرمایهبر استخراج میشوند.
به عنوان مثال، در معادن روباز، سنگ معدن با دینامیت از سنگ سخت استخراج میشود. سپس سنگ معدن با کامیونهای بزرگ حمل میشود تا با استفاده از مواد شیمیایی مانند سیانید، ذرات طلا از سایر مواد جدا شده و بیشتر فرآوری شوند.
طلا همچنین میتواند با روشهای پرزحمتتر استخراج شود. بهویژه، معدنکارانی که در استخراج پلاسری مشغول هستند، از ابزارهای سادهای مانند تابهها یا جویچهها برای استخراج طلا از رسوبات آبرفتی، بهعنوان مثال در بستر رودخانهها، استفاده میکنند.
این روش به این واقعیت وابسته است که ذرات طلا سنگینتر از سنگهای میزبان هستند و بنابراین میتوان آنها را شستوشو داد و جدا کرد. با توجه به اینکه طلا میتواند با روشهای نسبتا ساده استخراج شود، فعالیتهای معدنی کوچکمقیاس (سنتی) بهویژه در اطراف معادن طلا بسیار رایج هستند. در واقع، حتی معادن بزرگ و سرمایهبر نیز فرصتهایی برای استخراج کوچکمقیاس فراهم میکنند.
قابلیت معادن طلا برای فعالیتهای کوچکمقیاس ویژگی برجستهای است. با توجه به اهمیت این نوع استخراج در آفریقا و به طور کلی در جهان درحالتوسعه، تخمین زده میشود که حدود ۱۳میلیون نفر در سطح جهان به طور مستقیم در استخراج کوچکمقیاس مشغول هستند؛ ۸۰ تا ۱۰۰میلیون نفر دیگر به شکلی غیرمستقیم به این نوع استخراج وابستهاند (هنتشل و همکاران، ۲۰۰۳).
تاثیر استخراج طلا بر توسعه اقتصادی
معادن طلا، مانند هر نوع منبع معدنی دیگر، میتوانند با افزایش درآمد خانوارها تاثیر مثبتی بر سطح تحصیلات داشته باشند. درآمدهای بالاتری که در بخش معدن (در مقایسه با مثلا کشاورزی) میتوان کسب کرد، باید به خانوارها امکان دهد که در آموزش فرزندان خود سرمایهگذاری بیشتری کنند. از سوی دیگر، استخراج طلا میتواند از طریق کانالهای مختلف اثرات منفی بر سطح تحصیلات داشته باشد.
یکی از کانالهای آشکار و همانطور که در ادامه نشان داده شده، احتمالا مرتبطترین کانال در این زمینه، این است که والدین ممکن است ترجیح دهند فرزندان خود را برای تامین معاش به کار بفرستند تا به مدرسه. خود کودکان نیز ممکن است ترجیح دهند بلافاصله پول درآورند تا در آموزش خود سرمایهگذاری کنند، شاید به این دلیل که بازده آموزش را بیش از حد نامطمئن میدانند. حتی اگر شرکتهای معدنی بزرگ کودکان یا جوانان آموزشندیده را استخدام نکنند، اهمیت استخراج کوچکمقیاس (اغلب غیررسمی) برای تولید طلا به این معناست که کودکان بهراحتی میتوانند در این بخش شغلی پیدا کنند.
کودکان یا به طور مستقیم در معادن کار میکنند یا در نقشهای جانبی مشغول هستند. حتی کودکان سهساله برای شستوشوی طلا به کار گرفته میشوند؛ از ششسالگی به بعد ممکن است سنگها را بشکنند؛ و از دوازدهسالگی به بعد میتوانند در زیرزمین کار کنند و همان کارهای بزرگسالان را انجام دهند. نقشهای جانبی شامل فعالیتهایی مانند تامین آذوقه و ابزار برای معدنکاران است. این نقشهای جانبی توسط هر دو جنس، پسران و دختران، بر عهده گرفته میشود.
بنابراین، بخش معدن لزوما تحت سلطه مردان نیست، حتی اگر کار در معادن شامل کار دستی سخت باشد. در واقع، در برخی کشورها زنان اکثریت نیروی کار در بخش استخراج سنتی را تشکیل میدهند؛ برای مثال، هنتشل و همکاران (۲۰۰۳) اشاره میکنند که ۷۵درصد نیروی کار در بخش استخراج سنتی گینه زنان هستند. بنابراین، هرگونه اثر منفی استخراج بر آموزش ممکن است برای هر دو جنس قابلمشاهده باشد.
علاوه بر اینکه کودکان و جوانان به جای ادامه تحصیل در معادن و بخشهای مرتبط با آن کار میکنند، سه کانال جایگزین احتمالی و مهم که ممکن است باعث شوند معادن طلا اثرات منفی بر آموزش داشته باشند، به شرح زیر هستند:
نخست، دولت ممکن است امکانات آموزشی کمتری در مناطق معدنی فراهم کند؛ ممکن است این تصور وجود داشته باشد که ساکنان مناطق معدنی بههرحال فرصتهای اقتصادی کافی دارند و بنابراین نیاز کمتری به منابع آموزشی دارند. دوم، هرگونه رابطه منفی بین معادن طلا و آموزش ممکن است به دلیل مهاجرت درونزای کارگران با تحصیلات کمتر به مناطق معدنی باشد.
به عبارت دیگر، مناطق معدنی طلا ممکن است سهم بیشتری از ساکنان با تحصیلات پایین داشته باشند، نه به این دلیل که ساکنان انتخاب میکنند تحصیلات کمتری داشته باشند، بلکه به این دلیل که افراد با تحصیلات کمتر احتمال بیشتری دارد به مناطق معدنی مهاجرت کنند. و سوم، معادن طلا ممکن است احتمال درگیریهای سیاسی و خشونت را افزایش دهند. برای مثال، درگیریها ممکن است با آواره کردن خانوادهها، آموزش کودکان را مختل کنند.
مطالعات جدید با رد هر سه کانال بالا نشان میدهند که اثر منفی معدنکاری بر انتخابهای آموزشی و تحصیلات قویتر است. مدل تجربی در ادامه برای بررسی بیشتر همین موضوع تحلیل میشود.
مدل تجربی
مدل تجربی این مطالعات جدید به منظور بررسی رابطه بین وجود معادن طلا در دوران نوجوانی افراد و سطح تحصیلات آنها در بزرگسالی طراحی شده است. محققان فرض کردهاند که اگر فردی در دوران نوجوانی (که در این مطالعه عمدتا سن ۱۲سالگی بهعنوان معیار در نظر گرفته شده) در منطقهای زندگی کرده باشد که معدن طلا در آن فعال بوده، ممکن است به دلیل فرصتهای شغلی مرتبط با استخراج طلا، تحصیلات کمتری کسب کرده باشد.
این فرضیه بر این ایده استوار است که معادن طلا، بهویژه به دلیل امکان استخراج در مقیاس کوچک و سنتی، کودکان و نوجوانان را به کار کردن به جای ادامهتحصیل ترغیب میکنند. برای آزمایش این فرضیه، محققان از یک رویکرد دادهمحور استفاده کردهاند که ترکیبی از دادههای نظرسنجی و دادههای جغرافیایی است.
آنها دادههای نظرسنجی آفروبارومتر (Afrobarometer) را که اطلاعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از کشورهای مختلف آفریقایی جمعآوری میکند، با دادههای جغرافیایی مربوط به مکان و زمان فعالیت معادن طلا ترکیب کردهاند. این ترکیب دادهها به آنها امکان داده است تا بررسی کنند که آیا وجود معدن طلا در یک منطقه خاص در زمان خاصی (دوران نوجوانی پاسخدهندگان) با سطح تحصیلات پایینتر در بزرگسالی ارتباط دارد یا خیر.
دادههای اصلی این مطالعه از موجهای سوم تا پنجم نظرسنجی آفروبارومتر استخراج شدهاند. این نظرسنجیها بهترتیب در سالهای ۲۰۰۵ (موج سوم، ۱۸ کشور)، ۲۰۰۸ (موج چهارم، ۲۰ کشور) و ۲۰۱۱-۲۰۱۳ (موج پنجم، ۳۴ کشور) انجام شدهاند. به دلیل تمرکز مطالعه بر تفاوتهای درونکشوری، چهار کشور کوچک (کیپورد، لسوتو، موریس و سوازیلند) از نمونه حذف شدند و در نهایت دادهها از ۳۰ کشور آفریقایی استفاده شد.
این کشورها شامل الجزایر، بنین، بوتسوانا، بورکینافاسو، بوروندی، کامرون، مصر، غنا، گینه، ساحل عاج، کنیا، لیبریا، ماداگاسکار، مالاوی، مالی، مراکش، موزامبیک، نامیبیا، نیجر، نیجریه، سنگال، سیرالئون، آفریقای جنوبی، سودان، تانزانیا، توگو، تونس، اوگاندا، زامبیا و زیمبابوه هستند.
در این نظرسنجیها، اطلاعات مربوط به ۹۱۰۶۲ پاسخدهنده جمعآوری شده است. هر پاسخدهنده اطلاعاتی درباره سطح تحصیلات خود ارائه داده که از طریق سوالی با این مضمون پرسیده شده است: «بالاترین سطح تحصیلاتی که شما به پایان رساندهاید چیست؟» پاسخها به صورت مقادیر گسسته از ۰ (بدون تحصیلات رسمی) تا ۹ (تحصیلات تکمیلی) کدگذاری شدهاند.
این دادهها نشان میدهند که پاسخدهنده میانه (متوسط) دارای تحصیلات متوسطه ناتمام است، درحالیکه بخش قابلتوجهی از پاسخدهندگان یا تحصیلات ابتدایی دارند یا اصلا تحصیلات رسمی ندارند. علاوه بر سطح تحصیلات، دادههای آفروبارومتر اطلاعات جغرافیایی درباره محل زندگی پاسخدهندگان (در سطح منطقه) و سن آنها را نیز ارائه میدهند. این اطلاعات برای تعیین اینکه آیا پاسخدهنده در دوران نوجوانی در منطقهای با معدن طلا زندگی میکرده یا خیر، حیاتی است. توزیع سنی پاسخدهندگان نشان میدهد که اکثر آنها نسبتا جوان هستند (میانه سنی ۳۳سال) و حداقل سن برای شرکت در نظرسنجی ۱۸سال بوده است.
دادههای مربوط به معادن طلا از شرکت مشاوره معدنی MinEx Consulting جمعآوری شده است. این دادهها شامل مختصات جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) و تاریخهای کشف و تعطیلی معادن طلا در آفریقاست. این مجموعه داده ۴۱۶ معدن طلا را در کشورهای مورد مطالعه پوشش میدهد و شامل اطلاعات درباره اندازه معادن (از کوچک تا بسیار بزرگ) است. MinEx ادعا میکند که دادههایش ۹۹درصد از ذخایر غولپیکر، ۹۵درصد از ذخایر بزرگ، ۷۰درصد از ذخایر متوسط و ۵۰درصد از ذخایر کوچک را شامل میشود.
محققان این دادهها را با استفاده از نقشههای منطقهای (shapefile) به دادههای آفروبارومتر متصل کردهاند. آنها سالی را که هر پاسخدهنده ۱۲ سال داشته محاسبه کرده و سپس بررسی کردهاند که آیا در آن سال معدنی در منطقه محل زندگی او فعال بوده است یا خیر. این فرآیند به آنها امکان داده تا متغیری بسازند که نشاندهنده وجود یا نبود معدن طلا در منطقه پاسخدهنده در دوران نوجوانی باشد.
محققان از یک مدل رگرسیون خطی ساده (OLS) برای بررسی رابطه بین وجود معدن طلا در دوران نوجوانی و سطح تحصیلات در بزرگسالی استفاده کردهاند. در این مدل، سطح تحصیلات پاسخدهنده بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و وجود معدن طلا در منطقه او در ۱۲سالگی بهعنوان متغیر اصلی توضیحدهنده. برای اطمینان از اینکه نتایج تحتتاثیر عوامل دیگر قرار نگیرند، چند متغیر کنترلی نیز در مدل گنجانده شدهاند:
اثرات ثابت منطقه-موج: این اثرات برای کنترل تفاوتهای جغرافیایی و زمانی بین مناطق و موجهای مختلف نظرسنجی استفاده شدهاند. این کار باعث میشود که عوامل منطقهای مانند دسترسی به زیرساختها یا تفاوتهای فرهنگی در نظر گرفته شوند.
اثرات ثابت گروه قومی-موج: این اثرات برای کنترل تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی بین گروههای قومی مختلف در نظر گرفته شدهاند، زیرا ممکن است برخی گروهها به مناطق معدنی مهاجرت کنند یا سطح تحصیلات متفاوتی داشته باشند.
اثرات ثابت همنسل: این اثرات برای کنترل روند کلی افزایش تحصیلات در طول زمان گنجانده شدهاند، زیرا افراد جوانتر معمولا تحصیلات بیشتری نسبت به نسلهای قدیمیتر دارند.
نتایج اصلی
نتایج اصلی این مطالعات نشان میدهند که وجود حداقل یک معدن طلا در منطقه محل زندگی پاسخدهنده در دوران نوجوانی (۱۲سالگی) به طور قابلتوجهی با سطح تحصیلات پایینتر در بزرگسالی مرتبط است. به طور خاص، این اثر منفی بین ۰.۱۴ تا ۰.۱۸ واحد در مقیاس تحصیلات (از ۰ تا ۹) تخمین زده شده است.
برای درک بهتر این مقدار، میتوان گفت وجود معدن طلا باعث میشود حدود یک نفر از هر پنج نفری که در غیر این صورت تحصیلات متوسطه را به پایان میرساند، تحصیلات خود را ناتمام بگذارد و تنها بخشی از آموزش متوسطه را کسب کند. این نتیجه در مدلهای مختلف با کنترلهای متفاوت (مانند اثرات ثابت کشور، منطقه و گروه قومی) پایدار باقی مانده است. این پایداری نشاندهنده آن است که اثر منفی معادن طلا بر تحصیلات به عوامل جغرافیایی یا فرهنگی خاص وابسته نیست و احتمالا یک الگوی عمومی در مناطق معدنی آفریقاست.
محققان بررسی کردهاند که آیا معادن طلا بر همه مراحل تحصیلی به یک اندازه اثر میگذارند یا تاثیر آنها در مراحل خاصی قویتر است. آنها به جای استفاده از سطح تحصیلات بهعنوان یک متغیر پیوسته، متغیرهای باینری ساختهاند که نشاندهنده دستیابی به هر مرحله تحصیلی (مانند آموزش غیررسمی، ابتدایی، متوسطه و…) است.
نتایج نشان میدهند که معادن طلا بیشترین تاثیر منفی را بر افراد از آموزش ابتدایی به متوسطه دارند (شکل ۲). به طور خاص، احتمال ادامهتحصیل به مرحله متوسطه در مناطق معدنی حدود ۶درصد کمتر است. این یافتهها نشان میدهند که کودکان در سنین پایینتر (که معمولا با آموزش ابتدایی و متوسطه مرتبط است) بیشتر در معرض ترک تحصیل به دلیل فرصتهای شغلی در معادن طلا هستند.
محققان همچنین بررسی کردند که آیا افرادی که در مناطق معدنی بزرگ شدهاند، در بزرگسالی از نظر اقتصادی وضعیت بهتری دارند یا خیر. آنها از سوالات آفروبارومتر درباره شرایط زندگی پاسخدهندگان نسبت به هموطنان، شرایط زندگی مطلق و شرایط اقتصادی کشور استفاده کردند.
نتایج نشان دادند که افرادی که در دوران نوجوانی در مناطق معدنی زندگی میکردند، نهتنها وضعیت اقتصادی بهتری ندارند، بلکه احتمالا شرایط بدتری دارند. این یافته نشان میدهد که کاهش تحصیلات در مناطق معدنی با درآمدهای پایدار بالاتر جبران نمیشود و کار در بخش معدن در بلندمدت سود مالی قابلتوجهی به همراه ندارد.