ترامپ علیه نتانیاهو؛ آیا دوران «چک سفید امضا» به اسرائیل به پایان رسیده؟

در آستانه سفر دونالد ترامپ به خلیج فارس، شکافهای عمیق میان او و بنیامین نتانیاهو آشکارتر شدهاند؛ از اختلاف بر سر ایران و یمن گرفته تا مسائل اقتصادی و امنیتی. ترامپ بدون اطلاع اسرائیل، عملیات آمریکا در یمن را متوقف کرده و قصد دارد تشکیل کشور فلسطین را اعلام کند. در این میان، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از فرصت استفاده کرده و خواستار مهار سیاستهای بیثباتساز تلآویو شدهاند.
فرارو– عبدالله خلیفه الشایجی استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، قرار است از ۱۳ تا ۱۶ مه به منطقه خلیج فارس سفر کند؛ سفری که از همین حالا با یک تصمیم جنجالی، واکنشهای تندی را برانگیخته است. ترامپ در اقدامی تحریکآمیز، درباره احتمال تغییر نام خلیج فارس صحبت کرده است. حرکتی که از نگاه تهران، حملهای سیاسی به میراث تاریخی و فرهنگی ایران تلقی میشود. طبق برنامه اعلامشده، نخستین مقصد ترامپ عربستان سعودی خواهد بود، جایی که در دو نشست سطح بالا، یکی با مقامات سعودی و دیگری با سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شرکت خواهد کرد. او سپس راهی قطر و امارات متحده عربی میشود.
دیپلماسی بدون اسرائیل؛ پیام پنهان ترامپ به تلآویو چیست؟
این سفر، نخستین حضور رسمی خارجی ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش محسوب میشود؛ تکراری از همان مسیری که در دوره نخست نیز با عربستان سعودی آغاز شد. این نشانهای روشن از نقش کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در معادلات منطقهای و بینالمللی می باشد. از میان این کشورها، قطر و عمان بهویژه بهعنوان بازیگران کلیدی در حوزه میانجیگری دیپلماتیک شناخته میشوند: از گفتوگوهای آمریکا با ایران و طالبان تا مذاکرات غیرمستقیم میان اسرائیل و حماس و حتی رایزنیهای واشنگتن با حوثیها. نقش عربستان و امارات نیز در میزبانی مذاکرات روسیه و اوکراین، بر اهمیت این بلوک در صحنه جهانی تأکید دارد. در کنار این پروندههای ژئوپلیتیکی، محورهایی چون امنیت انرژی، سرمایهگذاری، مقابله با تروریسم، امنیت سایبری و توسعه هوش مصنوعی نیز در دستور کار این سفر قرار دارند.
زمانبندی این سفر با تشدید جنگطلبیهای بنیامین نتانیاهو و سیاستهای توسعهطلبانه نظامی او همزمان شده؛ سیاستهایی که بهعنوان یکی از بزرگترین تهدیدها برای ثبات و امنیت منطقه شناخته میشوند. اقدامات اخیر نتانیاهو نهتنها چشمانداز تنشزدایی را مخدوش کرده، بلکه با اصراری خطرناک بر بازطراحی ژئوپلیتیک خاورمیانه، منافع ایالات متحده و متحدانش را مستقیماً در معرض تهدید قرار داده است. در چنین فضایی، ترامپ تصمیم گرفته در جریان این سفر به اسرائیل نرود و دیداری نیز با نتانیاهو نداشته باشد؛ اقدامی که از آن بهعنوان پیامی صریح و نشانهای از نارضایتی آشکار نسبت به عملکرد تلآویو یاد میشود.
خشم ترامپ از تلآویو؛ آیا اسرائیل دیگر شریک اول آمریکا نیست؟
با این حال، نباید در مورد عمق شکاف میان ایالات متحده و اسرائیل دچار بزرگنمایی شد. هرچند اختلافات اخیر بهوضوح در رسانهها بازتاب یافتهاند، اما این تنشها درواقع بخشی از تاکتیکهای فشار ترامپ برای واداشتن نتانیاهو و دولتش به همسویی بیشتر با سیاستها و منافع واشنگتن است. در واقع، خطوط اصلی سیاست آمریکا در خاورمیانه همچنان تا حد زیادی در خدمت منافع استراتژیک اسرائیل باقی ماندهاند. آنچه اکنون اهمیت دارد، فضای متشنج میان ترامپ و دولت تندرو بنیامین نتانیاهو است؛ دولتی که اقدامات افراطیاش از جمله نسلکشی در غزه، حملات مکرر به خاک سوریه، حمله به لبنان و عملیات نظامی ویرانگر در یمن موجی از انتقادات منطقهای و جهانی را بهدنبال داشته است.
روابط میان ترامپ و نتانیاهو این روزها به نقطه بحران بیاعتمادی رسیده است. رئیسجمهور آمریکا، کانالهای مستقیم ارتباط با نخستوزیر اسرائیل را مسدود کرده؛ زیرا بر این باور است که از سوی او مورد سوءاستفاده قرار گرفته و تلاشهایش عامدانه تضعیف شدهاند. آنچه بیش از هر چیز خشم ترامپ را برانگیخته، لحن تحقیرآمیز، رفتار از موضع بالا و تلاش مداوم نتانیاهو برای تحمیل اراده خود بر تصمیمات کاخ سفید است؛ رفتاری که در آن، منافع اسرائیل آشکارا بر منافع ایالات متحده و متحدانش اولویت یافته است. در چنین شرایطی، پیام صریح کشورهای منطقه به ترامپ روشن است: زمان آن فرارسیده که نخستوزیر اسرائیل مهار شود؛ و تنها با فشار مستقیم واشنگتن است که میتوان نتانیاهو را به پایاندادن به نسلکشی در غزه و توقف جنایات نظامی اسرائیل در منطقه وادار کرد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، وعده داده که پیش از آغاز سفر خود به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، یک «خبر زلزلهآسا و خوشایند» را اعلام خواهد کرد. بر اساس اطلاعاتی که یکی از مقامات بلندپایه کشورهای عربی فاش کرده، این خبر چیزی نیست جز تصمیم رسمی ترامپ برای بهرسمیت شناختن تشکیل کشور فلسطین اما بدون حضور حماس. طرح پیشنهادی ترامپ شامل توقف جنگ غزه، پایان محاصره این منطقه، ارسال کمکهای بشردوستانه و تحمیل این نقشه به بنیامین نتانیاهو است؛ بهگونهای که یا وادار به پذیرش آن شود یا در انزوای سیاسی قرار گیرد. بهنظر میرسد ترامپ عملاً در مسیری گام برمیدارد که به تضعیف و حتی کنار زدن نخستوزیر اسرائیل منتهی خواهد شد.
پشت پرده توافق ترامپ با حوثیها؛ نقش عمان و خشم اسرائیل
با وجود همسویی کلی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در مخالفت با دستیابی ایران به سلاح هستهای، نخستوزیر اسرائیل همچنان اصلیترین محرک برای اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران باقی مانده است. فراموش نمیشود که در سال ۲۰۱۸، این نتانیاهو بود که ترامپ را به خروج از توافق هستهای و اعمال تحریمها علیه تهران ترغیب کرد.
اکنون اما، شکافی جدی میان دو طرف پدید آمده است: ترامپ، از طریق استیو ویتکاف، فرستاده ویژهاش، خواستار فرصتدادن به مسیر مذاکرات غیرمستقیم با ایران از طریق میانجیگری عمان است؛ مذاکراتی با هدف دستیابی به توافقی برای کنترل برنامه هستهای ایران و جلوگیری از رسیدن به سلاح هستهای. در مقابل، نتانیاهو همچنان بر سناریوی حمله نظامی و پیادهسازی «مدل لیبی» سال ۲۰۰۳ برای نابودی زیرساختهای هستهای ایران پافشاری میکند؛ درخواستی که ترامپ قاطعانه با آن مخالفت کرده و هشدار داده که افزایش تنشها در شرایط کنونی به سود منافع آمریکا نیست.
در ادامه این تنشها، اقدام اخیر اسرائیل در هدف قرار دادن بندر راهبردی الحدیده و فرودگاه بینالمللی صنعا با واکنشی غیرمنتظره از سوی واشنگتن همراه شد. دونالد ترامپ در تصمیمی غافلگیرکننده برای نتانیاهو و کابینهاش، اعلام کرد که ایالات متحده بهطور یکجانبه عملیات نظامی خود علیه نیروهای حوثی را متوقف میکند. این تصمیم، نتیجه میانجیگری موفق عمان بود که به توافقی برای توقف حملات به ناوهای جنگی آمریکا و پایاندادن به عملیات هوایی و دریایی ارتش آمریکا در خاک یمن منتهی شد. این در حالی است که تنها از اواسط مارس تاکنون، نیروهای آمریکایی بیش از ۱۳۰۰ حمله علیه مواضع حوثیها انجام داده بودند؛ حملاتی که به کشتهشدن صدها نفر از جمله شماری از فرماندهان ارشد این گروه انجامید.
از غزه تا تعرفه؛ بنیامین نتانیاهو به نقطه انزوای استراتژیک رسیده؟
تصمیم ترامپ برای توقف عملیات نظامی آمریکا در یمن، درست پیش از آغاز سفرش به منطقه و بدون هیچگونه هماهنگی یا مشورت با بنیامین نتانیاهو اتخاذ شد؛ اقدامی که تلآویو را در مواجهه با بحران امنیتی تازهای تنها گذاشته است. اکنون اسرائیل ناچار است بهتنهایی با حملات حوثیها مقابله کند؛ حملاتی که همچنان زیرساختهای کلیدی این رژیم را هدف قرار میدهند. عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله اعلام کرده که از ۱۵ مارس تا ۷ مه، مجموعاً ۱۳۱ عملیات علیه اسرائیل انجام شده است؛ عملیاتی که شامل پرتاب ۲۵۳ موشک بالستیک، کروز، مافوقصوت و پهپادهای تهاجمی بودهاند.
اختلافات میان ترامپ و نتانیاهو تنها به مسئله غزه یا پرونده هستهای ایران محدود نمیشود؛ این شکافها حالا به حوزههای راهبردی، اقتصادی و سرمایهگذاری نیز کشیده شدهاند. ترامپ صراحتاً با کاهش تعرفههای گمرکی بر کالاهای اسرائیلی تا سطح ۱۷ درصد مخالفت کرده است؛ اقدامی که تلآویو آن را مانعی در مسیر گسترش صادرات خود به بازار آمریکا میداند.
در همین حال، افزایش نفوذ نظامی ترکیه در سوریه، بهویژه از طریق تأسیس پایگاههای جدید، زنگ خطر را برای اسرائیل به صدا درآورده؛ چراکه این تحرکات از سوی نتانیاهو تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی این رژیم تلقی میشود. در سوی مقابل، نخستوزیر اسرائیل نیز مخالفت خود را با امضای پیمان امنیتی میان ایالات متحده و عربستان سعودی اعلام کرده و حاضر به حمایت از برنامه هستهای صلحآمیز ریاض یا پذیرش حق غنیسازی اورانیوم برای سعودیها نیست. در صورتیکه این اختلافات اساسی میان ترامپ و نتانیاهو حلوفصل نشوند، بهسرعت به شکافی راهبردی تبدیل خواهند شد. البته برخی تحلیلگران معتقدند آنچه این روزها شاهدش هستیم، نمایش آگاهانهای از موضعگیریهای سختگیرانه پیش از سفر ترامپ به منطقه است.
در این میان، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس فرصت بیسابقهای در اختیار دارند تا در نشستهای پیشرو با دونالد ترامپ، بر موضع واحد خود تأکید کنند: اینکه اقدامات بیثباتساز و ماجراجویانه بنیامین نتانیاهو؛ کسی که هیچ راهحلی جز تشدید تنش، بمباران و تهدید برای حل بحرانهای منطقهای ارائه نمیدهد، امروزه به بزرگترین تهدید برای امنیت و ثبات خاورمیانه تبدیل شده است. امتناع صریح نتانیاهو از پذیرش تشکیل دولت فلسطینی و حضور افراطگرایان در دولت متزلزل او، نهتنها فضای منطقه را بحرانیتر کرده، بلکه منافع ایالات متحده و شرکای آن را نیز در معرض خطر قرار داده است. این در حالی است که کشورهای خلیج فارس هدف نهایی خود را صلح، ثبات و شکوفایی منطقهای تعریف کردهاند، اهدافی که سیاستهای تلآویو بهطور مستقیم با آنها در تضاد قرار دارد.