توافق کییف–واشنگتن؛ عقبنشینی تاکتیکی یا پیروزی راهبردی؟
آیا زلنسکی قربانی دیپلماسی باجخواهی ترامپ خواهد شد؟

زلنسکی با پایداری و مهارتی کمنظیر، یک توافق ناعادلانه و پرریسک را به سازوکاری قابلقبول تبدیل کرد که نهتنها از فروپاشی روابط حیاتی با آمریکا جلوگیری کرد، بلکه راه را برای بازسازی اوکراین هموار ساخت. هرچند موفقیت نهایی این توافق به پایان جنگ و واکنش ترامپ وابسته میباشد؛ اما فعلاً کییف از یک بحران استعماری بالقوه عبور کرده و تعادلی شکننده، اما مهم میان منافع خود و مطالبات واشنگتن برقرار ساخته است.
فرارو - مارک چمپیون روزنامه نگار و ستون نویس برجسته حوزه سیاست بین الملل بلومبرگ
به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ، شاید این ولودیمیر زلنسکی باشد که باید درسنامهای تازه درباره «هنر معامله» بنویسد؛ نه دونالد ترامپ. رئیسجمهور اوکراین زمانی تصور میکرد میتواند با برجستهسازی ظرفیتهای طبیعی کشورش و نمایش آن بهعنوان فرصتی تجاری، نظر مردی را جلب کند که سیاست را همچون معاملهای سودآور میبیند. زلنسکی، در تلاش برای جذب حمایت ترامپ، قمار بزرگی کرد؛ قمار بر سر بقا. این ترفند در ظاهر هوشمندانه بهنظر میرسید، اما عملاً تا مرز فروپاشی پیوندهای حیاتی نظامی با واشنگتن پیش رفت. با این حال، توافقی که اکنون حاصل شده، بیشتر به یک نجات معجزهآسا شباهت دارد؛ نجاتی که شاید تنها از عهده یک بازیگر چیرهدست برآید.
از شروط استعماری تا اجماع برابر؛ تغییر مسیر یک توافق جنجالی
هرچند متن نهایی توافق هنوز منتشر نشده، اما طبق گزارش یکی از خبرگزاریهای اوکراینی که به اسناد دست یافته، هنوز یک «پروتکل فنی» کلیدی باقی مانده که باید به امضا برسد. با این حال، اگر جزئیات توافق همان باشد که خبرگزاری «اوکراینسکایا پراودا» و یولیا سویریدنکو، وزیر اقتصاد اوکراین و چهره اصلی مذاکرات شرح دادهاند، این توافق توانسته دستکم کشور را از لبه پرتگاه دور نگه دارد و بخشی از اهداف اولیه را نیز محقق کند.
در پیشنویسهای اولیهای که از سوی آمریکا ارائه شده بود، شواهدی از شروط شبهاستعماری دیده میشد؛ شروطی که ترامپ، مطابق سبک معاملهگری همیشگیاش انتظار داشت زلنسکی بیدرنگ آنها را بپذیرد و وقتی این اتفاق نیفتاد، خشمش را علنی کرد. اما اکنون، این مفاد یکطرفه از نسخه نهایی حذف شدهاند. بر اساس نسخهای که در دست است، آمریکا نه تنها هیچ صلاحیت حقوقی بر صندوق مشترکی که قرار است ایجاد شود نخواهد داشت، بلکه کنترل کامل آن نیز از انحصار واشنگتن خارج شده و تصمیمگیریها در چارچوبی برابر، با مدل اجماع ۵۰/۵۰ صورت خواهد گرفت. حتی مالکیت داراییها نیز صرفاً در اختیار اوکراین باقی میماند و فقط سرمایهگذاریهای جدید مشمول مفاد توافق خواهند بود.
همچنین، بند جنجالی «حق تقدم» شرکتهای آمریکایی در تمامی پروژهها از متن نهایی حذف شده است. بر اساس روایت منابع مطلع، توافق جدید حتی بندی را دربر میگیرد که امکان بازنگری در مفاد آن را فراهم میکند؛ در صورتی که این مفاد با الزامات عضویت در اتحادیه اروپا در تضاد قرار گیرد.
از سوی دیگر، هیچ اشارهای به بازپرداخت کمکهای نظامی پیشین آمریکا نشده است؛ کمکهایی که اساساً بلاعوض بودهاند و هرگز بازپرداختشان جزو شروط رسمی نبوده است. همچنین، در توافق نهایی هیچ عدد غیرواقعی یا گزاف برای این بازپرداختها مطرح نشده؛ برخلاف اظهارات ترامپ که زمانی رقمهایی، چون ۳۵۰ تا حتی ۵۰۰ میلیارد دلار را مطرح کرده بود؛ مبلغی تقریباً چهار برابر کل کمکهای واقعی ایالات متحده به اوکراین. از زیرساختهای اوکراین نیز خبری در این صندوق نیست. تنها داراییهایی که مشمول مفاد توافق شدهاند، فهرستی شامل ۵۷ ماده معدنی راهبردی از جمله گاز طبیعی هستند.
واشنگتن عقب نشست، کییف دوام آورد
آنچه اکنون شکل گرفته، بیش از آنکه یک توافق صرف باشد، نوعی مصالحه سیاسی است؛ توافقی که به دونالد ترامپ این امکان را میدهد در صورت تمایل ارسال کمکهای تسلیحاتی به اوکراین را از سر گیرد، بیآنکه زلنسکی را به قیمت این معامله از صحنه حذف کند. بر اساس گزارش منابع اوکراینی، ایالات متحده میتواند کمکهای نظامی آینده را بهعنوان نوعی سرمایه به صندوق مشترک وارد کند و پس از گذشت ده سال، سهم خود را از محل سودهای حاصل برداشت کند. در این فاصله، تمام درآمد صندوق صرف بازسازی اوکراین خواهد شد.
بیگمان، دولت ترامپ در ابتدا خواهان امتیازات بهمراتب بیشتری بود. پیشنویسهایی که به کییف ارائه شد، آنقدر تنبیهی و سختگیرانه بودند که گویی با هدف به زانو درآوردن کامل زلنسکی نوشته شده بودند؛ دو راهیای که یا به رد توافق و قطع کمکهای حیاتی منجر میشد یا به پذیرش تحقیر و سقوط سیاسی رئیسجمهور اوکراین. با این حال، آنطور که پیداست، خود ترامپ نیز در این بازی بیش از حد حساب باز کرده بود؛ اشتباه محاسباتیای که حالا او را واداشته تا به توافقی تن دهد که گرچه امتیازاتی برای آمریکا به همراه دارد، اما هرگز آن توافق تحمیلی که مدنظرش بود نیست.
زلنسکی، اما در هیچیک از این تلههای طراحیشده نیفتاد. حتی در اوج تحقیر آشکار در کاخ سفید، توانست موضع خود را حفظ کند، بیآنکه همه پلها را پشت سر خود ویران کند. راهبرد او چیزی جز نوعی پایداری خستگیناپذیر نبود؛ شیوهای از مقاومت آرام که احتمالاً در ادامه مسیر نیز به آن نیاز خواهد داشت. پروتکل فنیِ باقیمانده، حاوی برخی از مهمترین امتیازاتی است که هیئت اوکراینی موفق به حفظ آنها شده است که از جمله میتوان به مسئله صلاحیت قضایی و قاعده دهسالهای که آمریکا را از برداشت زودهنگام از سود صندوق منع میکند، اشاره کرد. این عناصر کلیدی، نهفقط برای تصویب نهایی توافق در پارلمان اوکراین (رادا)، بلکه برای متقاعد ساختن افکار عمومیای که هنوز با سوءظن به این توافق مینگرند، نقش تعیینکنندهای دارند.
توافقی در سایه میدان جنگ؛ سرنوشت صندوق بازسازی هنوز در گرو صلح است
با وجود پیشرفتهای رسمی، هنوز هیچ تضمینی وجود ندارد که این مذاکرات پرتنش به نتیجهای ملموس و عملی منجر شود. هرچند واشنگتن تلاش دارد این توافق را بهعنوان ابزاری برای بازدارندگی در برابر روسیه معرفی کند؛ اما واقعیت ماجرا شکل دیگری دارد. سرنوشت واقعی این سازوکار، نه در اسناد امضاشده، بلکه در خروجی مذاکرات صلح با مسکو و نحوه واکنش دونالد ترامپ به آن رقم خواهد خورد.
اگر جنگ زودتر از انتظار پایان یابد، این صندوق میتواند به محرکی اقتصادی تبدیل شود؛ اما اگر درگیریها ادامه یابد، چشمانداز سرمایهگذاری در آن بسیار ضعیف خواهد بود. در چنین حالتی، ترامپ میتواند این توافق را کاملاً نادیده بگیرد یا حتی در یک سناریوی دور از ذهن از آن بهعنوان ابزاری برای تجهیز مجدد اوکراین بهرهبرداری کند. در سادهترین شکل، این صندوق شاید تنها بتواند هزینه پشتیبانی اطلاعاتی حیاتی آمریکا از اوکراین را پوشش دهد. با اینحال، اگر باقیمانده اسناد طبق برنامه امضا شوند، زلنسکی و تیمش موفق شدهاند از یک بحران بالقوه مرگبار عبور کنند و آن را تا حدی مهار نمایند.