مجتهدزاده:انگلیس مصدق را قهرمان الکی کرد
در شرایطی که همه نگاهها به پالسهایی است که از واشنگتن برای برقراری رابطه با ایران چشم دوخته شده است، همتای اروپایی آمریکا هم چراغ سبزی برای نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران روشن میکند. ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه انگلیس از توافق با همتای ایرانیاش برای راه اندازی مجدد سفارت انگلیس در ایران خبر میدهد.
این سفارت در تاریخ ۸ آذر ۱۳۹۰ بسته شد. آن روز کارکنان ساختمان قدیمی ضلع شمالی چهارراه استانبول مثل همیشه در حال رتقوفتق امور جاری سفارت بودند که ناگهان با هجمه مواجه شدند. اما آنها زیاد نترسیدند سالها بود که در مقابل سفارت تجمع اعتراضی برگزار میشد. اما این بار با دفعات قبل فرق داشت، این اعتراضها از قالب شعاری خارج شده بود و معترضان وارد سفارت شدند. همین اتفاق باعث شد تا در مجلس شورای اسلامی طرحی برای کاهش سطح تا کاردار غیر مقیم روابط ایران و انگلیس به تصویب برسد.
بعد از آن انگلیسیها در بسته شده سفارت را دیگر باز نکردند. با گذشت دو سال از آن اتفاق و با روی کار آمدن گفتمان اعتدال، انگلیسیها هم خواهان برقراری ارتباط مجدد با ایران هستند. از سوی دیگر ایران در آستانه مذاکرات هستهای ژنو قرار دارد. حال سوال این است تاثیر ارتباط ایران و انگلیس بر رایزنیهای دیپلماتیک تهران چیست؟ آیا انگلیسیها کمک حال تهران خواهند شد یا باج گیر و شاید هم کارشکن. با این پیش زمینه «قانون» در گفتوگو با پیروز مجتهدزاده مشاور موسسه پـژوهشی مرزهای بیـن المللـی لنـدن و مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویک که مقیم انگلیس است ابعاد مختلف برقراری مجدد رابطه با انگلیس را مورد واکاوی قرار میدهد
در طول ۱۰۰ سال گذشته انگلیسیها همیشه خواهان برقراری ارتباط و حضور در ایران بودهاند. چرا ایران سرزمینی جذاب برای انگلیس و غرب است؟
هیچ جذابیتی ندارد. چه کسی چنین استنباطی دارد؟ دولتهای دموکراتیک وظیفه دارند با همه دنیا روابط درستی داشته باشند. آنان وظیفه خودشان را برای حفظ منافع خودشان انجام میدهند. منزوی کردن خود یا دیگران و قطع ارتباط با دنیا هنر نیست. ایران جاذبهای برای انگلیس یا آمریکا یا کشورهای دیگر در دنیا ندارد. جاذبه ما برای انگلیس یا هر کشور دیگری در دنیا همان اندازه پاکستان، ترکیه، عربستان و کشورهای همتراز ایران جذاب است.
بنابراین تاکید میکنم کشورهایی که وظیفه اداره امور براساس پیگیری منافع ملی را داشته در اجرای این وظیفه تمایل دارند مناسبات و روابط خود را با همه دنیا توسعه دهند. ما شاهد بودیم که در اوج جنگ سرد در دنیای دو قطبی، آمریکا و شوروی تا لبه پرتگاه جنگ اتمی پیش رفتند ولی روابطشان را قطع نکردند. زیرا قطع رابطه فقط دولتها را نشانه نمیگیرد، بلکه به ملتها نیز لطمه وارد میشود. کسانی که تصور میکنند ایران برای انگلیس جذابیتی دارد، افرادی هستند که در عصر مصدق گیر کردهاند. همه دولتهای عاقل و دموکرات دنبال تامین منافع ملیشان هستند.
برای انگلیس مانند دیگر کشورها بسیار مفید است با ایران ارتباط داشته باشد. منافع انگلیس در داشتن رابطه با ایران است نه خصومت. از دید ما هم چون روابط درستی با غرب نداشتیم، شاهد بودیم که شرق چه بلاهایی بر سر ایران آورد. بنابراین ایران هم برای تامین منافع ملی در روابط خارجی باید سعی کند بین شمال و جنوب، غرب و شرق و تمام کشورهایی که با هم دشمنی دارند، توازن برقرار کند. این کار باعث میشود، انگلیس برای برقراری با ایران پیشقدم شود.
با توجه به اینکه اعتقاد دارید ایران جذابیتی برای انگلیس ندارد، اما شاهد بودیم آنان برای برقراری رابطه مجدد پا پیش گذاشتند.
اگر میبینیم در روابط ایران و انگلیس، آنان پیشقدم میشوند برای آن است که میخواهند زودتر از ما بگویند منافع ملیشان حکم میکند که روابطشان را اصلاح کنند. لازم است در تجزیه و تحلیل روابط سیاسی و روابط بینالملل اصول حاکم را در نظر بگیریم. اصول حاکم در روابط بین الملل پیگیری منافع ملی است، نه قهر کردن و تشتت بیجهت ایجاد کردن. با وجود اینکه دولت جدید ما هم سعی دارد روابط خارجی خود را در راستای منافع ملی اصلاح کند اما عدهای که با مفهوم اصول حاکم آشنا نیستند، چوب لای چرخ دولت میگذارند.
با وجود اینکه برقرار ارتباط برای منافع ملی هر دو کشور مفید است، اما در طول تاریخ شاهد فرازونشیب بین روابط ایران و انگلیس بودیم. دلیل این فرازونشیب چیست؟
دلایل زیادي وجود دارد که به عصر استعمار بر میگردد. در عصر استعمار، انگلیس، ایران را مستعمره نکرد. زیرا وضعیت توازن غرب و شرق آن زمان یعنی روس و انگلیس، به صورتی بود که دو طرف برای ایجاد توازن خود ترجیح دادند ایران مستعمره نشود. اما شرایطی را به وجود آوردند که آن وضعیت ۱۰میلیون بار بدتر از مستعمره شدن بود.
طبیعی است درچنین شرایطی، هر کسی که به فکر استقلال، یکپارچگی و سازندگی ایران بود مغضوب انگلیس میشد. انگلستان ترتیبی میداد که روشنفکرنماهای ایرانی به جان آن مبارزه بیفتند تا او را بدنام کنند. از سوی دیگر هر فردی که آگاهانه و ناآگاهانه به منافع ملی حیاتی ایران لطمه میزد، انگلیس شرایطی را پیش میآورد که آنان قهرمان ملی شوند. این اتفاق هم امسال رخ داد، بیبیسی برای نگهداری وضعیت آن قهرمان الکی، اقداماتی انجام داد.
انگلیسیها مصدق را در برابر محمدرضا پهلوی قهرمان قلمداد کردند. پهلوی رفت، اما انگلیس دست از مصدق بر نمیدارد. زیرا انگلیس دید چماق مصدق، چماق محکمی بود که توانست پهلوی را اخراج کند و شرایط سیاسی ایران را به صورتی در بیاورد که روشنفکرهای سنتی همچنان بتوانند در سیاست تاثیر گذار باشند. انگلیس همچنان میخواهد آن چماق را علیه جمهوری اسلامی ایران نگه دارد. همین مسئله است که باعث فراز و نشیب ارتباط انگلیس و ایران میشود. مسائل دیگر نیز تابع مقررات و شرایط روز است. باید تاکید کرد که تمایل امروزه انگلیس برای برقراری ارتباط با ایران هیچ ارتباطی به شاه و مصدق ندارد، بلکه تنها با هدف تامین منافع ملی، خواهان اصلاح ارتباط است.
با این حساب در تحلیلهایمان نمیتوانیم ادعا کنیم در داخل یا خارج از روی کار آمدن شخص روحانی خوشحال است. اگر هم در داخل، گروههایی خوشحال هستند برای آن است که دیگر مزاحمی نداریم که با حرفهایش خراب کاری جدیدی برای کشور ایجاد کند. اما در خصوص سوال باید تاکید کنم که اساسا سیستمهای دموکراتیک را افرادی اداره میکنند که احساساتی نیستند و بر اساس موازنهها برخورد میکنند. برای انگلیس هم کاملا مشخص شد که اشغال سفارتش در ایران مورد پسند هیچکس در این مملکت نبود. حتی شخص رهبری هم از این اقدام رو برگرداندند. آن واقعه از سوی افراد انگشت شماری در ایران رخ داد که امروز در جامعه اعتباری ندارند، بنابراین انگلیس منافع خود را تحتالشعاع این افراد قرار نمیدهد.
تمام این گمانهزنیها وجود دارد. با این حال نباید فراموش کرد، انگلیس هر اقدامی انجام دهد، در چارچوب کل توافقات غرب توجیه میشود. هیچ کدام از کشورهای عضو ناتو نمیتوانند به تنهایی اقدامی کنند که خارج از چارچوب توافقی باشد. پس در داخل آن چارچوب، برخی کشورها تندتر حرکت میکنند برخی آهستهتر.