مقایسهای کنم میان سرنوشت سیاست و پیکان در ایران. اینکه رهبران غیرپاسخگو و قدرتمند چگونه میتوانند به سرعت رشد و توسعه کمک کنند و در مقابل براساس همان قدرت غیرپاسخگو چگونه میتوانند آنان را به خاک سیاه بنشانند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۱۲ مطلب
مقایسهای کنم میان سرنوشت سیاست و پیکان در ایران. اینکه رهبران غیرپاسخگو و قدرتمند چگونه میتوانند به سرعت رشد و توسعه کمک کنند و در مقابل براساس همان قدرت غیرپاسخگو چگونه میتوانند آنان را به خاک سیاه بنشانند.
محمدرضا تاجیک نوشت: این روزها زبان سیاست ما سخت به دروغ آلوده شده است و عدهای با باور به این تاکتیک که «دروغ هر قدر بزرگتر، باورپذیری آن نیز بیشتر» بیمحابا دروغهای شاخدار بسیار میگویند و از اینکه دروغهایشان شاخ و دم دارند و همواره پایشان میلنگد، هیچ هراس ندارند.
اکنون، با این پرسش تاریخساز مواجهیم که آیا قدرت عزم آن دارد تا برای نجات پوست خویش پوست بیندازد و خود را از خویش برهاند و با توسل به نوعی «ویرتو» (در بیان ماکیاولی یعنی دلیری و خردمندی و انعطافپذیری اخلاقی قدرت که قدرت را قادر به اتحاد با بخت و کسب شرف و افتخار و نـام بلنـد میکند) خویش را از زوال و انحطاط رهایی دهد یا کماکان با اتکا و اتکال و اتصال به شمشیر چوبین و شکسته فالوسی خویش و مست و شاد و بیعنایت به بدعهدی و بیمهری سپهر پیر (یا به تعبیر ماکیاولی «بخت») آن ره میروند که میروند و…
محسن هاشمی گفت: هر نهادی اگر به سیاسیکاری دچار شود و از دنبال کردن حقایق فاصله بگیرد، نمیتواند اثرگذاری واقعی خود را که برای آن تشکیل شده، حفظ کند.
هیچ اخلاقی، بدون موازنه قدرت و تضمین کافی، پایدار نخواهد ماند. پس رویکرد واقعگرا از این جهت نیز بر رویکرد اخلاقگرا برتری عملی دارد. انتزاعی و اخلاقی کردن امور واقعی مثل قدرت و پول، ممکن است نتایج منفی داشته باشد و حتی اخلاق را زایل کند.
وجود منطق دوگانه در تحلیل رویدادهای بینالمللی؛ بزرگترین مانع برای رسیدن نیروها به تفاهم متقابل است. رویکرد نادرستی که اتفاقا منحصر به روابط بینالملل نمیشود در امور داخلی هم فراوان وجود دارد.
حسین راغفر گفت: موج جدید مهاجرت در ایران حکایت از نوعی بستگی و انسداد در فضای گفتمانی کشور دارد. اعتراض به اشکال فساد ممکن است بسیار پرهزینه باشد، اعتراضی که فقط به حاکمیت و دولت نیست، بلکه به تأثیر منفی فساد بر منافع و آینده زندگی شخص معترض است.
زنان در دنیای سیاست ایران به حاشیه رانده شدهاند و اتهام ناتوانی یا نداشتن تجربه کافی در حقیقت از بستن راههای رشد و تعالی به روی زنان توسط مردان حاضر در قدرت نشئت گرفته است.
درست است که حضور در قدرت اسباب حفاظت از اصلاحات است، اما مشخص نیست حضور در قدرت در شرایطی که جامعه اقبالی به اصلاحطلبان نشان ندهد، با چه سازوکاری میسر میشود؟
علیرضا بهشتی گفت: یکی از دورههای پرافتخار ما دوران سیاست موازنه منفی مرحوم دکتر مصدق است؛ یعنی به جای اینکه گروهی به روسیه یا گروهی به بریتانیا نزدیک باشند و بعد کشمکش میان آنها را شاهد باشیم، سیاست موازنه منفی مدنظر قرار گرفته شد که دارای سابقه بود.