روایت خیابان از اقتصاد ایران
دزدی پاستیل، شیر و گوشت؛ اخلاق بماند برای وقتی که شکم سیر بود!
قربانی دزدیهای کوچک و حتی عجیب، همان جامعهای است که فشارهای اقتصادی را تجربه میکند. به بیان احمد بخارایی، جامعهشناس: هر زمان شکم سیر شود و امکان پاسخگویی به معیشت فراهم آید، فرد میتواند به دیگری بیندیشد.
فرارو- صاحب سوپرمارکت، مچ پسر ۲۰ سالهای را با یک بسته پاستیل و یک بطری شیر گرفت، صدای زنی که به خفتگیرها میگفت «من حاملهام» بلند شد و سکوت پرمعنای دزد طلا در مورد انگیزهاش مقابل دوربین خبرنگاران باقی ماند. حالا آنها با سابقهای کیفری و برچسب دزد روبهرو هستند؛ برچسبی که مسیر زندگیشان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
به گزارش فرارو، سرقت در ایران طی ۱۷ سال گذشته رشد 600 درصدی داشته است. این آمار زمانی برجسته میشود که این رشد براساس افزایش تورم با شیب بیشتری در جامعه به حرکت درآید؛ بنابراین تاثیر افزایش تورم بر رشد سرقت قابل کتمان نیست.
مشکلات معیشتی بیشترین انگیزه برای دزدی است اما موضوع فقط این نیست. به نظر میرسد برخی دزدیها کنشی در برابر دیده نشدن باشند؛ افراد جامعه، دزدی خرد با مجازات سنگین را در برابر دزدیهای کلان و میلیاردی قرار میدهند و یک پرسش ویژه دارند؛ چرا من رعایت کنم؟
دزدی به فرم جدید
ساعت ۸ شب یک غروب پاییزی است؛ حسن در کوچهای تاریک در حال بازگشت به خانه است و دو کیسه در دست دارد که یکی از آنها حدود ۲ کیلو گرم گوشت چرخ کرده و کیسه دیگر حاوی مقداری لبنیات است. حسن به خبرنگار فرارو میگوید از سایه مرد موتور سوار ترسیده. مرد، با قمهای شبیه به شمشیر به حسن حمله میکند. دستهایش میلرزد، چفیهای دور دهان بسته و تنها چشمهایش مشخص است. او به حسن میگوید: «کیسهها را بده». حسن شوکه میشود چراکه توقع داشت خفتگیر از او تقاضای گوشی همراه، پول، ساعت و سایر لوازمش را کند. خفتگیر کیسهها را از حسن میگیرد و بدون آسیب زدن به او سریعا از محل خارج میشود.
زورگیری از زنی باردار در محله نارمک تهران
در موردی دیگر، ویدئو ضبط شده از دوربین مداربسته در محله نارمک تهران که صدا را هم ضبط میکند زنی را نشان میدهد با یک بطری شیر در یک دست و کیسهای حاوی مواد غذایی در دستی دیگر. چند ثانیه بعد، دو مرد سوار بر یک موتور جلوی او را میگیرند. زن ابتدا جیغ میکشد و میگوید: «آقا من حاملهام» و این جمله را چند بار دیگر تکرار میکند. مرد میگوید: «هر چی داری بده» و چند ثانیه بعد در حالی که به مردی که هنوز روی موتور نشسته میگوید: «برو» سوار میشود و هر دو از محل خارج میشوند.
خبرنگار همشهری از دزد طلای ۳۱ میپرسد: «انگیزه شما از دزدی چه بود؟» پاسخ میشنود: «انگیزه همه چیست؟» لحظهای مکث میکنند؛ انگار همه خبر دارند که انگیزه چیست. او ادامه میدهد: «هر چه بگویم تکراری است؛ گرفتاری، بیکاری، بیپولی.» او در پاسخ به این پرسش که عجیبترین جاهایی که مردم طلاهای خود را در آن پنهان میکنند کجاست میگوید: «در شکم مرغ، قهوهساز...» خبرنگار میپرسد: «یعنی در یخچال را باز کردید تا گوشت و مرغ بردارید و بعد طلاها را دیدید؟» مرد ۳۱ ساله میگوید: «شانسی. قسمت».
در نهایت، گزارشی از روزنامه شرق نشان میدهد پسری ۲۰ ساله که تحت تاثیر استفاده مواد مخدر گل بوده با مراجعه به یک سوپر مارکت یک بسته پاستیل و یک بطری شیر میدزد. برای این نوع دزدی خرد نیز طبق مادهای از قانون مجازاتی تا حبس از سه ماه و یک روز تا دو سال و نیز تا ۷۴ ضربه شلاق پیشبینی شده است. البته شاکی رضایت داده اما مجرم شناخته شدن او به عنوان دزد در پرونده کیفری او باقی میماند.
دزد خوراکی؛ نشانهای فراتر از فقر
۴ مورد دزدی کلانی که اخیرا مطرح و فاش شده است، در یک مورد مشترک هستند که به شکل موتیف در پرونده آنها تکرار میشود؛ مواد خوراکی. اقلامی که گره خوردن نام آنها با افزایش تورم بر کنش دزدی، تاثیر چشمگیری دارد.
وقتی دزدیهای خرد و کلان در برابر پروندههای اختلاس کلان قرار میگیرند ممکن است در نهایت نشانههای پیچیدهای از الگوبرداری اجتماعی آشکار شود.
به عنوان مثال در مورد یکی از پروندههای ناشفاف فساد مالی، روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است: «معلوم نیست مفسدی بزرگ که محکوم به اعدام شده بود، چرا باید از این امکان برخوردار باشد که با پرداخت بخش کوچکی از سود پولهائی که از بیتالمال دزدیده بود از اعدام شدن معاف و با همان ثروت حرام به بزرگترین سرمایهدار کشور تبدیل شود!» از سویی باید مطرح کرد تورم عارضهای تکعاملی نیست و مجموعهای از سیاستها و برنامههای پولی و مالی و اقتصادی و سیاسی را در برمیگیرد.
همانطور که کامبیز نوروزی، حقوقدان، مطرح میکند: «واکنش مجرمانه به شکل سرقت به کاهش و افزایش نرخ تورم را باید واکنشی ناهنجار به مجموعهای از سیاستها و برنامههای غلط دانست که به تورم انجامیده و در کنار دیگر عوامل انگیزهها و زمینههای ارتکاب جرم سرقت، اعم از سرقتهای کلان و بزرگ یا سرقتهای خرد و کوچک را در اقشاری از جامعه تولید میکند.»
اخلاق بماند برای بعد
از سویی دیگر، نشانهشناسی این نوع دزدیها جالب توجه است. همه آنها مواد خوراکی و اقلام ضروری را هدف قرار دادهاند یا در حین دزدی نشانهای از این أقلام به چشم میخورد. همان منابعی که در شرایط تورم و فشار اقتصادی بیشترین ارزش را دارند با این وجود کنش آنان فراتر از موضوع اقتصادی قرار میگیرد.
نکته قابل توجه در این وضعیت چرخهای است که جامعه در آن افتاده؛ مردم در این چرخه نه با ساختار، بلکه با یکدیگر درگیر میشوند. درواقع قربانی دزدیهای خرد همان جامعهای است که فشارهای اقتصادی را تجربه میکند. به بیان احمد بخارایی، جامعهشناس در گفتوگو با فرارو: «هر زمان شکم سیر شود و امکان پاسخگویی به معیشت فراهم آید، فرد میتواند به دیگری بیندیشد؛ چراکه با ورود مساله اخلاق، پای «دیگری» به زندگی باز میشود.»