یلدا؛ بلندترین شب تقویم یا شب بازآفرینی تعلقها؟
نشستن دور سفره، خواندن شعر و خاطره تعریف کردن عملکردی فراتر از یک رسم سنتی دارد؛ اینها فرایندهای روانشناختیای را فعال میکنند که احساس تعلق و پیوستگی در افراد را تقویت میکند.
شب یلدا چیزی بیش از یک «بلندترین شب تقویمی» است؛ این آیین جمعی دارای عملکردی روانشناختی است که در بافت زندگی مدرن از اهمیت افزونی نیز برخوردار است. اگر یلدا را صرفاً رویدادی نمادین بدانیم، بخش عمدهای از ارزش آن نادیده گرفتهایم؛ اما وقتی آن را به عنوان مکانیزمی برای تثبیت تعلق، انتقال معنا و مقابله با بیگانگی اجتماعی تحلیل کنیم، معنا و ضرورتش روشنتر میشود. در چارچوب نظریات روانشناسی دو کارکرد محوری در هم تنیده را میتوان برای یلدا برجسته دانست: اول تجدید پیوند میان نسلها و دوم مقابله با بیگانگیِ مدرنیته.
- یلدا بهمثابه بستری برای بازتولید تعلق و حافظه جمعی
نشستن دور سفره، خواندن شعر و خاطره تعریف کردن عملکردی فراتر از یک رسم سنتی دارد؛ اینها فرایندهای روانشناختیای را فعال میکنند که احساس تعلق و پیوستگی در افراد را تقویت میکند. در نگاهی دیگر، حضور در قالبهای نمادین و برنامهریزیشده همچون یلدا، احساس تعلق را تثبیت و به کاهش احساس تنهایی و انزوا کمک میکند. بعلاوه، انتقال روایتها و خاطرات میان نسلها نیز فرایندی در جهت بازتولید «حافظه جمعی» هستند؛ این فرایندها به شاکله هویت جمعی ثبات و پیوستگی میبخشند.
وقتی پدربزرگ یا بزرگ جمع خاطرهای تعریف میکند یا شعری خوانده میشود، چیزی بیشتر از محتوای کلام منتقل میشود: لحن، ارزشها، الگوها تفسیری و چارچوبهای معنایی که نسلهای بعدی را به زمینهای تاریخی و معنایی متصل میسازد. چنین انتقالاتی به ساختن هویت فردی-اجتماعی کمک کرده و ظرفیت همدلی بین نسلی را هم افزایش میدهد.
- یلدا و مقابله با بیگانگیِ عصر مدرن
در زندگی مدرن، پدیده «بیگانگی» (احساس جدایی از خود، دیگران و معنا) پدیدهای برجسته است. «اریک فروم» روانشناس برجسته بارها تأکید کرده است که ساختارهای اجتماعی مدرن میتوانند فرد را از شبکههای حمایتی و حس معنا دور کنند. یلدا، در تقابل با این روند، مجموعهای از اعمال نمادین را مثل شب بیداری، جمع شدن کنار هم، فال و شعر و گفتوگو های رو در رو فراهم میآورد.
این عناصر صرفاً زیباشناختی نیستند؛ آنها شرایطی برای «تجربه مشترک» میسازند که بازسازی پیوندهای عاطفی و معنا را ممکن میکنند. به بیان دیگر، «یلدا» عملی نمادین است که تجربه تعلق را به سطحی عینی منتقل میکند (همان چیزی که در زندگی روزمره عصر دیجیتال کمتر میتوان دید).
- چه چیزی یلدا را از یک سنت خاطره انگیز صرف متفاوت میسازد؟
تفاوت میان آیینی که به «یادآوریِ صرف» تقلیل یافته و آیینی که سازندهٔ معناست در نیت و کیفیت حضور است. اگر یلدا صرفاً به عنوان نمایشی برای نمادهای مطرح شده برگزار شود (بدون فرصتِ بازاندیشی و بدون گفتوشنود بین نسلی) آنگاه است که این سنت دیرینه تبدیل به نمادی تهی شود!.
اما اگر همراه با تأمل، گفت و شنود و تبادل نظر، تجربه و روایتها همراه بشود، ظرفیتِ بازسازی معنا و پیوندها را دارد. این همان نکتهای است که تعیین میکند آیا یلدا صرفاً «بلندترین شب تقویمی» است یا «شب بازآفرینی تعلقها».
جمعبندی:
یلدا، وقتی بهعنوان بسترِ بازتولید تعلق و مقابله با بیگانگی دیده شود، چیزی بیش از یک سنتِ خاطره انگیز است؛ این آیین از طریق بازسازی حافظه جمعی، تسهیل گفتوگوی بین نسلی و فراهم آوردن تجربههای مشترک، به سلامت روان فردی و جمعی کمک میکند. اگر این شب همراه با تأمل، گفت و شنود و تبادل نظر، تجربه و روایتها همراه شود، ظرفیتِ بازسازی معنا و پیوندها را دارد و مشخص میکند که یلدا صرفاً «بلندترین شب تقویمی» نیست بلکه «شب بازآفرینی تعلقها» است.