عدالت آموزشی در حاشیه؛ چالشهای معیشتی و صنفی دانشجویان
در گفتمان رسمی، دانشگاه همواره بهعنوان «نهاد تولید علم» و «نردبان تحرک اجتماعی» معرفی میشود. اما تجربه زیسته بسیاری از دانشجویان، نشان میدهد که هزینههای فزاینده و نابرابری در امکانات، این نردبان را به دیواری بلند برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد تبدیل کرده است.
در سال تحصیلی جدید، افزایش بیسابقه هزینههای خوابگاه، تغذیه و خدمات رفاهی در دانشگاههای کشور، صدای بسیاری از دانشجویان را بلند کرده است. در حالی که شعار اصلی نظام آموزش عالی، «عدالت آموزشی» و «دسترسی برابر به تحصیل» است، واقعیت میدانی دانشگاهها نشان میدهد که مسیر تحصیل برای بسیاری از دانشجویان، بهویژه اقشار آسیبپذیر، دشوارتر از همیشه شده است.
افزایش هزینه خوابگاهها در برخی دانشگاهها تقریبا دو برابر ترم گذشته گزارش شده و این در حالی است که امکانات رفاهی و کیفیت خدمات تغییری محسوس نکرده است. در کنار آن، قیمت ژتونهای غذایی نیز رشد قابل توجهی داشته، بیآنکه کیفیت و تنوع غذا بهبود یابد. همزمان، پرداخت وامهای دانشجویی بهویژه وامهای ضروری برای خرید تجهیزات آموزشی مانند لپتاپ نیز با تأخیر یا کاهش مبلغ مواجه شده است.
این شرایط، عملاً نوعی شکاف طبقاتی در دسترسی به آموزش عالی را رقم میزند؛ جایی که نه فقط رقابت علمی، بلکه وضعیت اقتصادی خانواده تعیینکننده مسیر تحصیل دانشجو میشود.
آموزش عالی و عدالت اجتماعی؛ از شعار تا واقعیت
در گفتمان رسمی، دانشگاه همواره بهعنوان «نهاد تولید علم» و «نردبان تحرک اجتماعی» معرفی میشود. اما تجربه زیسته بسیاری از دانشجویان، نشان میدهد که هزینههای فزاینده و نابرابری در امکانات، این نردبان را به دیواری بلند برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد تبدیل کرده است.
بر اساس گزارشهای رسمی صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم، حدود ۶۰ درصد دانشجویان کشور متقاضی نوعی از وام یا کمکهزینه معیشتیاند؛ رقمی که نشان از عمق بحران اقتصادی در میان جامعه دانشجویی دارد. در عین حال، میان میزان وامهای پرداختی و هزینه واقعی زندگی دانشجویی، فاصلهای جدی وجود دارد. بهعنوان مثال، وام ضروری یا وام خرید تجهیزات آموزشی که قرار است به دانشجویان در تهیه ابزارهای مورد نیاز کمک کند، گاه کمتر از یکسوم قیمت یک لپتاپ معمولی است.
از منظر جامعهشناختی، میتوان این وضعیت را نوعی بحران بازتولید نابرابری آموزشی دانست؛ مفهومی که پیر بوردیو جامعهشناس فرانسوی آن را «بازتولید سرمایه فرهنگی و اقتصادی» مینامد. وقتی هزینههای تحصیل از توان خانوادههای کمدرآمد خارج میشود، آموزش عالی از مسیر ارتقای اجتماعی به ابزار بازتولید نابرابری بدل میگردد.
خوابگاهها؛ خانه دوم یا چالش اول؟
کمبود ظرفیت خوابگاهها و افزایش هزینه اجاره آنها به یکی از مهمترین دغدغههای دانشجویان تبدیل شده است. در برخی دانشگاهها، هزینه خوابگاه در ترم جاری بیش از دو برابر افزایش یافته و بسیاری از دانشجویان ناچار به اجاره خانه در اطراف دانشگاه با قیمتهای سنگین شدهاند.
کمبود خوابگاههای دانشجویی، بهویژه برای ورودیهای جدید و دانشجویان سنواتی، یکی از مشکلات اصلی دانشگاهها میباشد. بسیاری از دانشجویان تازهوارد حتی در نیمسال اول، با مشکل پیدا کردن اتاق مناسب مواجهاند و دانشجویان سنواتی و نوبت دوم نیز به دلیل ظرفیت محدود خوابگاهها، اغلب ناچار به سکونت در محلههای دورتر با هزینه بالاتر هستند.
از سوی دیگر، وضعیت برخی خوابگاههای موجود نیز با مشکلاتی مانند ازدحام، فرسودگی تجهیزات، کمبود سرویسهای بهداشتی و ضعف در خدمات ایمنی همراه است. این شرایط، نهتنها کرامت و آرامش دانشجو را تحتتأثیر قرار میدهد، بلکه مستقیماً بر عملکرد تحصیلی و سلامت روانی او نیز اثرگذار است.
به گفته یکی از نمایندگان صنفی دانشجویان، «خوابگاه باید محل آرامش و تمرکز باشد، نه منبع اضطراب و فشار مالی.» این گفته کوتاه، عمق فاصله میان اهداف و واقعیت را به خوبی نشان میدهد.
تغذیه دانشجویی؛ از وعده حمایت تا صفهای نارضایتی
افزایش قیمت ژتونهای تغدیه در کنار کاهش کیفیت و کمبود تنوع، یکی از پر تکرارترین شکایات دانشجویان در ماههای اخیر بوده است. برخی از دانشگاهها قیمت هر وعده غذا را تا ۲۵ هزار تومان افزایش دادهاند، در حالی که کیفیت و تنوع غذایی با مشکلات جدی مواجه است.
با استناد به بخشنامههای رسمی و گزارشهای اخیر، افزایش چشمگیر قیمت ژتون تغذیه برای دانشجویان سنواتی، بار مالی سنگینی بر دوش آنها گذاشته و مشکلات معیشتی و فشار روانی این گروه از دانشجویان را تشدید کرده است.
غذا در دانشگاه فقط یک وعده خوراک نیست؛ بلکه بخشی از سیاست رفاهی و حمایتی است. از منظر سیاستگذاری اجتماعی، وقتی تغذیه دانشجو به مسئلهای اقتصادی تبدیل میشود، «انرژی ذهنی و تحصیلی» نیز به حاشیه میرود. چنین وضعیتی در بلندمدت میتواند منجر به فرسودگی تحصیلی، افت انگیزه و نارضایتی عمومی در فضای دانشگاهی شود.
وامهای دانشجویی؛ مسکّنی ناکافی
وام دانشجویی در ایران، برخلاف بسیاری از کشورها، بیشتر کارکرد مسکّن موقت دارد تا اینکه به عنوان ابزار حمایت پایدار عمل کند. بسیاری از وامها با تأخیر چندماهه پرداخت میشوند و مبلغ آنها در برابر هزینههای واقعی تحصیل ناچیز است. از سوی دیگر، برخی از دانشجویان برای دریافت وام، باید ضامن کارمند رسمی معرفی کنند؛ شرطی که عملاً برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد ممکن نیست.
تأخیر در پرداخت وامها، بهویژه وامهای مربوط به خرید تجهیزات آموزشی، موجب میشود که برخی دانشجویان حتی از حضور در کلاسهای مجازی یا انجام پروژههای عملی بازبمانند. این وضعیت، از دید عدالت آموزشی، نوعی تبعیض ساختاری به شمار میآید.
مسائل پنهان دانشجویان؛ آنچه کمتر دیده میشود
علاوه بر چالشهای معیشتی و صنفی که در بخشهای قبل به آنها اشاره شد، دانشجویان با مجموعهای از مشکلات دیگر نیز روبهرو هستند که هر کدام به نحوی بر کیفیت تحصیل و زندگی آنان تأثیر میگذارد. از جمله این مسائل، نبود فضاهای ورزشی، تفریحی و فرهنگی مناسب، کمبود محیطهای گفتوگو و فعالیتهای جمعی همه باعث میشوند دانشجویان در مسیر رشد شخصی و اجتماعی با موانعی جدی مواجه شوند.
از سوی دیگر، کیفیت آموزشی نیز همچنان چالشی جدی است. نبود حمایت کافی از دانشجویان در پروژهها و تحقیقات، محدودیت دسترسی به منابع علمی بهروز و نبود فرصتهای مشاورهای مناسب، توانایی دانشجو برای بهرهبرداری کامل از امکانات دانشگاه را کاهش میدهد. این مسائل، به ویژه در رشتهها و دانشگاههایی که امکانات محدودتری دارند، بار روانی و آموزشی قابل توجهی ایجاد میکند.
همچنین، نگرانی از آینده شغلی و عدم وجود حمایت کافی دولت برای ایجاد فرصتهای شغلی متناسب با رشته تحصیلی و توانایی فرد، فشار مضاعفی بر دانشجویان وارد میکند و حس ناامنی و بلاتکلیفی را در میان آنها افزایش میدهد.
جمعبندی و چند راهحل
دانشگاه، اگر قرار است نهاد تولید علم و اخلاق اجتماعی باشد، باید در سیاستهای رفاهی خود بازنگری جدی کند. عدالت آموزشی تنها در قبولی کنکور خلاصه نمیشود، بلکه در «پایداری امکان تحصیل» معنا مییابد.
اصلاح نظام رفاه دانشجویی، ایجاد شفافیت در هزینهها، بازنگری در قیمتگذاری خوابگاه و تغذیه، افزایش بودجه صندوق رفاه و حمایت ویژه از دانشجویان مناطق محروم، میتواند بخشی از راهحل باشد.
واضح است که فهرست مشکلات دانشجویان به همین موارد محدود نمیشود و بسیاری از چالشهای دیگر همچنان باقی است؛ با این حال، تمرکز بر این نمونهها نشان میدهد که اصلاح ساختارها و افزایش حمایتهای عملی میتواند نقش مؤثری در کاهش فشارها و ارتقای کیفیت زندگی دانشجویی ایفا کند.
جامعهای که آینده خود را در دستان دانشجویانش میبیند، باید مراقب باشد که فشار معیشتی، چراغ علم و امید را در دانشگاه خاموش نکند.