از کریدور آیمک تا صلح ترامپ؛ ایران کجای نقشه جدید خاورمیانه ایستاده است؟

جنگهای بیپایان خاورمیانه، تمام این کشورهای درگیر در «کریدور آیمک» را به این نتیجه رساند که خاورمیانه به صلحی پایدار نیاز دارد تا بتواند به هدفهای بلندمدت اقتصادی خود دست پیدا کند و اینگونه بود که در دولت ترامپ «صلح خاورمیانه» با حضور بیش از ۲۰کشور از سرتاسر جهان رقم زده شد.
علی آهنگر، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، در یادداشتی در روزنامه هممیهن نوشت:
دیپلماسی و جنگ مانند دو بال برای پرواز یک پرندهاند. چنانکه شیخ اجل فرمود: چو شمشیر پیکار برداشتی/نگهدار پنهان ره آشتی؛ که گردنفرازان مغفرشکاف/نهان صلح جستند و پیدا مصاف. سعدی با نیکبینی و زیرکی کارکرد هر دو بال جنگ و دیپلماسی را در این بیان موجز به تصویر کشیده است.
پیکار و آشتی، صلح و مصاف دو متضاد در پیوند با یکدیگرند. مانند شب و روز که از دل یکدیگر زاده میشوند. تاریکی شب ناگهان بر چهره زمین نمیبارد، و روشنایی روز به ناگاه بر ستیغ قلهها غلیان پیدا نمیکند. بلکه سفیدی روز در عصرگاهان رنگ میبازد و جای خود را به گرگ و میش، آنگاه به تاریکی میسپارد و سپیده نیز از دل سیاهی شب ذرهذره دمیده میشود. و اینجاست که خداوند حکیم بر هر دوی این لحظهها سوگند یاد میکند: قسم به شب وقتی که بازمیگردد، و سوگند به سپیده آنگاه که میدمد و مینفسد. دیپلماسی و جنگ نیز مانند روشنایی و تاریکیاند.
هر کدام ویژگیها، شیوهها و کارکردهای خود را دارند. درست به مانند روز و شب که از اندرون یکدیگر زاده میشوند. در تلازم با یکدیگرند. اما چیزی که هست اینکه جنگ کارکردهای خود و سخنگویان خود را دارد، و دیپلماسی شیوههای خود و روشهای خود را. همانگونه که دونالد ترامپ نمیتواند همزمان هم رئیسجمهور صلح باشد و هم رئیسجمهور جنگ، دستگاه وزارتخارجه هم در جایگاه ریاست دیپلماسی کشور، نمیتواند هم بر کوس جنگ با غریوی ترساننده بکوبد و هم آوایی اندک در دیپلماسی بسراید.
وزارتخارجه، دستگاه دیپلماسی است. جنگ و دیپلماسی هرکدام متصدیان و زبانآوران خود را دارند. دستگاه دیپلماسی، پیش از هر چیز باید برای خودش روشن کند که در میدان نبرد است یا در سرسرای تعامل؟ ذات و ماهیت این دو مکان از یکدیگر متفاوت است. دستگاه دیپلماسی باید بداند در دولتی که او خدمت میکند، وزارتخانهای درست همارز به نام وزارت دفاع هم وجود دارد. آنها خوب میدانند که باید چکار کنند و به وظیفههایشان تسلط کامل دارند.
متصدیان جنگ و دفاع در آموزشهای فرماندهی خود دریافتهاند که جنگ زمانی برپا میشود که دیپلماسی شکست خورده باشد. جنگ پیامد دیپلماسی ناتوان و شکستخورده است. جنگاوران میدانند که باید رخنهها و ناتوانیهای دیپلماسی را پوشش دهند و ترمیم کنند. اگر دیپلماسی قدرت و کفایت لازم را داشته باشد و دست خالی به خانه برنگردد، کوس جنگ هیچگاه به صدا درنمیآید.
وزارتخارجه وظیفهاش ساختن صلحِ عزتمندانه و سیاستهای متضمنِ منفعت ملی است. در تعریف منفعت ملی گفتهاند: نیازها و مصلحتهایی است که تحقق آنها بقا، امنیت، رفاه و قدرت یک ملت یا کشور تضمین میکند. نیازها و مصلحتهای تضمین بقا، امنیت، رفاه و قدرت ملت و کشور ایران اکنون و در این زمان در چیست؟ اتخاذ چه مصلحت و ساختن چه سیاستی متضمن بقا، امنیت، رفاه و قدرت کشور ایران است؟
این رویکرد دستگاه دیپلماسی چنان بود که نتوانست در تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به راهکاری دست یابد که منجر به آن گزارش گروسی به شورای حکام نشود؛ گزارشی که بسیاری آن را زمینهساز حمله اسرائیل و آمریکا به ایران در جنگ ۱۲روزه میدانند. افزون بر این، همین رویکرد دوری گزیدن از مبانی دیپلماسی چنان بود که در گفتوگوها با سه کشور اروپایی و دیگر کانالهای تاثیرگذار، نتوانست مانع از بازگشت دوباره تحریمهای سازمان ملل و اجرای اسنپبک شود.
دالان اقتصادی جهان به نام کریدور آیمک، در دولت بایدن و در نشست ۱۸ و ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ در هند با بسامدهای بسیار پیافکنده شد. کریدوری اقتصادی که هدفهای ژئوپلیتیکی تغییردهندهای در خود داشت. این کریدور از هند تا اروپا کشورهای بیشماری را درگیر خود میکند. جنگهای بیپایان خاورمیانه، تمام این کشورهای درگیر در «کریدور آیمک» را به این نتیجه رساند که خاورمیانه به صلحی پایدار نیاز دارد تا بتواند به هدفهای بلندمدت اقتصادی خود دست پیدا کند و اینگونه بود که در دولت ترامپ «صلح خاورمیانه» با حضور بیش از ۲۰کشور از سرتاسر جهان رقم زده شد.
آن «کریدور» و این «صلح» مانند همان شب و روز، پیایند یکدیگرند. تا شب باشد، روز نمیآید. تا جنگ باشد، جریان سرمایه به حرکت درنمیآید و خاورمیانه در تب و تاب به جریان انداختن سرمایه است؛ از این رو چهرهای تازه برای خویش ترسیم میکند. چهرهای که امنیت سیاسی آن، تضمینکننده بقا، و رفاه اقتصادی است.
پرسش این است: منفعت ملی ایران در ترسیم خاورمیانه جدید چگونه تعریف میشود؟ مصلحتهایی که بقا، امنیت، رفاه و قدرت ایران را در این شرایط به تصویر میکشد، کداماند؟ دستگاه دیپلماسی بهعنوان بدنه تصمیمسازی و سیاستگذاری چه تصمیمها و سیاستهایی را ساخته و پرورش داده و به نهادهای بالادستی خود ارائه داده است؟
در چنین شرایطی، آیا وظیفه دستگاه دیپلماسی پای نهادن در حوزهی وزادت دفاع است یا ساختن سیاستهایی که منفعت ملی کشور را تحقق بخشد؟ رویکرد وزارتخرجه در دولت چهاردهم در کدام سمت و سو بوده است؟ دیپلماسی یا فرماندهی جنگ؟ دیپلماسی اگر صدای عقلانیت ملی است، نباید در هیاهوی طبل جنگ گم شود. هنر سیاست آن است که راه بقا و رفاه ملت را از میان پیچوخم نزاعها بگشاید.
تو مگو همه به جنگاند و زِ صلح من چه آید
تو یکی نِهای هزاری تو چراغِ خود برافروز