ریشه ناراحتی تندروها از انتقاد به روسیه

تکلیف ایالات متحده و کشورهای اروپایی با ایران معلوم است. هیچ کدام ادعای دوستی با ایران را ندارند. اما روسها و چینیها خودشان را دوست ایران معرفی میکنند. دشمنی آمریکا با ایران همانقدر واقعیست که بازی روسیه با کارت ایران واقعیت دارد. بنابراین، منطقیترین حالت این است که داخل ایران، جماعتی میزان دوستی آنها را بزرگنمایی نکنند.
فرارو- محسن صالحیخواه؛ برنتابیدن کوچکترین انتقاد به روسیه در رسانهها و اظهارات سیاستمداران و صاحبنظران، یکی از جالبترین معماهای عرصه سیاست در ایران است. انتقادات نادرست که هیچ؛ یک حلقه تندرو سیاسی – رسانهای وجود دارد که انتظار میکشد کوچکترین نقد صحیحی نسبت به رفتار دوگانه روسها در قبال ایران مطرح شود تا توپخانه خود را به کار بیاندازد. اما نکته جالب توجه این است که حلقه پرصدای مذکور، در مواقعی مثل مشخص نشدن نقش روسیه در سقوط نظام بشار اسد، انداختن امضا پای بیانیه حاوی ادعای امارات درباره جزایر ایران، موضوع از کار انداختن پدافندهای خود در سوریه زمان حمله اسرائیل به محل حضور ژنرالهای ایرانی ترجیح میدهند سکوت کنند. وقتی روسیه در جنگ ۱۲ روزه به ایران کمک نکرد، بگوییم کمک کردند؟ واقعیت تغییر میکند؟
در این مسائل به روسها ایراد و انتقادی وارد نیست. چرا که آنها مثل تمام کشورهای دنیا، در پی دستیابی به منافع خود هستند. چیزی که این جماعت متوجه نمیشوند و سالهاست که تلاش میکنند چنین نگاه واقعبینانهای در کشور ما پا نگیرد. طبیعتاً روسها در موضوع اسرائیل و مسئله فلسطین، مانند بسیاری کشورها از موضع ایران حمایت نمیکنند. یا این که منافعشان در مدیترانه متفاوت از منافع ایران است. حتی یادآوری این که زمانی در بازه سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ روسیه و چین هم به قطعنامههای تحریم ایران رای مثبت دادند، آنها را ناراحت میکند. اگر چینیها به خاطر منافع سیاسی، اقتصادی و راهبردی خود تصمیم بگیرند تحریمهای شورای امنیت را رعایت کنند، واقعاً نمیتوان به آنها اعتراض کرد. چون هم ما میدانیم و هم آنهایی که دوست دارند خودشان را روسوفیل نشان دهند میدانند که چین به عنوان تنها خریدار نفت و بزرگترین شریک تجاری ایران، بارها از تهران خواسته مسائل را آمریکا را حل کند. چرا باید تجارت ۱ تریلیون دلاری خود را فدای مشکلات تهران – واشنگتن کنند؟ منافع ملی حرف اول و آخر میزند.
این که گفته میشود جنگ اوکراین چیزی نبود که ما بخواهیم در آن درگیر شویم، آزردهشان میکند. همان کسانی که بر خلاف نظر کارشناسان خبره اعتقاد دارند روابط ایران و روسیه به معنای تخصصی و واقعی آن راهبردی است و نقدها نسبت به رفتار مسکو، باعث خدشهدار شدن این روابط راهبردی میشود.
تکلیف ایالات متحده و کشورهای اروپایی با ایران معلوم است. هیچ کدام ادعای دوستی با ایران را ندارند. اما روسها و چینیها خودشان را دوست ایران معرفی میکنند. دشمنی آمریکا با ایران همانقدر واقعیست که بازی روسیه با کارت ایران واقعیت دارد. بنابراین، منطقیترین حالت این است که داخل ایران، جماعتی میزان دوستی آنها را بزرگنمایی نکنند. مشکل از آنجایی شروع میشود که همان افراط در دشمنی با غرب خود را در قالب تفریط دوستی با روسیه نشان میدهد. یعنی سیاست خارجی ایران همچنان با توجه به جمیع مسائل موجود، درگیر این دست حواشیست و نمیتواند به توازن لازم برسد. اما نکته این است که پنجرهها برای ایجاد این توازن همیشه باز نیستند و گاهی فرصتها از دست میروند. اما این که همین افراد و شبهرسانهها هم فهمیدند که ایران باید با «دولتها» کار کند و سراغ و در ادبیات سیاسی خود و عملکردش سراغ ملتها نرود، نمیتواند دور خود حصار بکشد و بازی یکنفره انجام دهد و نیاز به روابط دارد، خود یک اتفاق مثبت دیرهنگام است.