ترنج موبایل
کد خبر: ۹۱۱۰۴۹

پشت پرده طرح صلح؛ حذف آخرین نمادهای دفاع و حاکمیت فلسطین

طرح ۲۰ ماده‌ای ترامپ؛ صلح پایدار یا اشغال در لباس بازسازی؟

طرح ۲۰ ماده‌ای ترامپ؛ صلح پایدار یا اشغال در لباس بازسازی؟

طرح صلح ۲۰ ماده‌ای ترامپ با واکنش مثبت مشروط حماس و استقبال محتاطانه اسرائیل و جامعه جهانی روبه‌رو شده است. این طرح وعده آزادی اسرا، توقف بمباران و اداره غزه توسط دولت تکنوکرات فلسطینی را می‌دهد اما خلع سلاح حماس، جدول زمانی خروج نیروهای اسرائیلی و نحوه نظارت مبهم مانده است. منتقدان آن را پروژه‌ای ژئوپلیتیک برای تثبیت کنترل و حذف بازدارندگی فلسطینیان می‌دانند که بازسازی بدون عدالت را جایگزین حاکمیت کرده و ریسک تداوم چرخه خشونت و وابستگی را در پی دارد.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- پس از حدود دو سال جنگ فرسایشی در نوار غزه، تحولی غیرمنتظره در روند صلح شکل گرفت. حماس در بیانیه‌ای اعلام کرد که «در اصل» با آزادی تمامی اسیران و نیز واگذاری اداره غزه به یک دولت تکنوکرات فلسطینی موافق است.

به گزارش فرارو، این موضع تازه در پی رونمایی از طرح صلح ۲۰ ماده‌ای دونالد ترامپ در واشنگتن و در حضور بنیامین نتانیاهو مطرح شد؛ اقدامی که ناظران می‌توانند آن را  نقطه‌عطفی در چشم‌انداز آیندهٔ مناقشه ارزیابی کنند.

تضاد ذاتی بین «صلح بزرگ» ترامپ و «امنیت بی‌پایان» نتانیاهو

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با لحنی تند و قاطع هشدار داد که در صورت ناکامی توافق پیشنهادی، «جهنمی بی‌سابقه» در انتظار حماس خواهد بود. ترامپ در پیامی مستقیم در تروث‌سوشال از حماس خواست فوراً همهٔ گروگان‌ها  «حتی اجساد» را آزاد کند و مهلتی مشخص تعیین کرد: «توافق باید تا عصر یکشنبه به وقت واشنگتن حاصل شود.»

پاسخ حماس، هرچند محتاطانه ولی در مجموع مثبت گزارش شد؛ این جنبش اعلام کرد که آماده است تبادل را براساس فرمول ارائه‌شده بررسی کند. ترامپ این واکنش را «اثبات درستی رویکرد خود» دانست و گفت که از بیانیهٔ تازهٔ حماس نتیجه می‌گیرد آنان «آمادهٔ صلحی پایدار» هستند. ترامپ همچنین از مقامات اسرائیل خواست فوراً بمباران غزه را متوقف کنند تا امکان بازگرداندن گروگان‌ها «به‌سلامت و به‌سرعت» فراهم شود. او این روند را فراتر از یک معاهده محلی توصیف کرد و افزود: «این فقط دربارهٔ غزه نیست؛ دربارهٔ صلحی است که سال‌ها در خاورمیانه جست‌وجو شده.»

دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در بیانیه‌ای اعلام کرد که «در پی پاسخ حماس، اسرائیل آماده است فوراً فاز نخست طرح ترامپ را برای آزادی تمام گروگان‌ها اجرا کند.» بیانیه تاکید کرد که تل‌آویو «در هماهنگی کامل با رئیس‌جمهور ترامپ و تیمش برای پایان دادن به جنگ طبق اصولی که با دیدگاه او همخوان است عمل خواهد کرد.»

با این‌حال، نتانیاهو در سخنرانی به زبان عبری خطاب به مردم اسرائیل صراحتاً اعلام کرد که با تشکیل دولت فلسطینی موافقت نکرده و تصریح کرد نیروهای اسرائیلی در بیشتر مناطق غزه به‌صورت مستمر باقی خواهند ماند. هم‌زمان عملیات هوایی علیه اهدافی در غزه ادامه یافت و منابع پزشکی محلی گزارش دادند که دست‌کم ۷۲ فلسطینی روز جمعه کشته شدند. این ترکیب اظهارات نشان‌دهنده تلاش اسرائیل برای هم‌زمان جلوه‌دادن همکاری دیپلماتیک با ابتکار ترامپ و حفظ مواضع امنیتی و سرزمینی‌اش است؛ خواسته‌ای که می‌تواند پیامدهای فوری بر امکان اجرای تبادل گروگان‌ها و چشم‌انداز آشتی منطقه‌ای داشته باشد.

سه گره اصلی در مسیر توافق خودنمایی می‌کند:

الف – زمان بندی؛ ترامپ آزادی گروگان‌ها را ظرف ۷۲ ساعت و تحت توقف عملیات اسرائیل می‌خواهد، اما هنوز مشخص نیست چه نهادی آتش‌بس را نظارت می‌کند یا عبور ایمن را در میدان جنگ تضمین خواهد کرد؛ ابهامی که می‌تواند با کوچک‌ترین نقض فرو بریزد.

ب – حاکمیت؛ حماس دوباره اعلام کرده آماده است ادارهٔ غزه را به نهادی تکنوکرات و فلسطینی بسپارد که بر پایهٔ اجماع ملی و با حمایت عربی و اسلامی شکل گیرد. اما ایدهٔ ترامپ دربارهٔ یک «هیئت صلح» خارجی به‌صراحت رد شده است. موسی ابومرزوق به الجزیره گفت: «هرگز نمی‌پذیریم کسی غیر فلسطینی بر فلسطینیان کنترل داشته باشد» و انتصاب تونی بلر را به‌ویژه به‌دلیل جنگ عراق ناخوشایند دانست. شکاف میان نظارت خارجی و مشروعیت داخلی همچنان حل نشده است.

ج – خلع سلاح:  طرح ترامپ خواستار خلع سلاح حماس و حذف آن از ادارهٔ غزه است. برای نتانیاهو این شرط حیاتی است، اما بیانیهٔ حماس کوچک‌ترین اشاره‌ای به آن نکرده و ناظران می‌گویند واگذاری سلاح بدون تضمین سیاسی در چشم حماس به معنای تسلیم است.

مقایسه ابتکار ترامپ و اعلامیه نیویورک؛ از آتش‌بس مذاکره‌شده تا توقف فوری جنگ

چند تحول تازه نشان‌دهندهٔ تغییر معنادار در رویکرد ایالات متحده و شخص دونالد ترامپ نسبت به بحران فلسطین است. رئیس‌جمهور آمریکا در موضعی کم‌سابقه با الحاق کرانهٔ باختری مخالفت کرده و واکنشی تند به حملهٔ اخیر اسرائیل به قطر نشان داده که نتانیاهو را ناچار به عذرخواهی کرده است. هم‌زمان جزئیات طرح جدید او برای غزه منتشر شده که تفاوتی آشکار با پیشنهادهای پیشین واشنگتن دارد.

طرح‌های قبلی آمریکا، از تبدیل غزه به «ریویِرای خاورمیانه» یا «منطقهٔ اقتصادی هوشمند» و تشویق به اسکان داوطلبانه گرفته تا آتش‌بس‌های موقت و تبادل اسرا بدون پرداختن به پایان واقعی جنگ، همواره با بدگمانی روبه‌رو می‌شدند و در نهایت زیر فشار ادامهٔ جنگ و موج مخالفت جهانی فرو می‌پاشیدند. اکنون اما، ترکیب مخالفت ترامپ با برخی سیاست‌های سختگیرانهٔ اسرائیل و ارائهٔ طرحی متفاوت برای غزه، نشانهٔ تلاش جدید برای تغییر قواعد بازی و یافتن راهکاری پایدارتر است.

طرح سپتامبر دونالد ترامپ که تازه‌ترین ابتکار او برای حل بحران غزه توصیف می‌شود، یکپارچه‌تر از طرح‌های پیشین آمریکا جلوه می‌کند و نه‌تنها پایان جنگ بلکه ترتیبات پس از آن را نیز در بر می‌گیرد. در این طرح دیگر خبری از جابه‌جایی جمعیت یا ادارهٔ مستقیم آمریکایی نیست؛ تغییری که نشان از لحنی عملگراتر و تلاش برای فاصله‌گیری از پیشنهادهای پرحاشیهٔ گذشته دارد.

بر اساس این ابتکار، ادارهٔ غزه باید به تشکیلات خودگردان فلسطینی منتقل شود؛ امری که آشکارا با رویکرد بنیامین نتانیاهو در تضاد است. نخست‌وزیر اسرائیل تلاش دارد هم تشکیلات و هم حماس را از صحنه کنار بزند و مانع شکل‌گیری هرگونه دولت فلسطینی شود. با این حال، طرح ترامپ همچنان پر از ابهام است: «شورای صلح» پیشنهادی در آن بی‌تعریف مانده، نقشهٔ راه یا جدول زمانی مشخصی برای خروج نیروهای اسرائیلی ارائه نشده و روشن نیست غزه در عمل چگونه اداره خواهد شد. همین کاستی‌ها باعث شده ابتکار جدید با استقبال محتاطانه و مشروط از سوی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی روبه‌رو شود.

با وجود کاستی‌ها و ابهامات، پیشنهاد تازهٔ دونالد ترامپ می‌تواند به‌عنوان پایه‌ای برای حرکت‌های بعدی در روند صلح مطرح شود. اورسولا فون‌درلاین، رئیس کمیسیون اروپا، بر ضرورت اقدامات فوری انسانی تأکید کرده؛ امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، خواستار پایبندی اسرائیل به تعهدات شد؛ دولت آلمان بر لزوم گام‌های عملی در کنار این طرح انگشت گذاشت و اسپانیا یادآور شد که باید پیوندی روشن میان این ابتکار و چشم‌انداز راه‌حل دوکشوری برقرار شود. مجموع این پیام‌ها چارچوبی کلی ترسیم می‌کند که بر سه پایه استوار است: شفافیت در مفاد و ساختار طرح، وجود جدول زمانی الزام‌آور برای اجرا، و تکیه بر یک چشم‌انداز بین‌المللی برای تضمین حق تعیین سرنوشت فلسطینیان.

هم‌زمان، میان طرح پیشنهادی ترامپ و «اعلامیهٔ نیویورک»  که حمایت عربستان سعودی، فرانسه و اکثریت اعضای سازمان ملل را پشت سر دارد  همپوشانی‌های آشکاری دیده می‌شود. هر دو ابتکار پایان‌دادن به جنگ را در کانون خود قرار داده‌اند، اما تفاوت اصلی در شیوهٔ تحقق این هدف است: ترامپ آتش‌بس را منوط به توافق مذاکره‌شده میان طرفین می‌داند، درحالی‌که «اعلامیهٔ نیویورک» صراحتاً خواستار توقف فوری و دائمی درگیری‌هاست.

در حوزهٔ خروج نیروها نیز شکاف مهمی میان دو ابتکار دیده می‌شود. طرح ترامپ عقب‌نشینی مرحله‌ای و تدریجی نیروهای اسرائیلی از غزه را پیشنهاد می‌کند، در حالی که «اعلامیهٔ نیویورک» بر عقب‌نشینی کامل و فوری تأکید دارد. علاوه بر این، طرح ترامپ فاقد جدول زمانی مشخص یا شاخص‌های اجرایی روشن است، اما «اعلامیهٔ نیویورک» چنین معیارها و شاخص‌هایی را به‌طور صریح ارائه می‌دهد و مسیر عملیاتی را ترسیم می‌کند.

در موضوع تبادل زندانیان و چگونگی برخورد با حماس نیز هر دو سند موضع‌گیری کرده‌اند. با این حال، ترامپ آیندهٔ حماس را به‌شکل مبهم و باز گذاشته، اما «اعلامیهٔ نیویورک» شروط و الزامات دقیق‌تر و شفاف‌تری دربارهٔ سرنوشت و نقش این گروه مطرح می‌کند. این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که اگرچه هر دو ابتکار پایان جنگ را در کانون خود قرار داده‌اند، اما در نحوهٔ اجرا، زمان‌بندی و تعیین تکلیف بازیگران اصلی اختلافات بنیادین دارند؛ اختلافاتی که می‌تواند بر میزان استقبال یا مقاومت بازیگران منطقه‌ای تأثیر مستقیم بگذارد.

پشت پرده طرح صلح؛ حذف آخرین نمادهای دفاع و حاکمیت فلسطین

ادامهٔ جنگ غزه با تمام فجایع انسانی و اخلاقی، تنها بر عهدهٔ اسرائیل نیست؛ امروز واشنگتن نیز به‌عنوان حامی بی‌قیدوشرط تل‌آویو بیش‌ازپیش در انزوا قرار گرفته و شریک این بار شده است. خروج گستردهٔ نمایندگان از مجمع عمومی سازمان ملل پیش از سخنرانی بنیامین نتانیاهو نمادی آشکار از این رد جهانی بود. هیچ‌کس نباید پیشنهاد ترامپ را یک «گشایش» بداند. این طرح نه آرزوهای فلسطینی‌ها را برآورده می‌کند و نه پایان چرخهٔ ویرانی را تضمین می کند.

تلفات انسانی، پس‌زمینهٔ تلخ همهٔ مانورهای سیاسی در بحران غزه است. بنا به آمار مقامات بهداشتی غزه، از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون بیش از ۶۶ هزار فلسطینی کشته و ده‌ها هزار نفر دیگر زخمی شده‌اند و آوارگی گسترده سراسر نوار غزه را در برگرفته است. سازمان‌های حقوق بشری  از عفو بین‌الملل و بتسلم تا پزشکان برای حقوق بشر و شورای حقوق بشر سازمان ملل  اسرائیل را به ارتکاب جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی متهم کرده‌اند. با این‌همه، طرح ترامپ دربارهٔ پاسخگویی و عدالت سکوت کرده و درعوض وعدهٔ بازسازی و «توسعهٔ دوباره» می‌دهد، بی‌آنکه مسئول ویرانی‌ها را مشخص کند. منتقدان هشدار می‌دهند بازسازی بدون عدالت، نه صلح بلکه تثبیت کنترل را به همراه خواهد داشت؛ مسیری که می‌تواند چرخهٔ خشونت و بی‌اعتمادی را طولانی‌تر کند و هرگونه ابتکار سیاسی را از درون تهی سازد.

بر اساس گزارش میدل ایست مانیتور، از همین زاویه، طرح غزه دیگر یک ابتکار صلح نیست، بلکه پروژه‌ای ژئوپلیتیک است که سه مخاطب را یک‌جا راضی می‌کند:

الف - برای ترامپ، صحنه‌ای برای نمایش رهبری و بازگشت نفوذ از دست‌رفتهٔ آمریکا؛

ب - برای نتانیاهو، حذف آخرین نیروی بازدارندهٔ غزه و مهار کامل آن؛

ج - و برای قطر، فرصتی برای بهبود وجههٔ بین‌المللی‌اش حتی اگر بهایش فروکاستن غزه به یک قلمرو مطیع باشد.

در نهایت گزارش میدل ایست مانیتور تاکید می کند: بی‌پرده، این طرح نسخهٔ تازه‌ای از اشغال است. غزه را آزاد نمی‌کند، بلکه آخرین نماد دفاع از خود را می‌زداید. فلسطینیان را توانمند نمی‌سازد، بلکه خلع سلاح کرده و سرنوشت‌شان را به ناظران آمریکایی–اسرائیلی می‌سپارد. صلح نمی‌آفریند، وابستگی می‌سازد. در پایان، غزه شاید جاده و ساختمان داشته باشد، اما فاقد حاکمیت، فاقد بازدارندگی و بدون حق تعیین سرنوشت است. آن‌چه ترامپ پیشنهاد می‌کند آزادی نیست، بلکه آزمایشگاه «حکمرانیِ پس از مقاومت» است؛ جایی که سکوت به صلح تعبیر می‌شود و اشغال در پوشش بازسازی ادامه می‌یابد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات