غلامعباس فاضلی، در گفتگو با فرارو
سینمای مستقل همیشه درحال انتقاد نیست / سینمای زیر زمینی و مستقل در برابر سینمای رسمی شکل گرفت

سینمای مستقل به صورت آشکار یا تلویحی نه تنها از تبلیعات رسانههای رسمی بیبهره میماند، بلکه به راحتی مورد حمله رسانههای نهادها و سازمانها قرار میگیرد. چرا که از نظر درونمایه و گاه ساختار، خارج از چارچوبهای رایج قرار دارد.
فرارو- در ماههای اخیر در کنار فیلمهای کمدی، آثاری از سینمای اجتماعی نیز اکران شدند که مورد استقبال تماشاگران قرار گرفتند. بر اساس آمار «پیر پسر» یکی از همین فیلمهای اجتماعی به بالاترین میزان فروش دست پیدا کرد. از سوی دیگر در کنار سینمای رسمی، فیلمهایی نیز ساخته شدند که اساساً خارج از جریان رایج فیلمسازی در ایران بودند و حتی در برخی موارد به نمایندگی از سایر کشورها به جشنوارههای بینالمللی معرفی شدند.
به گزارش فرارو، در گفتو گو با غلامعباس فاضلی، فیلمساز و منتقد سینما به بررسی وضعیت موجود سینمای مستقل ایران پرداختهایم.
وضعیت سینمای ایران را چگونه میبینید؟ آیا میتوان امیدوار بود ارتباط خوبی که در ماههای اخیر میان تماشاگران و سینمای ایران شکل گرفته ادامه پیدا کند؟
زیست سینمای ایران، همواره تابعی از شرایط اجتماعی بوده و رویدادها و اتفاقات مختلف در هر مقطع زمانی در کاهش و افزایش استقبال تماشاگر سینماها نقش بسزایی داشتهاند. به نظر میرسد در حال حاضر با قوام گرفتن اکران فیلمهای مستقل، سینمای ایران در آینده نزدیک شرایط بهتری را تجربه کند. نشانه این امیدواری، خوشامد گفتن تماشاگران به فیلمهای اجتماعی است، فیلمهایی که زوایای متفاوتی از زندگی انسان ایرانی را نشان میدهند، از سرسری گرفتن صورت و معنا و بیمایگی که در کمدیهای سطح پایین این سالها انباشته شده بود فاصله گرفتهاند و به مفاهیم عمیقتر اجتماعی میپردازند. اگر وضعیت اکران فیلمهای جدی و اجتماعی به همین روند ادامه پیدا کند، به نظر میرسد استقبال تماشاگران نیز از فیلمهای روی پرده تداوم داشته باشد.
منظور از سینمای مستقل چیست و چه مؤلفههایی دارند؟
سینمای مستقل مؤلفههای مشخصی دارد؛ از سوی کارگردانان جوان یا فیلمسازان خودبسندهای که بدون وابستگی و دارای استقلال فکری خودشان پروژههایشان را برمیگزینند شکل میگیرد. این افراد فارغ از پیشنهادات و فرمایشات دولتی یا سازمانی یک فیلم آرمانی میسازند که در ستایش کسی یا چیزی نیست و معمولاً مسرورانه و خوشبینانه هم نیست. فیلمهای مستقل در توصیف و تشریح رنجهای بشری ساخته میشوند و معمولاً بودجه متعارف یا سرمایهگذار شخصی دارند. در ایران جریانهای رسمی معمولاً سینمای مستقل را در برهههای مختلف «فیلم اولی»، «فیلم تجربی»، و «سیاهنما»، خطاب میکنند؛ تهیهکنندهها «نفروش» و سینماداران «ضدگیشه» مینامندش. این سینما در سالهای گذشته، در جشنواره فیلم فجر محذوف یا مغضوب قرار گرفته، نصیب خیلی اندکی از اکران عمومی برده و در بهترین حالت در گروه سینمایی موسوم به «هنر و تجربه» اکران شده است. سینمای مستقل بر خلاف برچسبهای معمول، همیشه در حال انتقاد از شرایط جامعه نیست، بلکه گاهی تصویری آرمانی از شرایط و عواطف انسانی را پیش چشم مخاطب میآورد.
از سوی دیگر سینمای مستقل به صورت آشکار یا تلویحی نه تنها از تبلیعات رسانههای رسمی بیبهره میماند، بلکه به راحتی مورد حمله رسانههای نهادها و سازمانها قرار میگیرد. چرا که از نظر درونمایه و گاه ساختار، خارج از چارچوبهای رایج قرار دارد. در یک جمعبندی باید بگویم سینمای مستقل همانقدر که رویکرد خردهگیرانه، باریکبینانه، و معترضانه دارد، در بسیاری موارد یک جهان آرمانی را هم پیش روی تماشاگران قرار میدهد.
از نظر شما چه فیلمهایی خارج از جریان سینمای مستقل قرار میگیرند؟
معمولاً کمتر تهیهکننده یا فیلمسازی میپذیرد که غیرمستقل قلمداد شود! مگر در مواقعی که قافیه تنگ بیاید. مانند کارگردانی که چند سال پیش وقتی عرصه بر او تنگ آمد در مراسم پایانی جشنواره فیلم فجر روی صحنه رفت و اعلام کرد یک فیلمساز وابسته به ساختار است. این وابستگی به خودی خود چیز بد یا مذمومی نیست؛ بلکه روشی برای فیلم ساختن است. از اوائل دهه 1360 هم ما چند نهاد داشتهایم که به طور جدی در عرصه فیلمسازی کوشش کردهاند. مانند «بخش هنری بنیاد مستضعفان»، «بنیاد سینمایی فارابی»، «حوزه هنری»، با این حال در طول دوازده سال اخیر، به شکل فزآیندهای سازمانها و ارگانهای مختلف دیگری وارد حوزه سینما و تولید فیلم شدهاند. فیلمهایی که بودجه قابل توجه برای ساخت و تبلیغات دارند و به موضوعاتی مشخص میپردازند که در عصر ما اهمیت بسزایی داشتهاند؛ مانند تاریخ سیاسی معاصر، دین، دفاع مقدس هشت ساله و قهرمانان آن. این آثار پس از ساخته شدن هم مورد حمایت سایر رسانههای مختلف به خصوص تلویزیون نیز قرار دارند و در عرصه تبلیعات هم مورد حمایت قرار میگیرند. اگر بخواهیم منصفانه بررسی کنیم این کارگردانان و آثارشان فارغ از اینکه چقدر فیلمهایشان خوب یا بد هستند، در دسته سینمای مستقل قرار نمیگیرند. به عبارت شفافتر اینگونه فیلمها به آثار ارگانی یا سازمانی معروفند.
همچنین کمدیهای سطح پایینی که برخی طرد شده از ساختار، اما همچنان دارای رانتِ نهادها و تشکیلات مختلف، میسازند را نمیتوان منسب به سینمای مستقل دانست. چرا که آنها نه تنها به راحتی از خط قرمزها عبور میکنند، بلکه بیشترین سالنهای سینما را به خود اختصاص میدهند.
در سالهای اخیر جریانی در سینمای ایران شکل گرفته که به آن «سینمای زیرزمینی» اطلاق میشود. به نظر شما چرا کارگردانان به سمت سینمای زیر زمینی میروند؟
سینمای زیرزمینی پدیده تازهای نیست، در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد و از بسیاری جهات قابل تحسین است. جنبش ساختن فیلم زیرزمینی از دهه 1940 در ایالات متحده آغاز شد و هدف آن قوام دادن به سینمای شخصی، هنری، و غیرتجاری بود. در دهه 1950 و 1960 این جریان جدیتر شد و امثال جان کاساواتیسها و اندی وارهولها شیوه بداههسازی و سینمای شخصی را در آن رواج دادند. لازم است تأکید کنم این سینما اساساً همه جای دنیا و در هر سرزمینی که شکل بگیرد در راستای خطمشی پیشروانه (آوانگاردیسم) سینمای مجرد (آبستراکتیسم)، طغیان گروهی، مخالفت با قراردادهای مرسوم؛ اعتراض به سانسور، و شاعرانگی حرکت میکند. سینمای زیرزمینی از اواسط دهه 1960 در اروپای غربی، به ویژه در آلمان؛ انگلستان، هلند ایتالیا و آلمان رواج پیدا کرد و حتی فستیوال هم برایش شکل گرفت. بنابراین این تصور که سینمای زیرزمینی ناگهانی از دل ایرانِ ما سربرآورده نادرست و غلط است. در واقع نمیتوان با برچسب «زیرزمینی» این فیلمها را از جریان سینمای ایران حذف کرد.
عدهای اعتقاد دارند سینمای زیرزمینی در ایران پس از اعتراضات سال 1401 رفتهرفته سر و شکل خودش را پیدا کرد و در نتیجه به حجاب رسمی پایبند نیست؟
این گزاره دقیق نیست، چون گاهی در این فیلم ها زنان حجاب مرسوم را دارند. به عبارت دیگر مرتبط کردن این جریان به ماجرای حجاب نشانی غلط دادن است. این جریان فیلم زیرزمینی از سال 1400 و قبل از اعتراضات سال 1401 آغاز شد. چراکه با آغاز دولت سیزدهم، مدیران و مسئولان سینمایی وقت در مواجهه آشکار با سینماگران قرار گرفتند و به عبارت دیگر دوئلی را با گروه بزرگی از کارگردانان، بازیگران، نویسندگان و تهیهکنندگان سینمای مستقل آغاز کردند. این رویارویی ابتدا خاموش بود. اما پس از شهریور و مهر 1401 شکل آشکارتری به خود گرفت. این سینماگران از سال 1400 رفته رفته از سوی سازمان سینمایی و به خاطر بیتدبیری آن سازمان و بسیاری رسانههای خارج از آن سازمان، اما همسو با آن، از فعالیت محروم و رفته رفته طرد شدند. از شهریور و مهر 1401 این ستیزه وارد ابعاد جدیتری شد. رفته رفته دامنه فشارها، توهینها و افتراها چنان شدت گرفت که در یک مجموعه تلویزیونی رسماً به فیلمسازانی که در جشنوارههای خارجی صاحب اعتبار شدهاند تهمت روابط نامشروع وارد شد. طبیعتاً در طول یک سال اخیر هم رفتار جدی حاکی از دلجویی از سینماگران یا همدلی با آنها صورت نگرفت. در حالی که شمار زیادی از این سینماگران توانمندی و شایستگی بالایی دارند و برخی از آنها در سایر کشورها از منزلت و حیثیت زیادی برخوردارند. بنا به روال و قاعده طبیعی، بعد از مدتی گوشهنشینی این افراد تلاش میکنند به نحوی دیگر فیلم خود را تولید کنند، که ترقی و تعالی و تکامل دانش فنی سینما هم به کمک آنها آمده. این واقعیتی است که باید از سوی مخالفان سینمای زیرزمینی پذیرفته شود. بله! افرادی بر خلاف سلیقه آنها فیلم میسازند. و اگر فلان فیلم و بهمان فیلم ما از سوی فلان کشور نماینده جایزه اسکار معرفی میشود این اولاً بیمهری ما نسبت به آن فیلمساز و فیلماش بوده و از سوی دیگر حق آن فیلمساز است که برای موفقیت همهجانبه فیلماش تلاش کند. از طرف دیگر چیزی که باعث رویکرد جدیتر فیلمسازان ما به سینمای زیرزمینی شده نظام بسیار قدیمی و پوسیده نظارت و ارزشیابی در ایران است. این نظام سینمایی هنوز بر پایههای سالهای دهه 1360 میچرخد و سالهاست که باید دگرگون شود.
نکتهای باید روی آن تأکید کنم این است که هیچ منّتی روی سینمای زیرزمینی ما نیست! از این جهت به این نکته اشاره میکنم که با هر جایزه جهانی که نصیب این فیلمها میشود برخی رسانهها غوغا و فریاد سرمیدهند. گویی این فیلمها حق آنها را ضایع کردهاند. باید توجه داشته باشیم که فیلمهای سینمای زیرزمینی و اساساً سینمای مستقل نه تنها از نظر مالی، یا تبلیغات از حمایت دولتی برخوردار نیستند بلکه مورد حمله نیز قرار میگیرند. بنابراین از سویی سرمایه آنها ربطی به نهادها ندارد و از سوی دیگر بخاطر مخاطراتی که در ساختن این فیلمها وجود دارد، این سینماگران با همه چیزی که دارند خطر میکنند تا فیلمی براساس آرمانهای خود بسازند. در ضمن در هیچ جشنواره معتبری جهانی به فیلمهای قراردادی، سرخوشانه، و منطبق با جریان جایزه نمیدهند. جشنوارهها برگزار شدهاند و میشوند تا استعدادهای جوان را کشف کنند، فیلمهای ضدجریان و معترض را بشناسند و از آنها حمایت کنند. این ربطی به فیلمهای سینمای ایران ندارد. چون در ایالات متحده هم آکادمی به «تاپ گان» و «پلیس بورلی هیلز» اسکار نمیدهد.
آیا سینمای زیرزمینی در برابر سینمای رسمی شکل گرفت؟
از سویی سینمای زیرزمینی را میتوان واکنشی به فیلمهای سطح پایین و لودهای دانست که کسی تمایل نداشت آنها را از چرخه اکران کنار بگذارند. در عین حال این فیلمها را میتوان پاسخی به دیوار بلند بیاعتمادی دانست که از سال 1400 میان ساختار سینمایی دولتی و سینماگران برافراشته شد. در واقع از سال 1400 و حتی قبل از آن «مکانیسم ماشه» میان ساختار دولتی و سینماگران فعال شد، موضوعی که به راحتی قابل جلوگیری بود اما کسی به آن اهمیت نداد. در پایان باید بگویم اعتقاد دارم با حذف و هتک حرمت چیزی درست نمیشود. سینمای زیرزمینی سینمایی قابل احترام است که در تاریخ سینمای جهان ریشه دارد. بخشی از تمامیت سینماست که معایب و محاسن خودش را دارد. شخصاً وجود چنین سینمایی در کشور را یک امتیاز میدانم. چون علاوه بر امتیازاتی که برای سینمای ایران دارد، مؤید استوار شدن و سامان گرفتن آزادی بیان نیز هست.