نوبت آمد، مینوازد نوبتی، ناقوسمان / تا بگیرد رودهامان راهِ اُقیانوسمان

در ادامه شعر زیبایی را از حسین منزوی بخوانید.
فرارو- غزل یکی از مهمترین قالبهای شعری ایران است. این قالب، سالهای سال پرطرفدارترین قالب شعری ایران بوده است.
به گزارش فرارو، شاعران بسیاری تا به امروز در ایران به نوشتن غزل مشغول بودهاند. در این بین نام حسین منزوی یکی از برجستهترینهاست.
غزل
نوبت آمد، مینوازد نوبتی، ناقوسمان
تا بگیرد رودهامان راهِ اُقیانوسمانآذرخشی بود و غرّید و درخشید و گذشت
بانگِ نوشانوشمان و برقِ بوسابوسمانما نشانِ خود، رقم بر دفترِ دلها زدیم
آشنایی ناممان و عاشقی ناموسمانچشمهایِ کینهور هم، معنیِ دیگر نیافت
زِ ابتدا تا انتها، جُز مهر، در قاموسمانعشقمان چتری گشود و بست و رفت و مانده است
لایِ دفترهایِ عاشقها پرِ طاووسمانکُشته میشد باز از بادِ اَجل، حتّا اگر
شعلهیِ خورشید روشن بود، در فانوسمانکرد، بخلِ سرنوشت از نوشدارویی، دریغ
فرصتِ ماندن نداد، اینبار هم، کاووسمانیک به بک یارانِ غار، از دست رفتند و هنوز
حُکم میراند به مرگآباد، دقیانوسمانقصّه گنگ و کر و ما و جهان میبود، اگر
از قفس میشد رها، هم، ناله محبوسمانگیرم این رویایِ آخر، ساحتِ آرامش است
کو، ولی، یارایِ خواب از وحشتِ کابوسمان؟« قافیه زنگِ کلام است.» آری اکنون بشنوید:
زنگِ حسرت میزند، در قافیه، افسوسمان.