جزئیات و تبعات آغاز آموزش رسمی از ۵ سالگی

مجلس اخیراً طرحی را به تصویب رسانده که ورود کودکان پنجساله به پیشدبستانی را الزامی میکند. این تصمیم، نقطه شروعی تازه در مسیر تغییرات ساختاری آموزش و پرورش به شمار میرود. اکنون نظام آموزشی، معلمان، خانوادهها و کودکان با تحولی روبهرو هستند که همزمان وعده فرصت و تهدید را در خود دارد و مسیر اجرای آن هنوز در بسیاری از ابعاد روشن نیست.
فرارو- در میان امواج طرحهای تحول در ساختار آموزشی، یکی از مصوبات اخیر مجلس، اجباری شدن دوره پیشدبستانی از سن پنج سالگی است.
به گزارش فرارو، آخرین حلقه زنجیرهای که دانشآموزان را مستقیماً به نظام آموزشی ایران متصل میکند، کنکور است؛ حلقهای که سالهاست با طرحهای متنوع و تغییرات پرچالش دست به گریبان است. تازهترین نمونه آن، قوانین مربوط به چند مرحلهای شدن کنکور است که احتمالا تغییراتی در آن حاصل شود چراکه با شکست مواجه شد.
اکنون اما آموزش و پرورش مسیر خود را به ابتدای این زنجیره بازگردانده است؛ به کودکانی که تازه پایشان به مدرسه باز میشود و قرار است وارد دوره پیشدبستانی شوند. بر اساس مصوبه تازه، سن ورود به آموزش رسمی از ۶ سال به ۵ سال کاهش یافته و دوره پیشدبستانی در این سن بهصورت اجباری برگزار خواهد شد.
پرسش اصلی اینجاست: آیا جامعه، والدین، کودکان، معلمان و حتی خود نظام آموزش و پرورش، آمادگی اجرای چنین قانونی را دارند؟
علیرضا رحیمی، متخصص علوم تربیتی، در گفتوگو با فرارو به بررسی این قانون جدید پرداخته است:
هنوز برنامه درسی ملی مدونی برای مقطع پیش دبستانی وجود ندارد
علیرضا رحیمی به فرارو گفت: «در بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای پیشرفته، آموزش از سنین بسیار پایین آغاز میشود. برای مثال در فرانسه دوره پیش دبستانی به عنوان اولین سیکل رسمی آموزش مدرسه ای از 3 سالگی آغاز میشود و کودکان از سهسالگی رسما وارد دوره پیشدبستان میشوند و آموزش در این مقطع بهصورت اجباری دنبال میشود. به هر حال تا جایی که بنده اطلاع دارم هنوز برنامه درسی ملی national curriculum مدونی برای مقطع پیش دبستانی وجود ندارد و اگر هم چنین برنامه درسیای اخیرا تهیه شده است بعید است محتوای آموزشی متناسب با آن و آموزش مربیان همگام با آن تحقق یافته باشد. »
او افزود: «در کشور ما نیز برای اینکه از تحولات جهانی عقب نمانیم، تصمیماتی از این دست گرفته میشود. مسئولان بر این باورند که میتوانند آموزش رسمی را از دوره پیشدبستانی آغاز کنند. این بسیار خوب و امیدبخش است اما مشکل اینجاست که هنوز برنامه درسی مشخص و مدونی که مورد پسند متخصصان تعلیم و تربیت باشد برای این مقطع وجود ندارد. خوشبختانه چند سالی است سازمانی با عنوان «سازمان تعلیم و تربیت کودک» تأسیس شده و اقداماتی انجام داده، اما خروجی آن به شکل یک برنامه منسجم برای آموزش مربیان، گزینش و سازماندهی محتوا و آموزش کودکام در دسترس نیست.»
نمیشود کودک ۵ ساله را کنار دانشآموزان پایه ششم نشاند/ تصمیم ناپخته، هزینه را زیاد میکند
این کارشناس علوم تربیتی گفت: «یکی از استدلالهای حامیان اجباری شدن پیشدبستانی این است که در صورت اختیاری بودن، بسیاری از خانوادهها ممکن است از آن استقبال نکنند و کل طرح با شکست مواجه شود. اما از سوی دیگر، اگر برای این تصمیم تمهیدات لازم اندیشیده نشده و تدارک دیده نشده باشد، طرح ناپخته و عجولانه خواهد بود، هزینه آن را کودکان و خانوادهها خواهند پرداخت.»
او تاکید کرد: «در حال حاضر، ما هنوز برنامه درسی شفاف و مورد اعتنایی برای دورۀ پیشدبستانی نداریم، اما آن را بهطور اجباری برای همه خانوادهها الزامی میکنیم. علاوه بر این، زیرساختهای فیزیکی نیز با چنین طرحی همخوانی ندارند؛ بهطور مثال، نمیتوان کودکان پیشدبستانی را در فضایی قرار داد که دانشآموزان دوره دوم و حتی دوره اول ابتدایی در آن حضور دارند. همه این مسائل نشان میدهد که پیش از تصویب چنین قوانینی، باید شفافیت کافی درباره برنامه درسی و تأمین زیرساختها وجود داشته باشد.»
در غیاب یک برنامه دقیق و در نبود مدیران آموزشی و مربیان کارآزموده، حضور کودک پنج ساله در محیط آموزشی رسمی مثل مدرسه میتواند پیامدهای فاجعه باری را به دنبال داشته باشد/ ما معلم متخصص در حوزه آموزش پیشدبستانی نداریم/ این سن بسیار حساس و آسیبپذیر است
رحیمی گفت: «اگر برنامه درسی مدون، معلمهای آموزشدیده و مدارس مجهز وجود داشته باشد، این طرح میتواند به نفع کودکان تمام شود. اما در غیاب این موارد و نبود مدیریت مناسب، نتیجه چیزی جز شکست نخواهد بود. مدیر مدرسه نباید همانطور که با یک دانشآموز کلاس ششمی رفتار میکند، با یک کودک پنجساله رفتار کند؛ در غیر این صورت، پیامدهای آن فاجعهبار خواهد بود.»
او افزود: «واقعیت این است که ما معلم متخصص در حوزه آموزش پیشدبستانی نداریم. معلمان ممکن است مدرک لیسانس حتی دکتری داشته باشند، اما این به معنای تخصص در آموزش کودکان خردسال نیست. از آنجا که هیچگاه برنامۀ جدیای برای پیشدبستانی نداشتهایم و اگر اکنون داریم بسیار ناپخته و ناآزموده است، خطر آن است که شرایط حتی بدتر شود، مگر آنکه وزارت آموزش و پرورش طی سالهای گذشته اقدام به آموزش گسترده معلمان برای این مقطع کرده باشد. اگر چنین آمادگیای وجود داشته باشد، طرح میتواند قابل قبول به نظر برسد؛ چراکه این سن بسیار حساس و آسیبپذیر است.»
او تاکید کرد: «به نظر میرسد این تغییر، که در واقع در ادامه طرح انتقال مسئولیت آموزش پیشدبستانی از بهزیستی به آموزش و پرورش رخ میدهد، کاری جسورانه است آن هم برای وزارتخانهای که عمیقا با مشکلات و چالشهای فعلی و روزمره ای درگیر است که امکان بالا بردن سطح استانداردهای آموزشی را در آن به حداقل رسانده است. ... بهرحال اما این تصمیم بزرگ است که چالشهای بسیاری پیشرو دارد، بهویژه برای والدین. ممکن است کودک در سن پنجسالگی در کنار خانواده، بیشتر بیاموزد یا حتی استراحت کند، اما حالا به اجبار وارد پیشدبستانی خواهد شد.»
عملکرد آموزش و پرورش در کل همواره عقبتر از برنامههای جهانی است/ ساماندهی به برنامه گردش حقوق معلمان ارزشمندتر از تصویب قوانین جدید است
این کارشناس علوم تربیتی گفت: «عملکرد آموزش و پرورش در کل همواره عقبتر از برنامههای جهانی بوده است. این وزارتخانه بهویژه پس از حواشی مربوط به کنکور، بیش از پیش زیر ذرهبین و مورد پرسش قرار گرفت. بسیاری معتقدند اگر آموزش و پرورش بتواند تنها گردش عادی امور معلمان را سامان دهد، به مراتب ارزشمندتر از تصویب قوانین تازه خواهد بود.»
مسئله اصلی والدین، اعتماد به ساختار آموزشی است/ جامعه نسبت به مسائل تربیتی حساس نیست
او افزود: «در خصوص آمادگی خانوادهها برای این قانون نیز باید گفت: ممکن است برخی والدین از این تغییر استقبال کنند و آن را فرصتی برای فراغت بیشتر خود بدانند، چراکه فرزندانشان از ۵ سالگی وارد مدرسه میشوند. اما مسئله اصلی، اعتماد به ساختار آموزشی است؛ اعتمادی که همچنان با تردید همراه است. آموزش و پرورش ما اکنون و نیز در ادوار گذشته، همواره از بی توجهی به امر تربیت، فقر در اتکاء بر دانش تعلیم و تربیت و نبود برنامه های درسی پیشرو در رنج بوده و هست؛ در جامعه نیز نسبت به مسائل تربیتی حساسیت و آگاهی لازم وجود ندارد. بی شک اینها پیامدهای سنگینی در پی داشته و خواهد داشت.»
در نهایت او تاکید کرد: «درست این است که دستکاری پارامترهای نظام آموزشی به نحوی اندیشیده و بر اساس دانش تعلیم و تربیت عملی شود و هیچ حرکتی در عرصه تعلیم و تربیت با روش آزمون و خطا آغاز نشود و جلو نرود. ما سالیانی طولانی است که شاهد اجرای طرحهای ناپخته و نسنجیده ای هستیم که آگاهان و دانشمندان شکست آنها را پیش بینی مرکردند اما سماجت عده ای موجب شد هم سرمایه های ملی را بباد بدهد هم خسارات غیر قابل جبرانی را ایجادکند.»