چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم / تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود

در ادامه غزلی زیبا را از حسین منزوی بخوانید.
فرارو- شعر «خیال خام پلنگ من» از حسین منزوی، یکی از بهترین غزلهای معاصر است.
به گزارش فرارو، منزوی در این غزل، اندوه و درد نرسیدن به آرزوها را به نمایش میگذارد. منزوی با استفاده از تمثیل پلنگ و ماه این اندوه انسانی را بهزیبایی هرچه تمامتر نشان میدهد.
غزل
خیال خام پلنگ من به سوی ماه پریدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بودپلنگ من دل مغرورم پریدو پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بودمن و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زاغاز به یکدگر نرسیدن بودگل شکفته خداحافظ اگرچه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بودشراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بوداگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بودچه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود