از پورتسموث تا آلاسکا؛ رویاهای صلح ترامپ و واقعیت سخت جنگ
ترامپ کدام مسیر را انتخاب خواهد کرد؟

دونالد ترامپ پس از دیدار با پوتین در آلاسکا وعده پایان جنگ اوکراین را داد، اما هیچ پیشرفتی حاصل نشد و مواضع متناقض او سردرگمی ایجاد کرده است. ترامپ گاه خود را میانجی معرفی میکند و گاه بر تضمین امنیت اوکراین تأکید دارد؛ در حالی که روسیه خواهان حضور در نیروی حافظ صلح است. ترامپ با تعیین ضربالاجلهای کوتاهمدت و اظهارات متغیر، بیشتر نمایش دیپلماتیک ارائه میدهد تا راهکار عملی، امری که بیاعتمادی اوکراین و تردید متحدان غربی نسبت به جدیت آمریکا را تشدید کرده است.
فرارو- دیوید سنگر (David-e-Sanger)، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل و ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، دونالد ترامپ در میانه ماه مه به خبرنگاران در هواپیمای ایرفورسوان گفت: «هیچ اتفاقی نخواهد افتاد تا زمانی که من و پوتین با هم دیدار نکنیم.» او استدلال میکرد که برای بحرانی به شدت مناقشهبرانگیز مانند جنگ روسیه و اوکراین، تنها راهحل واقعی گفتوگوی مستقیم رهبران دو ابرقدرت است؛ رهبرانی که میتوانند معامله کنند، فشار بیاورند و تصمیم نهایی بگیرند.
اما اکنون، نه روز پس از دیدار ترامپ و پوتین در پایگاه هوایی آمریکا در آلاسکا، همه نشانههای بیرونی نشان میدهد که هرگونه پیشرفت واقعی متوقف شده است. ترامپ تلویحاً گفته بود ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، نخست دیدار دوجانبهای خواهند داشت و سپس همراه با او جلسهای سهجانبه برگزار خواهند کرد. با این حال، هیچیک از این نشستها برنامهریزی نشده است. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، روز یکشنبه به شبکه انبیسی گفت: «دستور کار اصلاً آماده نیست.»
تناقض در وعدههای ترامپ؛ از نیروی حافظ صلح تا سردرگمی راهبردی
دونالد ترامپ به رهبران اروپایی اطمینان داده بود که پوتین با استقرار نیروی حافظ صلح در اوکراین موافقت کرده است. اما تا میانه همان هفته، مسکو روایتی کاملاً متفاوت ارائه کرد: مدلی که در آن خود روسیه بخشی از تضمینهای امنیتی کشوری باشد که در فوریه ۲۰۲۲ به آن حمله کرده است. اگر تاکنون مثالی روشن از ضربالمثل «سپردن مرغداری به دست روباه» وجود داشته باشد، همین است.
این تناقض تازهترین نشانه آشفتگی راهبردی روزهای اخیر است. ترامپ گاه خود را میانجی معرفی میکند؛ کسی که میتواند با نفوذ شخصیاش پوتین را به امتیازدهی و زلنسکی را به واگذاری بخشی از سرزمینها وادار کند تا توافقی شکل بگیرد. گاهی اما لحن او، لحن متحد اوکراین میشود و وعده میدهد امنیت آن کشور را در برابر حملات آینده تضمین میکند. هفته گذشته حتی در پستی در شبکه اجتماعی نوشت که اوکراین «هیچ شانسی برای پیروزی» ندارد، مگر آنکه اجازه یابد عمیقاً در خاک روسیه حمله کند. او دولت جو بایدن را مقصر دانست که تنها اجازه دفاع داده است، نه ضدحمله.
ترامپ پس از آن که در نشست آلاسکا اعلام کرد پوتین خواهان صلح است، اکنون تردیدهایی نشان میدهد و میگوید اگر شکست حاصل شود، مقصر اصلی را مشخص خواهد کرد. او روز جمعه به خبرنگاران گفت: «خواهید فهمید من به کدام سو میروم، چون قرار است یکی از دو طرف را انتخاب کنم.» برای ترامپ، انسجام و ثبات در مواضع اهمیت کمتری دارد تا نمایشهای دیپلماتیک. او در این باور تنها نیست. بسیاری از رؤسایجمهور آمریکا چنین اندیشیدهاند که توانایی شخصیشان در اقناع، عنصر کلیدی موفقیت سیاست خارجی ایالات متحده و پایان جنگهاست. تئودور روزولت نیز همین اعتقاد را داشت و ۱۲۰ سال پیش توانست به جنگ روسیه و ژاپن پایان دهد. آن جنگ با امضای پیمان پورتسموث در خاک آمریکا خاتمه یافت و جایزه نوبل صلح را برای روزولت به همراه آورد. ترامپ نیز آشکارا بیان کرده است که در پی همان نتیجه است.
نشست آلاسکا؛ از دستدادنهای نمایشی تا نبود دستاورد واقعی
تاکنون، مذاکره با روسیه هیچ شباهتی به مدل روزولت ندارد. جلسه ترامپ و پوتین در نشست آلاسکا بیشتر یادآور نمایشهای او با کیم جونگاون، رهبر کره شمالی در هفت سال پیش است؛ جلساتی دوستانه، پر از دستدادنها، لحظات نمایشی برای تلویزیون و تبادل گرم پیامها. پوتین حتی عکس دیدارشان را برای ترامپ فرستاد. اما پشت این صحنهآرایی، هیچ پیشرفت واقعی رخ نداد. سرانجام، کره شمالی حتی یک سلاح هستهای را کنار نگذاشت و از آن زمان زرادخانه هستهای خود را بهطور چشمگیر گسترش داد.
ایوو دالدر (Ivo Daalder ) نماینده پیشین آمریکا در ناتو و پژوهشگر مرکز بلفر دانشگاه هاروارد در اظهاراتی گفت: «ترامپ با موضعی نسبتاً یکپارچه از سوی غرب وارد این نشست شد و تأکید داشت که باید نخست آتشبس برقرار شود. اما وقتی دیدار سرانجام انجام شد، او از این موضع عقب نشست و بهجای پیشبرد موضوع، گل به خودی زد.» دالدر تاکید کرد: «ترامپ گفته بود اگر آتشبسی برقرار نشود خوشحال نخواهد شد و پیامدهای شدیدی در راه خواهد بود، اما هیچ اتفاقی نیفتاد.»
ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشت که هدفش «حرکت مستقیم به سمت یک توافق صلح» است؛ توافقی که «به جنگ پایان خواهد داد»، زیرا آتشبسها «اغلب پایدار نمیمانند.» او اکنون میگوید ظرف دو هفته روشن خواهد شد که آیا پوتین جدی است یا نه؛ همان بازهای که چند ماه پیش هم به رهبر روسیه داده بود تا جنگ را متوقف کند، مهلتی که بعداً نادیده گرفته شد. دو هفته عملاً به واحد استاندارد زمانی ترامپ برای مطالبه نتیجه تبدیل شده است؛ چه در دیپلماسی و چه در طراحی یک طرح جدید بیمه درمانی. تمدید این مهلتها نیز همواره بخشی از بازی او بوده است.
یادداشت بوداپست و بیاعتمادی امروز اوکراین به وعدههای غرب
در پرونده اوکراین، ترامپ همواره راه گریزی برای خود باقی میگذارد. او میگوید شاید اصلاً صلحی در کار نباشد و شاید ایالات متحده ناچار شود کنار بکشد و بگذارد اوکراینیها و روسها خودشان بجنگند. شستن دستها از این مناقشه و اعلام اینکه میتواند پوتین و زلنسکی را پشت میز مذاکره بیاورد، اما نمیتواند آنها را به توافق وادار کند، دریچه فراری برای او فراهم میکند اگر مذاکراتش شکست بخورد. این وضعیت شکاف و ابهامی بزرگ در نقش آمریکا ایجاد میکند. گاهی ترامپ و معاونش جی.دی. ونس مانند میانجیهای بیطرفی ظاهر میشوند که صرفاً میخواهند طرفین را گرد هم آورند؛ همانطور که روزولت کرد. گاهی نیز طوری سخن میگویند که انگار ایالات متحده منافع حیاتی در تضمین استقلال و آزادی اوکراین دارد.
ترامپ در هفته گذشته رویکرد دوم را برگزید. او اعلام کرد که آمریکا همراه با رهبران اروپایی برای اوکراین تضمینهای امنیتی ایجاد خواهد کرد، هرچند سریعاً تاکید کرد که هیچ نیروی آمریکایی روی زمین مستقر نخواهد شد. او گفت اگر قرار باشد نیروهایی اعزام شوند، احتمالاً از «چند کشور» خواهند بود؛ از جمله بریتانیا، فرانسه و آلمان، و آمریکا صرفاً اطلاعات و پشتیبانی هوایی فراهم خواهد کرد. اما تضمین امنیتی در عمل به این معناست که ایالات متحده تعهد میدهد در صورت حمله دوباره روسیه، از اوکراین دفاع کند؛ حتی اگر این کشور عضو ناتو نباشد؛ حرکتی که ترامپ با آن مخالف است.
بایدن بارها تأکید کرده بود که حمله روسیه به اوکراین غیرقانونی بوده و اگر پوتین در این کشور پیروز شود، دیر یا زود یکی از اعضای ناتو را هدف قرار خواهد داد. وزارت دادگستری و وزارت خارجه دولت او نیز شواهدی از جنایات جنگی جمعآوری می کردند تا زمینه محاکمههای احتمالی را فراهم کنند. ترامپ اما همواره مسئولیت جنگ را مبهم میکند و حتی واحدهای پیگیری جنایات جنگی را منحل کرده است. به همین دلیل، بیاعتمادی اوکراینیها قابل درک است. آنها در سال ۱۹۹۴ یادداشت بوداپست را امضا کردند که بر اساس آن ایالات متحده، بریتانیا و روسیه تضمین امنیتی تعریفنشدهای در برابر اوکراین ارائه دادند و در مقابل، کییف زرادخانه هستهایاش را که پس از فروپاشی شوروی به ارث برده بود، واگذار کرد.
دونالد ترامپ در نشست آلاسکا گفت پوتین تضمینهای امنیتی غرب برای اوکراین را درک کرده و پذیرفته است. اما تا پایان هفته گذشته، روسها شرط تازهای مطرح کردند: اینکه خودشان بخشی از نیروی امنیتی باشند و هیچ کشور عضو ناتو نتواند نیرو به اوکراین اعزام کند. در برنامه شبکه انبیسی، جی دی ونس از پاسخ مستقیم به این پرسش که آیا روسیه میتواند چنین نقشی ایفا کند، طفره رفت و تنها گفت: «داد و ستد بخشی از مذاکره است.» او تأکید کرد که دولت ترامپ «فشار اقتصادی بیشتری بر روسها برای توقف جنگ وارد کرده تا دولت بایدن در طول سه سال.» دستیاران بایدن این ادعا را رد میکنند و به تحریمهای گستردهای اشاره میکنند که آمریکا و متحدانش پس از حمله اعمال کردهاند.
جی دی ونس در پایان گفت: «ما یا نهایتاً موفق خواهیم شد یا نهایتاً به دیوار سختی خواهیم خورد» و بار دیگر نقش واشینگتن را در مقام میانجی تصویر کرد. او پیشتر بهعنوان سناتور بارها استدلال کرده بود که ایالات متحده باید از حمایت از اوکراین عقبنشینی کند، چون هیچ منفعت ملی مستقیمی در نتیجه این جنگ ندارد. دالدر در مقابل گفت: دولت ترامپ «اساساً ماهیت این مناقشه را بد میفهمد.» او تاکید کرد: «ترامپ فکر میکند این درگیری بر سر قلمرو است. اما برای روسها، موضوع هویت است و اینکه آیا اوکراین به غرب خواهد پیوست یا تحت کنترل روسیه قرار خواهد گرفت.»