آب و برق؛ دو بحران خاموش در دل تابستان داغ

«بخش بزرگی از بحران آب و برق در ایران، ناشی از عوامل انسانی است، نه صرفا اقلیمی. اگرچه تغییرات اقلیمی، کاهش بارندگی و گرمای بیسابقه ازجمله دلایل طبیعی کاهش منابع آبی و افزایش مصرف برق هستند، اما بخشی از این بحران، ریشه در تصمیمگیریهای مدیریتی دارد.»
لیلا علی کرمی وکیل پایه یک دادگستری طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: در روزهای گرم تابستان، زندگی بدون برق و آب نه فقط دشوار که برای بسیاری از شهروندان به معضل روزمره تبدیل شده است. خاموشیهای گسترده، افت فشار یا قطعی آب و دشواریهای ناشی از گرمای شدید، چالشی است که در نقاط مختلف کشور، بهویژه در مناطق مرکزی، جنوبی و شرقی، به شکلی ملموس جریان دارد. این پدیدهها صرفا مشکلات فنی یا زیرساختی نیستند، بلکه پیامد سیاستگذاریهاییاند که نیازمند بازنگری جدی هستند. کمآبی و کمبود انرژی، اگرچه دلایلی اقلیمی دارند، اما نمیتوان نقش مدیریت منابع و برنامهریزی بلندمدت را در کاهش یا تشدید آنها نادیده گرفت.
در نگاه حقوقی، دسترسی به آب سالم و برق پایدار، ازجمله شاخصهای کیفیت زندگی محسوب میشود. اسناد بینالمللی، ازجمله میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که ایران نیز از امضاکنندگان آن است، دولتها را موظف میدانند شرایطی فراهم کنند که همه شهروندان به حداقلی از خدمات اساسی برای زندگی سالم دسترسی داشته باشند.
در سالهای اخیر، نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد نیز بر شناسایی «حق بر آب آشامیدنی» و «دسترسی به انرژی» به عنوان حقوق بنیادین انسان تاکید کردهاند، بنابراین موضوع آب و برق صرفا یک مساله فنی نیست، بلکه به حوزههای اجتماعی و حقوقی نیز مربوط میشود.
مساله انرژی و معضلات تامین آن در این روزهای داغ تابستانِ، چهره انسانی این بحران را بیش از همیشه نمایان کرده است. تصاویر و روایتهای منتشر شده از شهرهایی چون اهواز، زاهدان، یزد و اصفهان، نشاندهنده تاثیر مستقیم این وضعیت بر زندگی مردم است. کاهش سطح دسترسی به آب سالم، اختلال در روند زندگی روزمره به دلیل قطعی برق، آسیب به کشاورزی، فشار بر اقشار کمبرخوردار و حتی اختلال در آموزش و سلامت، بخشی از تبعاتی است که این بحران به همراه دارد.
مردم در بسیاری از مناطق کشور، تابستان را با نگرانی از قطع مکرر برق، افت فشار آب یا دسترسی محدود به منابع اولیه پشت سر میگذارند. این وضعیت نهتنها زیستپذیری در برخی مناطق را دشوار کرده، بلکه منجر به احساس بیعدالتی در توزیع منابع نیز شده است. نباید از نظر دور داشت کهعدم دسترسی مردم به امکانات اولیه از قبیل آب و برق نه تنها رفاه جسمی و روانی مردم را تهدید میکند، بلکه به نارضایتی، مهاجرت داخلی، تنشهای قومی و گاه اعتراضات عمومی نیز دامن میزند، از این رو یک بحران زیست محیطی قابلیت تبدیل شدن به بحرانی امنیتی را دارد که میتواند عواقب جدی در بر داشته باشد.
بخش بزرگی از بحران آب و برق در ایران، ناشی از عوامل انسانی است، نه صرفا اقلیمی. اگرچه تغییرات اقلیمی، کاهش بارندگی و گرمای بیسابقه ازجمله دلایل طبیعی کاهش منابع آبی و افزایش مصرف برق هستند، اما بخشی از این بحران، ریشه در تصمیمگیریهای مدیریتی دارد. پروژههای گسترده سدسازی، انتقال آب بینحوضهای بدون ارزیابیهای محیطزیستی کافی، فرسودگی شبکههای انتقال، مصرف بالای خانگی و کمتوجهی به توسعه انرژیهای نو، همگی در این روند نقش داشتهاند. در حوزه برق، وابستگی زیاد به منابع فسیلی وعدم تنوع بخشی به سبد انرژی، موجب شده کشور در تابستان با کسری شدید توان تولید مواجه شود. همزمان، رشد جمعیت شهری و مصرف بالا، فشار مضاعفی بر شبکه برق وارد میکند.
بهرغم پیچیدگی مساله تامین انرژی در شرایط کنونی، هنوز هم میتوان برای تامین این حقوق اولیه و بنیادین تدابیری اندیشید. برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی چندوجهی وجود دارد که به مسائل محیطزیستی، فنی و اجتماعی به صورت توأمان توجه کند. از این رو سیاستهای مدیریت منابع آبی باید با رویکردی مبتنی بر پایداری، بومیسازی تصمیمگیری و عدالت منطقهای بازنگری شود؛ سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر به خصوص در مناطق دارای ظرفیت بالا مانند جنوب و شرق کشور صورت بگیرد؛ به افزایش بهرهوری و کاهش تلفات در شبکههای انتقال آب و برق توجه شود؛ فرهنگ مصرف بهینه از طریق آموزش عمومی، رسانه و مدارس ترویج شود؛ همکاریهای منطقهای در زمینه مدیریت منابع مشترک آب و انرژی تقویت شود. همچنین استفاده از ظرفیت نهادهای دانشگاهی و پژوهشی و نیز تعامل با جامعه مدنی میتواند به یافتن راهحلهایی مبتنی بر دانش بومی و تجربه جهانی کمک کند.
مهمتر آنکه بحران آب و برق در ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند گفتوگویی ملی و صادقانه است. عبور از این شرایط صرفا با اقدامات کوتاهمدت ممکن نیست، بلکه نیازمند برنامهریزی میانمدت و بلندمدتی است که منافع عمومی، عدالت منطقهای و کرامت انسانی را محور قرار بدهد.
تامین آب و برق نه تنها بخشی از خدمات عمومی که از ملزومات زیستپذیری در هر جامعهای است. نگاه صرفا فنی یا مدیریتی به این مسائل، بدون درنظر گرفتن ابعاد اجتماعی، حقوقی و انسانی آن، ما را از درک دقیق ابعاد بحران باز میدارد. شاید اکنون، بیش از همیشه، زمان آن رسیده باشد که گفتوگو درباره منابع حیاتی را از سطح شعار فراتر ببریم و آن را به بخشی از برنامهریزی توسعه پایدار بدل کنیم.