شماره ۲۵
ستون طنز «عینک دودی»؛ مبانی علم سیاست برای مبتدیها

این علم یتیم یا آن طور که فرنگیها میگویند orphan science مثل هر رشته دیگری برای خودش دارای اصول و چارچوب است. با توجه به این که من شناختهشدهترین دانشمند علوم سیاسی و روابط بینالملل جهان هستم، چند نکته از مبانی این حوزه را برای شما فهرست میکنم که به کارتان خواهد آمد. چه بخواهید در تاکسی به تحلیل بپردازید و چه از بد روزگار و بخت این ملت، سیاستمدار شده باشید.
فرارو – ناپلئون بناپارت؛ سیاست بیپدر و مادر است. قدمت این مثل احتمالاً به زمانی برمیگردد که اولین انسانِ نخستین زورمند، بر سر گوشت دایناسور شکار شده به بقیه پولتیکی زد و گوشت را با خود برد. البته یتیم بودن سیاست را باید از زاویه دیگری هم دید. از این زاویه که اگر ایشان ننه و بابا بالای سرش بود، هر کسی خود را در آن صاحبنظر نمیدانست.
این علم یتیم یا آن طور که فرنگیها میگویند orphan science مثل هر رشته دیگری برای خودش دارای اصول و چارچوب است. با توجه به این که من شناختهشدهترین دانشمند علوم سیاسی و روابط بینالملل جهان هستم، چند نکته از مبانی این حوزه را برای شما فهرست میکنم که به کارتان خواهد آمد. چه بخواهید در تاکسی به تحلیل بپردازید. یاد گرفتن این جزوه برایتان حیاتیست. حکم کتاب گت ردی برای آغاز آموزش زبان را دارد. الفبای پایه و مبنایی را به شما میآموزد، بزرگوار.
ما در این جهان تنها نیستیم: این اصل را از فیلمهای علمی – تخیلی و طرفداران وجود آدم فضاییها گرفتیم. آنها میگویند ما در این جهان تنها نیستیم و دیگرانی هم هستند. ما هم میگوییم ما در این جهان تنها نیستیم و دیگرانی هم هستند. ۱۹۵ کشور در جهان وجود دارند. بعضیها زورشان بیشتر است. بعضی کمتر. همه دنبال منافع خودشان هستند.
حسابشده پا روی دم یکدیگر بگذارید: در میان این ۱۹۵ کشور که ۱۹۳ تای آنها عضو سازمان ملل هستند، معمولاً اصل بر این است که بیحساب و کتاب پا روی دم همدیگر نگذارند. چرا؟ چون ما در این جهان تنها نیستیم. طرف مقابل توی گوش تو بزند، تو هم به نقاط بسیار حساس بدنش ضربه میزنی. تو بزنی، او هم صبر نمیکند از تو چک بخورد. با تمام ابزارش حالت را میگیرد، تو هم با تمام ابزارت حالش را میگیری. چون ما در خلاء زندگی نمیکنیم. اینطور نیست که همه را به خط کنیم، از سر کوچه تا ته کوچه چک افسری یکی پس از دیگری توی گوش آنها بزنیم و هیچ کس ما را نزند، حقمان را هم بدهند.
کو دنبهات: وقتی میگوییم فارسی شکر است، برای همین چندوجهی بودن آن است. این مثل را میشود بالای ورودی تمام ادارات دولتی در تمام کشور به زبان همان کشورها زد. حتی قابلیت آن را دارد که آن را با تابلوی معروف بنی آدم اعضای یکدیگرند که سردر سازمان ملل زدهاند عوضش کنیم. البته این دروغ را سالها به ما میگفتند تا دوزاریمان افتاد چنین چیزی نیست. عیبی ندارد. گذشتهها گذشته. الان تابلوی این مثل شیرین پارسی را سر در ساختمان سازمان ملل میکوبیم: «این همه چریدی، کو دنبهات!» یعنی این همه خرج روی دست ما گذاشتی، زحمت برایت کشیدیم، چریدی، الان پروار شدی یا نه؟! این مثل، مودبانه اصل هزینه – فایده است. اقدامی که میخواهیم بکنیم فایدهاش به هزینهاش میچربد یا نه؟
مردم میبینند، مردم میشنوند: خدا بیامرزد مکلوهان را. میگفت این جهان خیلی زود تبدیل به دهکده میشود. بفرما. انقدر ارتباطات و ابزار رسانه گسترده است که متاسفانه ملت میبینند و صدالبته بدتر که میشنوند. وقتی هم که بشنوند و ببینند، شروع میکنند به سوال کردن! چه غلطها! رعیت پدرسوخته را چه به سوال؟!
با سر در چاه نرو: نباید داوطلبانه و از سمت سر به چاه افتاد. چون وقتی با سر توی چاه برویم، اگر سرمان به کف چاه نخورد و نمیریم، بیرون آمدن سخت است. این اصل در سیاست بسیار مهم است. اگر نه که نقطه اتصال پاچهها دوام نمیآورد. اگر راه چاه را در پیش گرفتی و عدهای مجبور شدند به هر قیمتی کشور را از آن بیرون بکشند، از دست آنها ناراحت نشو اخوی. مثلاً تا چاه فصل هفت منشور نباشد، شمشیر اسنپبکی وجود چی؟ بلدی! ندارد.
مردم را دوست داشته باش: ملت مهم است. ملت فقط آن کسانی نیستند که شبیه من و تو هستند. حق نداری ملت را نادیده بگیری. هر کاری خواستی انجام بدهی، منافع و خیر جمعی این جماعت را در نظر بگیر. اگر نه آنها از دستت ناراحت میشوند. فقط من و تویی که ریش و سبیل داریم (من فقط سبیل دارم) مردم نیستیم.
پایت روی زمین باشد: پرواز به صورت دیفالت روی تنظیمات خلقت آدمی نیست. یعنی ما بدون یک سری ابزار نمیتوانیم پرواز کنیم. البته استثنائاتی هم در این حوزه هست که مربوط به پلیس مبارزه با مواد مخدر میشود و از حیطه بنده خارج است. وقتی میخواهی تصمیمی بگیری یا تحلیلی ارائه بدهی، حتماً پایت روی سفتی زمین باشد. روی هوا و بدتر از آن در فضا باشی، ملت اذیت میشود.
هیچ کس الکی به تو حمله نمیکند: تو آدم مهمی هستی ولی هیچ کس روی هوا به تو حمله نمیکند. گاهی دوست داری فکر کنی حملهها، فحشها، انتقادها، توهینها، تمسخرها کنشی بر علیه توست. اما در واقع آنها واکنشی بر علیه توست. یعنی جایی حرفی زدی، موضعی گرفتی، سخنرانی کردی، چرتی گفتی یک سری خوششان نیامده، برای همین حالت را میگیرند. حالا تو دوست داری اسمش را بگذاری تخریب، لولوسازی، عدم توانایی برای مقابله با نظرات کارشناسی فکتمحور. اما در نهایت، همانقدر که تو حق داری حرف بزنی، بقیه هم حق دارند.
باید با سازوکار بینالملل کار کرد: هر کسی ذات استعماری سازوکار بینالمللی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم را کتمان کند، به صورت مصدری خر است. طبیعیست که یک سری کشور در جنگ دوم بینالملل پیروز شدند و ساختاری را طراحی کردند که قدرت به دست آمده از این پیروزی را برای آنها نهادینه کند. ممکن است یک روز این نظم از هم بپاشد؟ صدالبته. شاید با جنگ جهانی سوم. چون این رفت و آمد نظمها معمولاً با جنگهای بزرگ، ویرانگر و پرتلفات همراه بوده. چه زمانی میپاشد؟ اطلاعی نداریم. شما کجای این سازوکار هستی؟ سر جای خودت. بخشی از این سازوکار هستی و عقل میگوید باید با سیاست، تا حد ممکن از مواهب آن استفاده کنی. مثل بخش اعظمی از این ۱۹۵ تا کشور کوفتی که در جهان وجود دارند. تعداد محدودی از این ۱۹۵ تا سر شاخ گاو مینشینند. بخواهی منتظر بشینی که این نظم عوض شود بعد دنبهاش به ما هم برسد، شاید اصلاً دنبهاش به ما نرسد.