پایان یا آغاز مجدد مذاکره؛ نقشه مذاکره با آمریکا پس از جنگ چیست؟

اصل، تداوم و نتیجه مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا همواره در کشورمان به دلایل مختلف چالشبرانگیز بوده . بخشی از آن نیز به تجربههای تاریخی برمیگردد. آمریکاییها در جریان جنگ ۱۲ روزه تمام قد کنار رژیم اسرائیل بودند و این حقیقت غیرقابل کتمان است. آنها تا نقطهای از جنگ به صورت غیرمستقیم و در نقش پشتیبانی و در جریان حمله به تاسیسات هستهای که اسرائیل در هدف قرار دادن آنها ناتوان بود، به صورت مستقیم وارد جنگ شدند.
فرارو- از روز گذشته، خبری مبنی بر احتمال آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در آینده نزدیک در فضای رسانه منتشر شد که مورد توجه قرار گرفت. سایت خبری تابناک این خبر را منتشر کرد و به دو صورت در شبکههای اجتماعی بازتاب یافت. یک مدل این بود که نوشته شد خبرنگار این رسانه کسب اطلاع کرده که این مذاکرات انجام میشود، مدل دوم نیز این بود که گفته شد منبع این خبر، لارنس نورمن خبرنگار والاستریتژورنال است. در هر صورت این خبر از روی خروجی رسانه مذکور حذف شد و لارنس نورمن نیز این روایت را تکذیب کرد.
به گزارش فرارو، انتشار و حذف این خبر، در کنار دیگر اظهارنظرها و وقایعی که رخ داده، بار دیگر موضوع مذاکرات را در معرض توجه قرار داد. در حال حاضر خبری رسمی از این که مذاکره ایران و آمریکا شکل خواهد گرفت یا نه، وجود ندارد. اما با کنار هم گذاشتن وقایع و شرایط میتوان یک نقشه ترسیم و احتمالات را بررسی کرد.
برقراری تماس با آژانس
ماسیمو آپارو، معاون دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی ۱۰ روز آینده به ایران سفر خواهد کرد. اعلام انجام این سفر واکنشبرانگیز شد. به خصوص در میان نمایندگان تندروی مجلس که معتقد بودند این اقدام در واقع دور زدن قانون مصوب پارلمان محسوب میشود. در صورتی که بر اساس قانون تعلیق همکاری، تصمیمگیری این موارد در اختیار شعام است.
ایران تا زمانی که عضو NPT باشد، باید با آژانس کار کند. موضوع خروج از NPT نیز مبحثی جداگانه است که باید در جای خود مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین طبیعیست که به رغم همکاری مدیرکل با آمریکا و رژیم صهیونیستی، این همکاری باید بر اساس قانون تعلیق هم انجام شود. حملهای که در جریان جنگ ۱۲ روزه به تاسیسات هستهای ایران انجام شد، در طول تاریخ بیسابقه است. حملات معدودی طی سالهای گذشته از سوی اسرائیل علیه برنامه هستهای در کشورهای دیگر صورت گرفته که هیچ کدام با این حملات قابل مقایسه نیست. ایران باید با آژانس کار کند و این شرایط جدید نیز نیازمند تعریف یک چارچوب است. بنابراین طبیعیست که مذاکراتی با آژانس صورت بگیرد، فارغ از این که نتیجهای در بر داشته باشد یا نه. این که ایران تا چه حدی به بازرسان آژانس در مواردی که مورد تائید شعام قرار میگیرد، دسترسی میدهد و چه نقاطی به لحاظ امنیتی، ایمنی و ملاحظات دیگر قابل دسترسی نیست، در جریان این گفتگوها و چارچوبی که ایجاد میشود امکانپذیر است.
ایران در صورتی که از NPT خارج شود، الزامی به این همکاری ندارد که آن اقدام نیز واکنشهای دیگر و شرایط دیگری را به وجود میآورد. در شرایط فعلی، این همکاری برای حسابرسی مواد و بازرسی تاسیسات هستهای، ناگزیر است. اگر دورنمایی برای حل پرونده هستهای ایران در شرایط فعلی وجود داشته باشد، موضوع همکاری با آژانس در آن موثر است. علاوه بر این که عدم همکاری با آژانس میتواند به صورت مجزا ایران را بار دیگر به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد.
مکانیسم ماشه
ایران با تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ و مکانیسم ماشه مخالف است. این موضع بارها از سوی مقامات دستگاه دیپلماسی اعلام شده و تهران روی خوشی به این پیشنهاد طرفهای اروپایی نشان نمیدهد. این موضوع در نهایت باید حل شود و گفتگوها با طرفهای اروپایی هم بر همین اساس است. برخی در داخل کشور مذاکرات را به عنوان شیفتگی معرفی و تفسیر میکنند. در حالی که دیپلماسی مسیر خود را بر اساس دستورکار راهبردی پیش میبرد و وظیفه آن حلوفصل بحرانها با هزینه کمتر است. موضوع مکانیسم ماشه یا پسگشت هم نیاز به مذاکرات با طرفهای اروپایی، چین و روسیه دارد. تحلیلگران حوزه سیاست خارجی همچنین در گفتگو با رسانههای مختلف راجع به رایزنیهای ایران برای جلوگیری از بازگشت قطعنامههای ذیل فصل هفتم شورای امنیت حتی این موضوع را نیز مطرح میکنند که در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات با آمریکا، شاید بتوان از ابزار فشار آنها بر طرف اروپایی برای جلوگیری از این اقدام استفاده کرد.
ضمن این که ایران به موازات رایزنیهای سیاسی، بحثهای حقوقی مربوط به این موضوع را نیز پیگیری میکند. از جمله نامهای که اخیراً عباس عراقچی به رئیس و اعضای شورای امنیت این نکته را یادآور شد که «سه کشور اروپایی (E3) با اقدامات و اظهارات خود - از جمله حمایت سیاسی و مادی از تجاوز نظامی غیرقانونی و غیرموجه اخیر رژیم اسرائیل و ایالات متحده؛ نقض اصول بنیادین برجام؛ و همچنین قصور مستمر و طولانیمدت در عمل به تعهداتشان - عملاً جایگاه خود را بهعنوان «شرکتکننده» در برجام از دست دادهاند. از اینرو، هرگونه تلاش آنان برای احیای قطعنامههای لغوشده شورای امنیت، بیاعتبار و از نظر حقوقی باطل است.» طبیعیست که ظرفیتهای مختلف برای جلوگیری از بازگشت کشور ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به کار گرفته شود. فصلی که عنوانش این است: «اقدام در موارد تهدید علیه صلح – نقض صلح و اعمال تجاوز.»
مذاکره با آمریکا
اصل، تداوم و نتیجه مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا همواره در کشورمان به دلایل مختلف چالشبرانگیز بوده . بخشی از آن نیز به تجربههای تاریخی برمیگردد. آمریکاییها در جریان جنگ ۱۲ روزه تمام قد کنار رژیم اسرائیل بودند و این حقیقت غیرقابل کتمان است. آنها تا نقطهای از جنگ به صورت غیرمستقیم و در نقش پشتیبانی و در جریان حمله به تاسیسات هستهای که اسرائیل در هدف قرار دادن آنها ناتوان بود، به صورت مستقیم وارد جنگ شدند. در نهایت توقف درگیری میان اسرائیل و ایران هم با دخالت آمریکاییها و چند کشور منطقه به دست آمد. زمانی که ایران به رغم ضعفهای گسترده پدافندی، در حوزه آفندی سنگین وارد عمل شد.
نمیتوان تحلیل قطعی از علت اقدام نظامی آمریکاییها به دست آورد چون دادههای اندکی وجود دارد. آیا آنها به دنبال تغییر بازی (Game Changing) در جریان برنامه پرونده هستهای ایران بودند؟ با ممانعت ایران برای پذیرش غنیسازی صفر به این نتیجه رسیدند که دست به این اقدام بزنند؟ در هر صورت اقدام آنها، دیپلماسی را با چالش سنگینی مواجه کرد. موضوعی که عباس عراقچی در مصاحبه اخیر خود با فایننشنال تایمز به آن اشاره کرد:
- تقریباً از طرف همه فشار برای عدم مذاکره وجود دارد. احساسات ضدآمریکایی، حتی احساسات ضد مذاکره بسیار زیاد و قوی است و مردم به من میگویند که دیگر وقت خودتان و ما را تلف نکنید. دیگر فریب آنها را نخورید. چنانچه آنها برای مذاکره حاضر شوند، فقط پوششی برای مقاصد دیگرشان است. لذا من واقعاً کار سختی دارم که همه را متقاعد کنم که مذاکره میتواند نتیجهبخش باشد.
- مذاکرات در سال ۲۰۱۵ نتیجهبخش بود اما آمریکا عقبنشینی کرد. این بار، ما در حال مذاکره بودیم که آنها گزینه نظامی را انتخاب کردند. لذا متقاعد کردن مردم و مقامات دشوار میباشد.
موضوع مذاکره با آمریکا پیش از این چالشبرانگیز بود و پس از جنگ ۱۲ روزه هم دشوارتر شد. ایران از یک سو باید به خاطر جایگاه و قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا، این پرونده را حل کند، و از سوی دیگر اقدام اخیر آنها شرایط را دشوارتر از پیش کرد. دوشنبه هفته جاری سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به روزنامه اطلاعات راجع به این که تبادل پیام مستقیم میان عراقچی و ویتکاف به معنی برگزاری مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکاست، به پاسخی یک کلمهای بسنده کرد: «خیر.»
تحلیلگران بر این امیدند که روند دیپلماتیک میان ایران و آمریکا بار دیگر شکل بگیرد. البته زاویه نگاه آنان متفاوت است. مثلاً چندی پیش، امیرعلی ابوالفتح کارشناس مطالعات آمریکا در پس از توقف جنگ، در گفتگویی با روزنامه هممیهن گفت: « صادقانه بگویم اگر کشور احساس میکند نیازی به مذاکره نیست، این بحث را تمام کنند. اگر میخواهند مذاکره کنند، این کار را انجام دهند. اگر احساس میکنند باید مذاکره کنند، مدلی که در مسقط و رم برگزار شد یا پیششرطی مثل این که باید از آمریکا تضمین بگیریم که به ما حمله نکند، بیمعنی است. فایدهای ندارد. الان آمریکاییها بگویند ما دیگر به شما حمله نمیکنیم، حرفشان نه قابل اعتناست و نه کمکی به شرایط میکند.
مگر آمریکاییها کم زیر حرفشان زدهاند تا امروز؟ همین امروز ترامپ یا دولتش بگوید ما دیگر در زمان مذاکرات به شما حمله نمیکنیم. باید این حرف را باور کنیم و دستگاههای نظامی و امنیتی ما در غفلت بمانند چون طرف مقابل چنین حرفی زده است؟ ایران آنقدر از آمریکا ضربه خورده، بدعهدی دیده و نسبت به آنها بیاعتماد است که این حرف را باور نمیکند. این که آقای عراقچی میگوید به ما تضمین دهند که حمله نمیکنند، اصلاً کاخ سفید بیانیه بدهد که این اتفاق نمیافتد. باید بپذیریم؟» عدهای نیز هستند که عدم پیگیری دیپلماسی را تئوریزه میکنند. تجربه نشان میدهد که روند دیپلماسی بار دیگر شکل میگیرد چون منافاتی با شرایط ندارد. اما شیوه آن مورد توجه است. همانطور که عنصر زمان نیز در آن دخالت دارد.