وضعیت دکتر مصدق ۲۰ روز پیش از کودتا، از نگاه «اکونومیست»

«ممکن است غربیها خیال کنند که پیام اخیر پرزیدنت آیزنهاور به دکتر مصدق راجع به اینکه مادام که مسئله نفت حل نشده آمریکا نمیتواند به ایران کمک کند موجب تضعیف دکتر مصدق شده ولی وضع ایران با وضع سایر کشورها فرق دارد.»
روز پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۳۲، یعنی بیست روز پیش از کودتای سرنوشتساز ۲۸ مرداد، روزنامه کیهان، گزارشی را از مجله اکونومیست لندن، ترجمه و منتشر کرد، که وضعیت دکتر مصدق را تشریح میکرد. این گزارش با جزئیاتی دقیق، از فراز و فرودهای قدرت مصدق، پیروزیهای او بر رقبا و دشمنان سیاسی، و ماهیت مناقشهبرانگیز روابطش با دربار، مجلس و شخصیتهای مذهبی چون آیتالله کاشانی پرده برمیداشت.
به گزارش خبرآنلاین، در این گزارش مصدق فرماندهای در کوران جدالهای بیپایان سیاسی تصویر شده بود که هر بار مسیر خود را بر پایه پیروزیهای پیدرپی و عبور از موانع تازه بنیان مینهاد.
نویسنده اکونومیست، با تکیه بر مشاهدات و دادههای اقتصادی و سیاسی روز، تصویری از جامعه پیچیده و مبهم ایران در آن برهه ارائه میداد که برای محافل غربی درک آن بهسادگی ممکن نبود؛ بهویژه در هنگامهای که فشار فزاینده مخالفان، بحران واگرایی میان مصدق و کاشانی، ترور افشارطوس و بحرانهای اقتصادی ناشی از قطع عواید نفت و کاهش ذخایر ارزی، آینده کشور را به نقطهای نامشخص سوق میداد. در مجموع تصویر او از مصدق، نخستوزیری قدرتمند با پشتوانه مردمی بود که مخالفانش چارهای نداشتند جز اینکه منتظر مرگ او بنشینند.
بخشهایی از گزارش یادشده را در پی میخوانیم:
دکتر مصدق هر روز بیش از روز قبل به فرمانده و کارشناس تخریبی شباهت پیدا میکند که برای خرد کردن سنگرهای دشمنان فعالیت زیاد مبذول میدارد و قبل از اینکه سنگی که در زیر پایش قرار گرفته بلغزد پا را بر روی پایگاه دیگری میگذارد. یک سال قبل هنگامی که شاه نخستوزیری به جای او تعیین کرد. تهران قیام نمود و این به پیروزی دکتر مصدق خاتمه یافته است. از آن موقع به بعد مبارزات دکتر مصدق با مجلس سنا، شاه و آیتالله کاشانی تماما به پیروزی وی خاتمه یافته است.
در زمستان گذشته با وجود مخالفت شدید نمایندگان اقلیت، دکتر مصدق توانست مدت اختیارات خود را تمدید کند و مجلس با اکثریت قریب به اتفاق این موضوع را تصویب کرد. اخیرا مخالفین دکتر مصدق در مجلس فعالیت خود را شدیدتر ساختهاند و به همین جهت ظاهرا مشارالیه میکوشد تا خود را از شر مجلس خلاص کند و البته مصدق که هرگز شکست نخورده [اگر] بخواهد با رفراندوم تکلیف مجلس را تعیین کند جای هیچ شک و شبهه نیست که این بار نیز قرین پیروزی خواهد شد.
وقایع ایران در عین سادگی بهقدری ابهامآمیز است که هیچ غربی قادر به تشریح آن نمیباشد آخرین «روند» مبارزه مصدق با شاه در ماه فوریه گذشته انجام شد و مشارالیه به کمک مالکین اراضی بزرگ که در مجلس نمایندگی داشتند و با اقدام شاه در تقسیم اراضی بین کشاورزان موافق نبودند توانست املاک سلطنتی را به دولت منتقل سازد و بر این املاک مالیات ببندد و البته این امر در گذشته سابقه نداشته و از املاک سلطنتی مالیات اخذ نمیشد است.
پس از گذشتن ماه فوریه، شاه برای مقابله با این اقدام دکتر مصدق اعلام کرد که میخواهد از ایران خارج شود و متعاقب این امر تظاهراتی به نفع شاه صورت گرفت و حتی به خانه دکتر مصدق نیز حمله شد و مشارالیه مجبور گردید که برای حفظ جان خود به مجلس پناهنده شود و در این تظاهرات ارتش آنطور که باید و شاید عکسالعملی نشان نداده بود و این امر موجب خشم دکتر مصدق شد و او را برانگیخت تا مبارزات خود را با شاه توسعه دهد و اعلام کند که دولت و نه شاه باید بر ارتش نظارت داشته باشد. این مبارزات هنوز ادامه دارد و تنها مبارزهایست که دکتر مصدق در آن پیروزی حاصل نکرده است. در ماه مه گذشته دکتر مصدق پیروزی دیگری به دست آورد و شاه را مجبور ساخت که وزیر دربار را تعویض کند و املاک سلطنتی را به دولت واگذار نماید.
مبارزات علنی دکتر مصدق با آیتالله کاشانی نیز از موقعی شروع شد که کاشانی روش او را مورد انتقاد قرار داد و مدعی شد که دکتر مصدق میخواهد بساط دیکتاتوری در ایران بگسترد. در این موقع دکتر مصدق رئیس شهربانی را که موافق با کاشانی بود عوض کرد و سرتیپ افشارطوس را به این سمت برگزید. در این موقع مخالفین بر شدت مخالفت خود افزودند و افشارطوس به طرز مرموزی مفقود گردید و پس از کشف جسد او معلوم شد که به طرز بسیار فجیعی کشته شده است. «ایرانیان مردمی متمدن هستند» و به همین جهت قتل افشارطوس خشم و نفرت آنها را برانگیخت و این خشم مردم به نفع دکتر مصدق تمام شد و وضع او را تا حدی تثبیت کرد و مشارالیه توانست بعضی از امرای ارتش خود را از کار برکنار کند و سرلشکر زاهدی و دکتر بقایی رفقای سیاسی خود را نیز ساکت سازد.
در ماه ژوئن گذشته دکتر مصدق پیروزی دیگری در جلس احراز کرد به این معنی که دکتر معظمی به جای آیتالله کاشانی به ریاست مجلس انتخاب گردید ولی مخالفین همچنان بر شدت عملیات خود میافزودند تا اینکه موافقین دکتر مصدق در مجلس از نمایندگی استعفا کردند و مجلس را از اکثریت انداختند. گرچه مخالفین دکتر مصدق قوت گرفتهاند ولی هیچکس نمیتواند ادعا کند که وضع او تضعیف شده هنوز او میتواند مورد پشتیبانی اکثریت مردم و حتی اکثریت نمایندگان مجلس باشد.
ممکن است غربیها خیال کنند که پیام اخیر پرزیدنت آیزنهاور به دکتر مصدق راجع به اینکه مادام که مسئله نفت حل نشده آمریکا نمیتواند به ایران کمک کند موجب تضعیف دکتر مصدق شده ولی وضع ایران با وضع سایر کشورها فرق دارد و در ایران این نظر مردم غربی صحیح نیست و تبلیغات رادیو تهران دائر بر اینکه آمریکا از سیاست انگلیس پیروی میکند و یا ایران میتواند بدون کمک خارجی به حیات خود ادامه دهد در مردم کامل موثر میباشد.
آنچه که وضع دکتر مصدق را تا حدی متزلزل ساخته امور اقتصادی ایران میباشد و در ماه مارس وضع ارز و خزانه ایران بدتر شده است.
در سال اول بعد از ملی شدن صنعت نفت کمبود ۱۴ میلیون لیرهای که دولت ایران از شرکت (سابق) نفت میگرفت با اخذ ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار از صندوق وجوه بینالمللی جبران شد و ضمنا دولت ایران دو میلیارد و ۴۷۲ هزار ریال نیز از محلهای دیگری تامین نمود.
در دسامبر سال ۱۹۵۱ میزان سرمایههای خارجی در خزانه و بانک ملی ایران از ۱۱۳ میلیون دلار به ۵۸ میلیون دلار تقلیل یافت و در دسامبر ۱۹۵۲ نیز این سرمایهها تا ۴۲ میلیون دلار کاهش پیدا کرد ولی دولت ایران با تقلیل واردات توانست تعادل بازرگانی خود را حفظ کند.
بر طبق دستوری که اخیرا صادر شده میزان واردات ایران همچنان تقلیل مییابد و چون محصولات کشاورزی ایران در سال جاری بسیار خوب است این تقلیل واردات بر روی مردم عدی ابدا تاثیری ندارد و فقط آنهایی که یقه آرو میزنند و در خیابانها شق و رق راه میروند ممکن است از آن متضرر شوند. طبقه کشاورز ایرانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهد هنوز در وضع بدی به سر میبرند ولی تقلیل واردات به خزانه ایران که مقداری از ذخایر آن را از گمرک تامین میکند صدمه میزند و به همین جهت ارزش ریال ایران [یک واژه ناخوانا] به دلار تا ۴۵ درصد تقلیل داده است [...]
دکتر مصدق که ایران از دست یک مشت خارجی که بر سر ایران کلاه میگذاشتند نجات بخشیده مورد اعتماد اکثریت مردم ایران است و همانطور که در عید نوروز گذشته اظهار داشت تنها مرگ یا عدم اعتماد مجلس میتواند او را از انجام کارهایش بازدارد و از آنجایی که مجلس ایران [یک واژه ناخونا] درواقع منحل گردید و مردم نیز همه به دکتر مصدق اعتماد دارند مخالفین دکتر مصدق چارهای جز این ندارند که انتظار مرگ او را بکشند.