ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۹۳۶۸

آیا می‌توان از گذشته فرار کرد؟ / نگاهی به فصل دوم انیمیشن «بدها»

آیا می‌توان از گذشته فرار کرد؟ / نگاهی به فصل دوم انیمیشن «بدها»

نقطه عطف قصه دزدیدن موشک است، چرا که ناگهان انیمیشن «بدها» از اثری آرام به فیلمی هیجانی، اکشن و فضایی تبدیل می‌شود که بدلکاری‌هایش بیننده را یاد تام کروز در «ماموریت غیرممکن» می‌اندازد

تبلیغات
تبلیغات

 فرارو- نمایش فصل دوم  انیمیشن «بدها»، (The Bad Guys 2) از  اول آگوست (10 مرداد) در سینماها آغاز خواهد شد.  فیلمی که با اقتباسی از رمان‌های مصور نویسنده استرالیایی «آرون بلیبی» ساخته شده است. «بدها» که روایتگر تلاش‌های شکست خورده گروهی از حیوانات برای رهایی از خلاف است.

 به گزارش فرارو، فصل اول «بدها» به دلایل متعددی برای مخاطب جذاب بود، اما چیزی که این اثر را به موفقیت رساند، روایت داستانی با لایه خاکستری به جای نمایش قصه‌ای از موجودات  صرفا بد یا خوب بود. سری اول  بیننده‌ها را تشویق می‌کرد تا با گروهی خلافکار همراه شوند. گروهی که در ابتدا فقط وانمود به تغییر می‌کردند تا از مجازات فرار کنند، اما در نهایت اصلاح می‌شوند. در واقع سرنوشت این حیوانات اصلاح شده، بهانه تولید فصل دوم «بدها» شده است.

انیمیشن «بدها» با صحنه‌ای هیجان انگیز، شبیه به افتتاحیه فیلم‌های «جیمز باند» آغاز می‌شود. تعقیب و گریزی مرگبار با خودرو در خیابان‌های قاهره پس از آنکه یک گروه خلافکار موفق می‌شوند سرقتی پر سرو صدا را انجام دهند. در واقع، این صحنه تعقیب و گریز ابتدای فیلم یک فلش بک به پنج سال پیش است.  سپس داستان به زمان حال برمی‌گردد. جایی که مخاطب می‌بیند کاراکترها به رهبری آقای ولف در تلاش برای یافتن شغلی شرافتمندانه با ناکامی رو به‌رو هستند. در سه سالی که از انتشار فصل اول و موفقیت این اثر می‌گذرد، اعضای گروه آقای ولف به زندان رفته، از آنجا بیرون آمده‌اند و حالا به طور رسمی زندگی جدیدی را آغاز کرده‌اند.

انتخاب سخت میان بدی و خوبی

انیمیشن بدها 2

آقای ولف و تیمش از گذشته پشیمان شده‌اند و مسیر زندگی خود را تغییر داده‌اند. آنها در این مسیر تبدیل به حیواناتی درستکار شده‌اند، اما این شروع تازه خیلی زود به انتها می‌رسد. ماجرا از جایی آغاز می‌شود که ورود پلنگی مرموز و حرفه‌ای در سرقت همه چیز را به هم می‌ریزد. آقای ولف و تیمش درگیر پاپوشی می‌شوند که گروه رقیب به رهبری همین پلنگ با نام دزد شبح برایشان چیده است. گروه دزد شبح، آثار هنری را که از یک فلز نایاب و ارزشمند ساخته شده، می‌دزدند و پلیس فکر می‌کند که کار تیم ولف است.

در فیلم شخصیتی شبیه ایلان ماسک با نام آقای مون حضور دارد که هم موشک و هم عینکی مجهز به هوش مصنوعی دارد. روند قصه از جایی تغییر می‌کند که موشک توسط گروه دزد شبح به سرقت می‌رود و از آقای ولف می‌خواهند که در فرستادن آن به فضا کمک کند. در حالی که آقای ولف  از زندگی خلاف خود توبه کرده است با فیلمی از گذشته دختر مورد علاقه‌اش دایان  مجبور به همکاری می‌شود. در نهایت او نقشه‌ای می‌کشد که هم  به گروه دزد شبح کمک کند و هم باعث شود موشک به فضا نرسد.  

بازگشت آقای ولف و تلاش آنها برای زندگی شرافتمندانه سبب شده تا نیمه اول فیلم «بدها»، اثری کم خطر و بدون هیجان در عین حال خنده‌دار باشد. شخصیت آقای ولف به جای آنکه یک رئیس خشن و ترسناک باشد، کاراکتری است که با نوع حرکت‌ها و دیالوگ‌ها به جای ترس، صمیمیت را به مخاطب نشان می‌دهد. نقطه عطف قصه دزدیدن موشک است، چرا که ناگهان انیمیشن از اثری آرام به فیلمی هیجانی، اکشن و فضایی  تبدیل می‌شود که بدلکاری‌هایش بیننده را یاد تام کروز در «ماموریت غیرممکن» می‌اندازد. همچنین رابطه عاشقانه آقای ولف و دایان روباه قرمزی که فرماندار ایالت است و رازی جذاب دارد در این انیمیشن برای مخاطب قابل باور و واقعی به نظر می‌رسد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات