هوش مصنوعی در مواجهه با بحرانهای روانی

این سیستمها میتوانند به صورت شبانهروزی و بدون نیاز به گرفتن وقت مشاوره در دسترس باشند و فضای امنی برای بیان احساسات در لحظههای حساس فراهم کنند. اما نباید از واقعبینی دور شویم، هوش مصنوعی دستکم در حال حاضر به هیچ عنوان نمیتواند جایگزین کامل یک درمانگر انسانی باشد.
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: روزهای سختی که گذراندیم و ترس از آیندهای که برایمان بسیار غبارآلود است لحظهای از ذهنم بیرون نمیرود، گذشته از اینها در روزهایی که تهران بهناحقترین شکل ممکن آماج بمب و موشک بود، دسترسی به یکدیگر هم چندان آسان نبود، راستش اگر هم به هم دسترسی داشتیم، از بهت اتفاقات عجیبی که در حال رقم خوردن بودند دیگر کسی حوصله نداشت، اما خوب در چنین شرایطی داشتم فکر میکردم آیا مواقعی که به تراپیست، مشاور یا رواندرمانگر دسترسی نداریم آیا همین چتباتهای هوش مصنوعی میتوانند تا حدودی جای خالی آنها را پر کنند؟ اگر چنین است این توانایی تا چه اندازه است؟
شاید برای بسیاری از ما این سوال در ابتدا عجیب به نظر برسد، اما واقعیت این است که در دنیای امروز، میلیونها نفر در سراسر جهان به دلایل مختلف ازجمله هزینههای بالا، کمبود متخصص، فاصله جغرافیایی، یا حتی شرایط بحرانی همچون جنگ، به درمانگران حرفهای دسترسی ندارند. در چنین شرایطی، بسیاری از افراد در جستوجوی راهحلی برای کاهش استرس، اضطراب و مشکلات روانی خود هستند.
هوش مصنوعی در این زمینه با قابلیتهای قابلتوجهی وارد شده است، چتباتهای مدرن قادرند گفتوگوی طبیعی و منطقی با کاربران داشته باشند، به سوالاتشان پاسخ دهند و حتی تکنیکهای آرامشبخش ساده را به آنها آموزش دهند. این سیستمها میتوانند به صورت شبانهروزی و بدون نیاز به گرفتن وقت مشاوره در دسترس باشند و فضای امنی برای بیان احساسات در لحظههای حساس فراهم کنند. اما نباید از واقعبینی دور شویم، هوش مصنوعی دستکم در حال حاضر به هیچ عنوان نمیتواند جایگزین کامل یک درمانگر انسانی باشد.
مشاوران و روانکاوهای حرفهای دارای تحصیلات تخصصی، تجربه کلینیکی و توانایی تشخیص دقیق اختلالات روانی هستند. آنها میتوانند درمانهای پیچیده ارایه دهند و در مواقع بحرانی مداخله مناسب انجام دهند. همچنین، رابطه انسانی واقعی که در جلسات درمان شکل میگیرد، عمق و اثربخشی ویژهای دارد که هنوز هیچ فناوری نتوانسته آن را جایگزین کند. با این حال، در شرایط اضطراری یا زمانی که دسترسی به متخصص وجود ندارد، هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک پل موقت عمل کند.
این سیستمها میتوانند به افراد کمک کنند تا احساساتشان را سازماندهی کنند، تکنیکهای تنفس و آرامش را یاد بگیرند و در موقعیتهای پرتنش کمی آرامش پیدا کنند. برای کسانی که در انزوا قرار دارند، صرف داشتن کسی برای صحبت کردن حتی اگر ماشین باشد میتواند احساس تنهایی را کاهش دهد. فراموش نکنیم مانند هر فناوری دیگری مخاطراتی نیز وجود دارند، هوش مصنوعی ممکن است علائم جدی بیماریهای روانی را نشناسد یا پیشنهادات نامناسبی ارایه دهد.
همچنین، برخی افراد ممکن است بیش از حد به این سیستمها وابسته شوند و از مراجعه به متخصص واقعی طفره بروند. راهحل منطقی، استفاده هوشمندانه از هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار کمکی است، نه جایگزین کامل. این فناوری میتواند در لحظات اضطراری، شبهای بیخوابی، یا زمانی که نیاز به مکالمه فوری داریم، کمککننده باشد. اما باید همیشه درنظر داشته باشیم که هدف نهایی، دسترسی به مراقبتهای روانی حرفهای است.
درنهایت، شاید بتوان گفت که هوش مصنوعی مثل یک دوست مهربان است که همیشه گوش میدهد و سعی میکند کمک کند، اما نمیتواند جای دکتر و پزشک واقعی را بگیرد. در روزهای سخت و تاریک، داشتن هر نوع حمایت بهتر از نداشتن آن است، اما نباید فراموش کنیم که در نهایت، شفای واقعی در دستان انسانهای متخصص و دلسوز است. تجربههای اولیه استفاده از هوش مصنوعی در حوزه سلامت روان نشان میدهد که این فناوری میتواند در برخی موارد مفید باشد.
به عنوان مثال، برای افرادی که از اضطراب اجتماعی رنج میبرند و تمایل به صحبت با انسان ندارند، یا کسانی که در مناطق دورافتاده زندگی میکنند، این سیستمها میتوانند دریچهای به سوی بهبود باشند. حتی برای یادآوری مصرف دارو، تمرینهای ذهن آگاهی، یا ثبت خلق و خو در طول زمان، هوش مصنوعی قابلیتهای مناسبی دارد. اما باید توجه داشت که هوش مصنوعی به هیچ عنوان نمیتواند پیچیدگیهای روان انسان را درک کند.
احساسات، خاطرات، تجربههای زندگی و بافت فرهنگی که هر فرد با خود حمل میکند، لایههای پیچیدهای هستند که درک آنها نیازمند بینش انسانی است. یک انسان درمانگر میتواند بین خطوط ذهن افراد را بخواند، نگاهها و چالشها را تفسیر کند و از شهود و تجربه خود در این مسیر بهرهگیری کند.
از سوی دیگر، مسائل اخلاقی و حفظ حریم خصوصی مثل تمام مسائل مرتبط با هوش مصنوعی در موارد مربوط به اختلالات روانی نیز بسیار مهم است. اطلاعات حساس و شخصی که با این سیستمها به اشتراک گذاشته میشوند، باید با دقت محافظت شوند، همچنین، نحوه برخورد این سیستمها با موضوعات حساس مانند خودکشی، اعتیاد، یا آسیب به خود، نیازمند نظارت و کنترل دقیق است.
شاید بتوان گفت که آینده مراقبتهای روانی ترکیبی از هوش مصنوعی و دانش انسانی خواهد بود. جایی که تکنولوژی به عنوان ابزاری برای افزایش دسترسی و کاهش بار کاری درمانگران عمل کند، نه جایگزین آنها. در این مسیر، مهم است که با احتیاط و آگاهی پیش برویم و هرگز فراموش نکنیم که در قلب هر درمان موثر، رابطه انسانی واقعی قرار دارد
نویسنده: کامران مشفق آرانی