واکنشهای تند اصولگرایان به نامه موسوی خوئینیها
حمله اصولگرایان به موسوی خوئینیها

شریعتمداری در پاسخ به خوئینیها دلسوزی او برای جوانان کشور را "خندهدار" و "تعجبآور" دانسته است. او در ادامه اتهاماتی به اطرافیان خوئینی وارد کرده و نوشته است "بعید است شما از حضور فرزندان همحزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بیخبر باشید! و خندهدار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیتالمال را به روی مبارک خود نمیآورید!"
به گزارش فرارو، محمد موسوی خوئینیها اصولا به عنوان سیاستمداری در سایه شناخته میشود. او کمتر حرف میزند و کمتر در مجامع عمومی حاضر است. با این حال، پیشینه عملکردی بسیار موثری پس از انقلاب در سپهر سیاسی ایران داشته است. به ویژه در دو ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریکا گرفته و پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶، خوئینیها تاثیر چشمگیری داشت.
او در کنار مهدی کروبی و محمد خاتمی از رهبران اصلی جریان اصلاح طلب محسوب میشود. حضور در پس پرده و تاثیر فراوان بر گروههای اصلاح طلب به ویژه دانشجویان پیرو خط امام که بعدها پایه گذار احزاب مهم اصلاح طلب شدند، باعث شده که برخی ناظران او را به عنوان پدر خوانده اصلاح طلبان معرفی میکنند.
نامه بحثبرانگیز
موسوی خوئینیها در این نامه به رهبر معظم انقلاب نوشته است: «آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود.»
به نوشته این سیاستمدار برجسته اصلاحطلب "در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند."
اوافزود: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.»
انتقاد موسوی خوئینیها بیشتر به وضعیت اقتصادی کشور باز میگردد، با این حال او میگوید "بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند. "
خوئینیها سالهاست که به عنوان چهره موثر اصلاح طلبان در پشت پرده شناخته میشود
نامه خوئینیها و ماجرای طلحه و زبیر
شریعتمداری در یادداشت خود با تاکید فراوان نامه خوئینیها را "بازگویی آرزوهای برباد رفته دشمنان اسلام و انقلاب" دانست.
شریعتمداری با اشارهای تاریخی به ماجرای طلحه و زبیر و خونخواهی آنها برای عثمان، نامه موسوی خوئینیها را هم در این راستا تفسیر کرد و نوشت "آقای خوئینیها تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند را به کلیت نظام نسبت میدهند! "
مدیر مسئول کیهان با اشاره به انتقاد دبیرکل مجمع روحانیون از وضعیت اقتصادی و به ویژه تورم خطاب به او نوشت "جناب خوئینیها! تورم روزافزون و کاهش درآمد اقشار گسترده را چه کسانی به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند؟! یعنی حضرتعالی نمیدانید که دولت تحت حمایت شما و حزب و گروه شما عامل اصلی همه این نابسامانیها و پلشتیهاست؟!"
شریعتمداری در پاسخ به خوئینیها دلسوزی او برای جوانان کشور را "خندهدار" و "تعجبآور" دانسته است. او در ادامه اتهاماتی به اطرافیان خوئینی وارد کرده و نوشته است "بعید است شما از حضور فرزندان همحزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بیخبر باشید! و خندهدار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیتالمال را به روی مبارک خود نمیآورید!"
او به مقام عالی رتبهای اشاره کرده که برادرنش درگیر فساد هستند و تحت حمایت خوئینیهاست.
مدیرمسئول کیهان از اینکه دبیرکل مجمع روحانیون مبارز از حسن روحانی رییس جمهور حمایت کرده از او انتقاد کرد.
حسین شریعتمداری در پایان نامه خود به عملکرد خوئینیها در گذشته اشاره کرد. او نوشت: «درباره مدیریت جنابعالی اگرچه گفتنیهای فراوانی هست که به آن خواهیم پرداخت، ولی فقط به عنوان یک نمونه به تفسیر تحریف شده شما از قرآن در مسجد جوزستان اشاره میکنیم که با اعتراض شدید دانشمندان دینی از جمله شهید مطهری روبهرو شد و جنابعالی را از خطر تفسیر بیمایه و تحریف شده قرآن بر حذر داشتند که البته توجه نکردید و نهایتاً یکی از شاگردان دست پرورده شما اکبر گودرزی بود که استاد مطهری را شهید کرد و دیگری شهید مفتح را و... این قصه سر دراز دارد...»
موسوی خوئینیها در کنار ابراهیم اصغرزاده در ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا
ماهیگیری از آب گل آلود
تسنیم نوشته که "اصل موضوع معترض بودن مردم نسبت به اوضاع، بخصوص در حوزه اقتصاد، مطلب پنهان و محرمانهای نیست؛ تقریباً همه میدانند که تورم جانکاه است، اوضاع اقتصادی خراب است، قدرت خرید مردم پایین آمده و ... و در عین حال مسئولان اجرایی خود را دولت گشایش میخوانند و معتقدند که اگر نبودند کار از این هم بدتر میشد! "
این خبرگزاری موسوی خوئینیها را مسئول اصلی "تسخیر لانه جاسوسی آمریکا" دانسته که حتی "بیاطلاع و بدون خبر دادن به امام (ره) دانشجویان را تشویق به تسخیر"کرده است.
تسنیم به گذشته خوئینیها اشاره و نقش او در ریل گذاری جمهوری اسلامی را مهم ارزیابی کرده است. این خبرگزاری اصولگرا نوشته است: «بهعبارت روشنتر، موسوی خوئینیها هم در اصلاح قانون اساسی نقش داشته، هم نظارت بر انتخابات را تجربه و اعمال کرده، هم در کار تقنین بوده، هم مصلحت نظام را برای مدتی تشخیص میداده و بالاخره در همه حوزهها بوده و مهمتر اینکه اکثریت این سمتها را در دورهای بهعهده داشته که امر ریلگذاری سازوکار حکمرانی در جمهوری اسلامی انجام میشده است.»
این رسانه اصولگرا به "رویکرد" احزاب و گروههای مورد حمایت موسوی خوئینیها در نقد سیاست خارجی اشاره کرده و نوشته است تمام ایده این گروهها هم در سیاست خارجی "مسئله تعامل و مذاکره با آمریکا" است.
نویسنده تسنیم انتقاد از سیاستهای جمهوری اسلامی را ایراد نمیداند، اما معتقد است "از فردی همچون موسوی خوئینیها و اصلاحطلبانی که استخوانبندی و شاکلۀ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را بهعهده داشتند، ورود به نقد مدیریت کلان کشور، آن هم در شرایطی که مهمترین نقدشان در این حوزه است، مصداق یک تناقض و پررویی است."
این خبرگزاری اصولگرا خوئینیها را متهم به "ریاکاری" میکند و با بیان اینکه نامه او وضعیت کشور را به گونهای ترسیم کرده که همه نهادها و ارگانهای دیگر هیچ کاره اند، نوشت: "اگر نهادهای انتخاباتی در کشور اینچنین خالی از تأثیر و غیرمهم است، چگونه مؤتلفین و متحدین سیاسی آنها برای کسب رأی و راه یافتن به این کرسیها حتی از ننگ سمپاتی با منافقینی که هزاران نفر بیگناه را به خاک و خون کشیدهاند هم نمیگذرند؟ و یا در سال ۸۸، هشت ماه کشور را به صحنۀ نبرد خیابانی تبدیل میکنند؟ "
تسنیم در پایان با تاکید به وضعیت نامناسب اقتصادی کشور آورده است: «فرصتطلبیها و آزمودن استعداد ماهیگیری در آب گلآلود توسط شخصیتهایی مانند آقای موسوی خوئینیها و برخی دوستان ایشان، قاعدتاً کمکی به حل مشکلات نمیکند.»
تحلیلی متفاوت
گنجی در توئیتی در این باره نوشت: «روح کلی نامه موسوی خویینیها به رهبری همانند نامههای دیگر اصلاحطلبان است (میدانند کدام مشکلات ریشه نگرشی، مدیریتی و کدام به خاطر اصرار بر اصول انقلاب است، اما گویی هیچ نمیدانند) اما تلاش کرده به سیاق طیف مدرن فحشنامه و نفاقنامه جلوه نکند. موقعیت زمانی صدور نامه مهمتر از متن است.»
او در ادامه تحلیلی خود آورده است: «زمانی نامه نوشته میشود که وزن کشی دورن جریانی برای تصاحب سطوح عالی تشکیلات شروع شده است. چپ سنتی در تلاش برای گشاد کردن جای خود و احیا جایگاه مادرانه است و میداند میدان داری سکولارها نه به نفع جریان و نه مورد استقبال حاکمیت است. روحانیت در چپ مرجعیت ندارد، اما این فاصله گذاری مهم است.»
البته عدهای هم معتقدند این نامه هیچ چیز تازهای نداشته است. نامه موسوی خوئینیها نه تحلیل و نه واکنش چندانی از سوی جریان اصلاح طلب به دنبال داشته است.