تحلیل محمدرضا تاجیک از دوقطبی انتخابات
با وجود حضور اصولگرایان در انتخابات، ردی از گفتمان اصولگرایی در تبلیغات دیده نمیشود، به نظر شما اصولگرایی به چه سمتی در حال حرکت است و تبعات شعارها و رویکرد فعلی آنها چه خواهد بود؟
انتخابات اخیر از یک منظر عرصه فقدان گفتمانهاست. نهتنها در فرایند انتخابات کنونی ما گفتمان خاصی شکل نمیگیرد، بلکه حتی ارزشافزوده گفتمانی- مفهومی هم به وجود نمیآید.
پیامد فقدان گفتمانها و تقلیل آن مصافها به امور ملموس و دمدستی چیست؟
نوعی تقلیلگرایی در این فضا میبینم؛ به هر حال شکوفایی و بالندگی مصافها و چالشهای انتخاباتی ما در دو چیز است؛ یک در اینکه کدام گروه میتواند گفتمان هژمونیکی را وارد چالش انتخاباتی کند. دوم اینکه چه گروهی میتواند برنامه منسجمی ناظر بر اکنون و فرداي جامعه داشته باشد.
خود شما خیلی پیگیر تئوریزهکردن اصلاحات هستید، آیا رغبتی برای این کار در جامعه میبینید؟
فکر میکنم نسل جوان ما نیاز دارد با گفتمانی آشنا شود که این گفتمان به پرسشهای روز و زمانه آنها پاسخ دهد و روح زمانه او باشد؛ یعنی بتواند برای او دری را بگشاید و راه و افقی را به او نشان دهد. ما نمیتوانیم گفتمانها را به یک مقطع تاریخی قفل کنیم. تاریخ مثل رود روان است و مقتضیات آن و شرایط عوض میشود.
آیا گفتمان اصولگرایی کشش تغییرات لازم را برای تبدیلشدن به گفتمانی که پاسخگوی نیازهای جوانان باشد، دارد؟
متأسفانه در فضای اصولگرایی یک نوع تصلب، انسداد و انجماد گفتمانی مشاهده میشود. گشودن در و روزنه در گفتمان اصولگرایی خیلی سنگین و سخت است. به نظر میرسد اصولگرایان بر این باورند که گفتمان آنها در یک هاله قدسی قرار دارد و نباید به امر تازهای آلوده شود و هر قدر این گفتمان اصیلتر باقی بماند، میتواند با آموزهها و باورهای آنها همخوانی بیشتری داشته باشد. علت اینکه گفتمان اصولگرایی نمیتواند با نسل جدید رابطه جدی برقرار کند، این است که کمتر اجازه داده شده به ساحت مقدس این گفتمان نزدیک شد و دری را گشود و اجازه هوای تازه داد.
در این فقدان گفتمان چگونه باید فضای سیاسی ایران را صورتبندی کرد، آیا جناحبندی اصلاحطلب و اصولگرا هنوز کشش توصیف فضا را دارد؟
ببینید، بستگی به شرایط دارد. دوانگاریهایی که ما استفاده میکنیم، به شرایط بستگی دارد. مثلا دوانگاری متضادی که در عرصه انتخابات کنونی مطرح شده با دوانگاری اصلاحطلبی و اصولگرایی بسیار متفاوت است؛ از طرفی دوانگاری چهاردرصدی- ۹۶درصدی، یعنی همان فقیر و غنی و از طرف دیگر دوانگاری بین دولت صلحساز و دولت جنگساز. دوانگاریهای متعددی وجود دارد که طرفین دارند به شکلی با آن بازی میکنند. هر طرف به دنبال تشدید دوانگاری و بهوجودآوردن فضای آنتاگونیستی به منظور تحریک مخاطبان خود است.
باید هوشیار باشیم، طرفین باید هوشیار باشند؛ وقتی از دوانگاری متضاد استفاده میکنید، ممکن است به یک نوع منطق ایدئولوژیک ارتدکسی بغلتد. یعنی یک «ما» میسازی و یک «آنها»، یک «سفید» میسازی و یک «سیاه»، یک «حق» میسازی و یک «باطل»، این دوانگاریها مستعد تولید توتالیتاریسم و استبداد است.
باید دوانگاریها را در سطح فکری و گفتمانی ایجاد کنیم و نباید آنها را تقلیل دهیم به مسائل خرد. دوانگاری ایجاد کنیم بین اینکه دقایق گفتمانی این فرد به چه چیز دلالت دارد و آن گفتمان به چه دلالت دارد و هر کدام چه فضایی را ترسیم میکند. در انتخابات اخیر دیدیم کسانی که از دوانگاريهای آنتاگونیستی استفاده میکردند خود در ورطه و چنبره همان دوانگاری گرفتار آمدند.
امروز برخی با فرض بر اینکه رأی آنها بیتأثیر است از ورود به انتخابات ناامید شدهاند. برای حضور آنها در انتخابات چه کاری باید انجام داد؟
گناه بزرگ بر گردن کسانی است که در هنگامههای تغییر تاریخی غایباند. اینها با انفعال خود آینده را انشا میکنند. اگر وارد صحنه میشدند میان گزینهها انتخاب میکردند، اما با انفعال منجر شدند گزینه نامناسبتر فضای بیشتری پیدا کنند.
آنها فکر میکنند با انفعال خود سهمی در آینده ندارند درحالیکه سهم عظیم از آنِ آنهاست.
طرف مقابل هم حتما به آینده فکر کرده است. مهم نیست ما بارها زمین بخوریم، مهم این است که به پیروزی خود ایمان داشته باشیم و تا زمانی که شکست نخوریم یاد نمیگیریم چطور باید شکست دهیم. تنها گروههایی که بارها طعم شکست را چشیدهاند یاد میگیرند چطور باید پیروز شوند. جناح مقابل هم دارد تمهید میکند.
فضای انتخابات دوقطبی را چگونه تحلیل میکنید؟
طبیعت انتخاباتهای ما اساسا دوقطبی است. تکثر کاندیداها به معنی خروج از دوقطبی نیست. در نهایت در بازی همیشه شما دو نفر دارید. شاید در صحنه تئاتر چندین بازیگر داشته باشید، اما دو فرد هستند که فضای انتخابات را در بیان و زبان به سمت دوقطبی آنتاگونیستی میکشانند؛ چون در فضای رادیکالشده اینها میتوانند مخاطب خود را بیشتر کنند. سال، سال خروس است. هم بسیاری در جامعه و هم بسیاری در فضای سیاسی جنگ خروسها را میطلبند. از اینکه دو خروس با هم گفتمان کنند حوصلهها سر میرود.
شکاف میان این دوقطبی امروز به سمت غنی و فقیر رفته است. ما پکیجی از شکافها را میبینیم. شاید بتوان گفت مصاف این انتخابات همین دوانگاریهای متفاوت بود. این فضا را به پیرامون بکشانید. تا وقتی مرکزنشین هستید و زبان و بیان شما مرکزنشینی است هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر فردا شکستی باشد سهم خودتان را باید بپذیرید.