ترنج موبایل
کد خبر: ۲۱۳۶۸۵

آیا از مرتضی پاشایی سوءاستفاده شد؟!

تبلیغات
تبلیغات
مطلب زیر را جوانی 21 ساله به نام آقای علی تاج‌احمدی، از شهر تبریز برای فرارو ارسال نموده‌اند


با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما عزیزان احتراما در ذیل مطلبی را خدمتتان تقدیم می‌نمایم و عاجزانه تقاضای انتشار فوری آن را از شما دارم:

درگذشت خوانندهٔ محبوب بر اثر بیماری!؟ مرتضی پاشایی درگذشت!؟ فوت خوانندهٔ ایرانی براثر بیماری سرطان!؟ آخرین عکس‌های مرتضی پاشایی قبل از فوتش!!

این‌ها تنها گوشه‌ای از تیتر‌های بیمارگونه و جهت دار برخی رسانه‌های زرد داخلی و خارجی است که پیش و پس از فوت مرتضی پاشایی خواننده محبوب کشورمان بسیاری از علاقه‌مندان، خانواده و حتی خود آن مرحوم را تا آخرین لحظات آزار داد. تیترهایی که نمی‌دانم به چه جهت و چه منظور تدارک داده می‌شوند؟ آیا فوت یک انسان به ویژه یک خواننده باید آنقدر جذاب باشد که اینطور از آن استفادهٔ تبلیغاتی و اقتصادی بکنند!؟

البته ما در گذشته نیز با رفتارهای این چنینی این گونه رسانه‌ها که شاید آمار بازدیدشان از ۱۰۰ نفر در روز هم تجاوز نکند روبرو بودیم (همچون ناصر عبداللهی و ابوالفضل پورعرب) ولی این بار دیگر با فاجعه‌ای روبرو بودیم و بابتش فقط باید متاسف بود و دیگر هیچ!

از همهٔ این قضایای حاشیه‌ای که بگذریم می‌خواهم توجه‌تان به موضوعی جلب کنم که حداقل برای بنده بسیار پراهمیت است و دلیل اینکه در نیمه شب من نا‌نویسنده اقدام به نوشتن این مطالب کردم هم همین است:

همانطور که که مستحضرید مرتضی پاشایی یکی از محبوب‌ترین خواننده‌های این کشور بود که پس از یک دوره بیماری سخت حدودا یک ساله درگذشت خواننده‌ای که با عاشقانه‌هایش دل بسیاری از مردم به ویژه جوانان را برده بود و حتی عده‌ای با ترانه‌های این هنرمند زندگی می‌کردند. ترانه‌هایی که اگر با دقت به آن‌ها گوش فرا دهید چیزی جز مفاهیم عشق پاک زمینی، عشق به خداوند و زندگی را در آن نمی‌بینید و همین سادگی بود که مرتضی را اینقدر محبوب ساخت تا همگان از پبروجوان، از طرفدار و غیر طرفدار و از دوست و دشمن برای شفای او دعا کنند.

همین محبوبیت بود که سبب شد پس از مرگش مردم عادی از هر جنس جلوی بیمارستان همچون اسطوره‌ای از او یاد کنند و برایش اشک بریزند.

هنوز تصویر مادری که جلوی درب بیمارستان زجه‌هایی دردناک می‌زد که گویی فرزند خود فوت کرده است را در ذهن دارم و تصاویر جوانان و کودکان مشتاق و طرفدار او همینطور. البته شاید منی که فقط تصاویر این لحظات را دیده‌ام نتوانم همچون فردی که آنجا حضور داشته آن لحظات معنوی را درک کنم اما می‌توانم خالص و بی‌ریا بودن آنهارا به عینه ببینم.

با دیدن این گونه تصاویر یقین پیدا کردم که حتما صداوسیمایمان هم برنامه‌ای به اجترام مرتضی تدارک ببیند تا حداقل آرامش خاطری باشد برای بازماندگان و طرفدارنش و البته در همین فکر بودم که در رسانه‌ها مطرح شد که برنامه گلخانه جمعه شب را به مرتضی پاشایی اختصاص داده‌اند و طبیعتا همین موضوع سبب می‌شد که آن شب افراد بسیاری از جمله طرفداران مرتضی به قاب شبکه سه خیره شوند، بنده هم همانند سایر افراد جامعه ساعت 30: 22 دقیقه جمعه شب منتظر ویژه برنامه‌ای شدیم که در طول روز بار‌ها برای آن تبلیغ شده بود اما چیزی که به عنوان ویژه برنامه برای مرتضی پاشایی تدارک دیده بودند نه تنها یک یادبود برای مرتضی نبود بلکه یک شوی تبلیغاتی از سوی برنامهٔ گلخانه بود!

در ابتدای برنامه دو مجری به ظاهر مغموم برنامه باهم وارد شدند و با ناراحتیشان طوری جلوه دادند که به راستی برنامه مختص مرتضی است اما اینطور نشد، درابتدای برنامه ارتباط تلفنی با احسان علیخانی که اصلا هم حال مساعدی نداشت برقرار شد و ایشان دقایقی در مورد مرتضی، برنامهٔ ماه عسل و رفاقت یک ساله‌اش با مرتضی صحبت کرد و در این گفتگو بارها از مردم خواهش کرد که عکس‌ها و لحظات آخر پاشایی قبل از مرگش را یا نبینند و یا اگر می‌بینند دیگر آنر لایک نکنند و به اشتراک نذارند و جالب آنکه در خلال همین صحبت‌های احسان علیخانی کارگردان برنامهٔ گلخانه بار‌ها عکس‌های مرتضی در بیمارستان را پخش می‌کرد!

با حضور احسان علیخانی هرچند بصورت تلفنی لحظاتی امیدوار شدیم اما به محض قطع ارتباط با ایشان نویسنده طنز‌پرداز به عنوان میهمان وارد برنامه شدند آنهم با لباس قرمز و زرد!!

شخصا اعتقادی به اینکه پس از فوت فردی حتما باید لباس مشکی پوشید ندارم اما ما ایرانی‌ها ارزش‌های همچون حرمت، احترام و شخصیت نهادن رو آموختیم و هرکداممان به فراخور شخصیتمان از اینگونه ارزش‌ها بهره مندیم و به آن افتخار می‌کنیم، به همین منظور جناب خشایار راد باید خدمتتان عرض کنم که به عنوان یک مخاطب واقعا متاسفم.

البته نباید زیاد شما را مورد شماتت قرار داد بلکه آن برنامه ساز و تهیه کننده و کارگردان است که باید بیشتر مورد مواخذه قرار گیرد.

از این حرکت جناب راد و خنده‌های تلخ که بگذریم رسیدیم به بخش اصلی برنامه که هدف از این همه طول و تفسیر و تبلیغات هم‌‌ همان بود یعنی تبلیغ برای یک کارخانهٔ تولید برنج و چای. چطور می‌شود در شب فوت یک خوانندهٔ ملی از او سواستفاده کرد!

سپس مجریان این برنامه که در تمام طول برنامه خنده از لبشان جدا نمی‌شد بساط قرعه کشیشان را فراهم کردند و با آهنگ شادی که در خلال برنامه تمامی نداشت به قرعه کشی پرداختند!

درادامه محمد علیزاده هم همچون احسان علیخانی با احوالی نه چندان مناسب دقایقی به صحبت پرداخت و جالب اینکه تازه آن موقع بود که دست اندرکاران این شوی تبلیغاتی فهمیدند که بهتر است اندکی حداقل کمتر شاد باشند!

برنامه‌ای که قرار بود یادبودی برای مرتضی پاشایی باشد تبدیل به یک شوی تبلیغاتی شد البته از رسانه‌ای که در آن قیمت تبلیغات از رسانه‌های اروپایی بیشتر است و با این درآمد هفته‌ها مردم را از دیدن فوتبال محروم می‌کند هم انتظاری نمی‌رود و باید هم اینگونه باشد.

درآخر ضمن ابراز تاسف چندباره برای صداوسیما وبه ویژه برنامهٔ گلخانه امیدوارم در ادامه دیگر شاهد اینگونه اعمال از سوی هیچ رسانه‌ای نباشیم آرزویی که قطعا لااقل در صداوسیما محقق نخواهد شد!!
ا
با سپاس از سایت فرارو امیدوارم مطالب بنده مورد توجه‌تان قرار گیرد و آن را منتشر کنید.


تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۳۱ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات