ترنج

در مورد

جامعه ایران

در فرارو بیشتر بخوانید

۸۰ مطلب

  • هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات گفت: یکی از مهم‌ترین آسیب‌های ما پایین بودن سرمایه اجتماعی است. وقتی سرمایه اجتماعی پایین است شهروندان و افراد جامعه تصمیم‌گیری حاکمیتی را در امتداد منافع خودشان تحلیل نمی‌کنند. این همه در محاوره روزمره ما سوم شخص مجهول به کار برده می‌شود، مثلاً می‌گویند: «کار خودشونه» این ناشی از بی‌اعتمادی و شکافی است که وجود دارد.

  • زندگی در دوران کرونا به ما فهماند که هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست. مثلاً اگر قبلاً کل سال را کار می‌کردیم به امید اینکه یک هفته سفر دلخواه خودمان را داشته باشیم، الان می‌بینیم که برای همان سفر کوتاه هم باید صبر کنیم و این صبر معلوم نیست تا کی ادامه داشته باشد.

  • مصطفی معین گفت: شرایط دوره گذار جامعه ایرانی همراه با فقر و تنگنا‌های معیشتی ناشی از تحریم اقتصادی، احساس نابرابری به علت ناکارآمدی مدیریت اجرائی و فساد اداری و پیامد‌های بلند‌مدت جنگ تحمیلی خود را به شکل مسائل و مشکلات روانی و اجتماعی، فردگرایی و منفعت‌طلبی، قانون‌شکنی و آنومی پایداری که به افول ارزش‌های اخلاقی منجر شده است، نشان می‌دهد.

  • عباس عبدی نوشت: اگر در ایران نسبت به حقوق بالای مدیران اعتراض می‌شود برای این است که مردم می‌دانند، کسی که استاندار فلان استان شده یا مدیر فلان اداره شده، فاقد توانایی‌های لازم است و بهره‌وری او بسیار اندک و حتی منفی است، اتفاقا این مدیران بیش از همه آویزان پست‌های دولتی می‌شوند، چون اگر در پست دولتی نباشند، در بخش خصوصی و آزاد کار چندانی به آنان واگذار نمی‌شود.

  • «امیرمحمود حریرچی» جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، با نگاهی به آمار مجردان قطعی در کشور می‌گوید: «حداقل یک میلیون مجرد قطعی در کشور داریم، اما به اعتقاد من باید آمار زنان و مردانی را هم که طلاق گرفته و دیگر ازدواج نکرده‌اند، به آمار مجردان قطعی اضافه کنیم که با در نظر گرفتن آنها، بیش از ۵ میلیون نفر در کشور ما از داشتن خانواده و همسر محرومند.»

  • محسن رنانی گفت: ما با قطع ارتباطات مواجه شده‌ایم. بهترین آ‌دم‌ها را هم سر جای خودشان بگذاریم، چیزی عوض نمی‌شود، زیرا ارتباطات و تعامل متوقف است. در جامعه‌شناسی به چنین وضعیتی انسداد تعاملی می‌گویند. یعنی شما روبه‌روی هم قرار می‌گیرید، نه می‌توانید طرف مقابل را عقب بزنید و نه طرف مقابل می‌تواند شما را عقب بزند. نمی‌توانید با هم گفتگو کنید و به جمع‌بندی برسید.

  • عباس عبدی نوشت: هزینه‌هایی که جامعه و مردم ایران از گفتار شلخته بسیاری از مسوولان پرداخت می‌کنند، بسیار سنگین است. راه‌حل چیست؟ برطرف کردن عوامل مزبور راه‌حل است. اضافه بر آن‌ها آموزش نظری و عملی مهم است. برای آموزش نظری طبعا باید کلاس گذاشت و کتاب معرفی کرد. باید کارگاه‌های آموزشی و نقد و بررسی گفتار‌های شلخته روزانه را گذاشت.

  • فهیمه نظری، جامعه‌شناس گفت: افزایش تقاضا برای ازدواج در تاریخ رُند و درج آن در شناسنامه در جامعه مصرفی نشان می‌دهد در این جامعه هنوزچشم وهمچشمی وجود دارد و به‌عنوان نمادی از زندگی لوکس و لاکچری به حساب می‌آید. نمایشی از تجملات و لوکس‌گرایی از آغاز زندگی در ظاهر. یادآور شوم که در جامعه مصرفی اندیشه کمتری وجود دارد و این وظیفه نهاد‌های رسانه و آموزش است که به آگاه‌سازی افراد جامعه بپردازد.

  • ریشه مسافرت‌های دوران قرنطینه تنها در خوش آب و هوا بودن شمال یا ناآگاهی مردم نسبت به مخاطرات این سفر‌ها نیست بلکه پایین بودن کیفیت زندگی و رفاه برای همه اقشار جامعه در تهران است که به این دست رفتار‌ها منجر می‌شود. مردمی که نتیجه سال‌ها برنامه‌ریزی شهری را در زندگی خود احساس نکرده‌اند حالا با تصمیمی فردی سعی دارند آن‌طور که خودشان فکر می‌کنند بهتر است گریزگاهی برای رهایی از مشکلات بیابند.

  • عمادالدین باقی نوشت: مهاجرت از همه گروه‌ها، معنای عمیقی دارد اگر مسئولان کشور درک کنند. مشاهده مواردی که احتمالا بسیاری از مردم دیگر هم نمونه‌های دیگری را سراغ دارند فقط درهم شکستن غرور ملی نیست بلکه صدای درهم شکستن کرامت و انسانیت یک ملت هم هست. مردمی که در سرزمین خودشان که یکی از ثروتمندترین کشور‌های دنیاست آنقدر دچار تنگی معیشت و فشار بیکاری و ناامیدی به آینده هستند که ناگزیر از چنین انتخاب‌هایی می‌شوند.

تبلیغات