ترنج

در مورد

جامعه ایران

در فرارو بیشتر بخوانید

۸۰ مطلب

  • جامعه تلاش‌های بسیار زیادی برای اصلاح نظام سیاسی و اجتماعی کرد، مردم با گرایشات چپ، راست، اصول‌گرایانه و اصلاح‌طلبانه مشارکت حداکثر داشتند و این‌طور نبود که مردم فقط دوم خرداد حداکثری آمده باشند، بلکه در تمام دوره‌های بعد هم مشارکت حداکثر داشتند. دیگر این مردمِ بیچاره چه‌قدر باید به صدای اصول‌گرا‌ها و اصلاح‌طلب‌ها گوش بدهند؟

  • مقصود فراستخواه؛ جامعه شناس، گفت: در ایران همیشه نوعی سیکل معیوب وجود داشته است؛ چرخه‌ای که با تمرکزگرایی شدید وجود داشته و در مقابلش هم خشونت بوده است.

  • علی مرشدی‌زاد گفت: یکی از برکاتی که خداوند به جمهوری اسلامی داده، این است که اپوزیسیون ضعیفی نصیبش شده است. جامعه‌ای که نارضایتی و بحران دارد، امکان همنوایی با هر صدای معترضی را دارد. این همنوایی اما بدین‌معنا نیست که آن اپوزیسیون بتواند خواسته‌های جامعه را محقق کند؛ چه‌بسا مشکلاتی نیز بر مشکلات پیشین جامعه بیافزاید. این وضعیت جامعه ایران و اپوزیسیون خارج‌نشین است.

  • هادی خانیکی نوشت: باید به هر نگاه و صدای متفاوتی احترام گذاشت و هر فرد و گروه و نسل و صنفی را آن‌قدر به رسمیت شناخت که سخن‌ها و فهم‌شان موجب بازاندیشیدن و اصلاح دیدگاه‌های جزمی و متصلب شود.

  • مرتضی افقه گفت: دهک دهم از جمله افرادی هستند که می توان آنها را ابرثروتمند تلقی کرد؛ طبقه متوسط اما به شدت کوچک شده،‌ حتی می‌توان تا دهک ششم را در دهک درآمدی پایین تلقی کرد.

  • وحیدی گفت: یکی از القائات غلط به کشور ما این است که می‌گویند ایرانی‌ها بلد نیستند کار تیمی انجام دهند این مورد قبول نیست، بسیاری کار‌های بزرگ در کشور با کمک تیمی انجام شده است. دیگر القائات این است که می‌گویند جامعه ما دچار افسردگی است که این حرف غلط و بی‌ربطی است.

  • امان الله قرایی جامعه شناس با تاکید بر این که به صورت سنتی طی ۱۰۰ سال اخیر جامعه ایران با غم عجین شده است، اضافه کرد: به صورت تاریجی به خصوص در این سده اخیر جامعه ایران آنطور که باید و شاید به شادی بها نداده است و در مورد شادی‌های نسل جوان نیز سخت‌گیری‌های بسیار زیادی وجود دارد، به نوعی می‌توان گفت غم و ماتم در جامعه امروز ایران تبدیل به یک ارزش شده است.

  • رشد و افزایش خشونت علاوه بر آثار جبران‌ناپذیر آن، فرهنگ و زیست تاریخی جامعه ایران را نیز به مخاطره و چالش می‌کشد. نکته مهم‌تر آنکه خشونت، خصلتی تزایدی دارد؛ به تعبیر بهتر خشونت، خشونت می‌آفریند.

  • ما راهی نداریم جز آنکه زخم‌هایی را که در پیدایش آن‌ها مشارکت داشته‌ایم، به رسمیت بشناسیم و برای مرهم نهادن بر آن‌ها آستین بالا بزنیم. همان زخم‌هایی که با مدیریت مردان سیاستمدار و با مشارکت مردان روشنفکر بر پیکر این جامعه نشسته است.

  • به نظر می‌رسد که ایفای نقشی مستقل برای دانشمند یا تحلیلگر در ایران سخت‌تر شده و این برای جامعه زیان‌بار است. منظور از دانشمند یا تحلیلگر، شخص ناظر آگاه و بی‌طرفی است که فارغ از حب و بغض‌ها و حتی ترجیحات ارزشی شخصی خود، واقعیت را به شکل علمی توصیف و تحلیل می‌کند.

تبلیغات