پسر جوان که بابک نام داشت به مأموران گفت: این دختر و سه مرد همدستش مرا گروگان گرفته بودند. آنها با تهدید اسلحه و چاقو مرا وادار کردند که همراه این دختر به طلافروشی بروم و برایشان سکه و طلا بخرم.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۶۰ مطلب
پسر جوان که بابک نام داشت به مأموران گفت: این دختر و سه مرد همدستش مرا گروگان گرفته بودند. آنها با تهدید اسلحه و چاقو مرا وادار کردند که همراه این دختر به طلافروشی بروم و برایشان سکه و طلا بخرم.
قصدمان سرقت بود. در یکی از سایتها آگهی خانم دکتر روانشناسی را دیدم که بهدنبال همخانه بود. با او قرار گذاشتم. به همراه دوستم که افغانستانی بود به خانه خانم دکتر رفتیم. وقتی از تصمیم ما با خبر شد شروع به سر و صدا کرد. من هم آبجوشی را که داخل چایساز بود روی صورتش ریختم.
شاکی به کارآگاهان گفت: با کذبگوییهای حرفهای این پسر اغفال شدم و برای آشنایی بیشتر از طریق واتسآپ با او تماس تصویری و صوتی برقرار کردم و سپس عکسهای خصوصیام را برایش فرستادم. آن پسر یکی از دنبالکنندههای صفحه اینستاگرامم شد، ولی پس از مدتی با مخالفت من برای برقراری ارتباط تصویری نامشروع، از من ۳۰ میلیون ریال باج خواست و مرا تهدید به انتشار تصاویر خصوصیام در فضای مجازی کرد.
در بازرسی از خودروی پراید مورد استفاده متهمان، یک قبضه کلت جنگی برتا به همراه 11 تیر فشنگ جنگی و برگه های صورت جلسه صوری به همراه مقادیر زیادی قرص و شربت متادون و ترامادول (داروهای ترک اعتیاد) کشف و ضبط شد.
سرهنگ تورج کاظمی، رئیسپلیس فتای تهران بزرگ، با تأیید این خبر تذکر داد: در تلفن همراه اطلاعات بسیار ارزشمندی وجود دارد بنابراین کاربران باید تجهیزات خود را در برابر خطرات احتمالی همیشه محافظت کنند. فعالکردن قفلهای امنیتی تلفن همراه لازم است؛ بنابراین با یک راه آسان و گذاشتن رمز عبور مانعی مناسب برای عدم دسترسی دیگران به اطلاعات خصوصی خود ایجاد کنید.
من هم مبلغ صد میلیون تومان را که پس انداز خرید جهیزیه ام بود به حساب فرزاد ریختم، ولی او دیگر حتی تلفن هایم را پاسخ نداد. فالگیر هم میگفت: صبور باش! ولی الان دو سال میگذرد و من خبری از فرزاد ندارم
در بررسیها مشخص شد آپارتمانی که مرد جوان در آن گروگان گرفته شده بود خانه مبلهای است که بهصورت روزانه اجاره داده شده و مدارکی که برای اجاره ملک استفاده شده نیز سرقتی است.
در ادامه مشخص شد در بزرگراه تهران – کرج، یک خودروی مگان تصادف کرده که با استعلام شماره پلاک مشخص شد خودروی مگان، همان خودروی سرقتی مرد جوان است.بلافاصله مأموران راهی محل شده و سرنشینان خودرو مگان را که پسر و دختر جوانی بودند دستگیر کردند.
متهم در بازجوییهای اولیه سعی میکرد با اظهارات ضدونقیض، خود را بیگناه معرفی کند و مسیر تحقیقات مأموران را به انحراف بکشاند، ولی با حضور شاکی و در مواجهه با مستندات و مدارک جمعآوریشده از سوی کارشناسان ضمن اقرار به جرم خود گفت: مدتی پیش با این زن از طریق یکی از شبکههای اجتماعی آشنا شدم و با بهدستآوردن اعتماد وی، عکسهای خصوصیاش را گرفتم
متهم در تحقیقات ابتدا منکر هرگونه جرمی شد، اما در نهایت با مشاهده ادله و مستندات، ضمن اعتراف به انجام عمل مجرمانه خود، انگیزهاش را انتقامجویی به علت اختلافات شخصی با همسایه خود عنوان کرد.