او که تصور میکرد از تیررس نگاه من خارج شده است کلاه گیس و ریشش را برداشت و تازه آن موقع بود که متوجه شدم مأمور قلابی است و از من اخاذی کرده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۵۵ مطلب
او که تصور میکرد از تیررس نگاه من خارج شده است کلاه گیس و ریشش را برداشت و تازه آن موقع بود که متوجه شدم مأمور قلابی است و از من اخاذی کرده است.
اگرچه پدر و مادرم پول های زیادی را برای من خرج می کردند ولی خواسته آن دو دختر زیاد بود به همین دلیل لپ تاپی را که پدرم هفته قبل به مبلغ 14 میلیون تومان خریده بود، دو میلیون تومان فروختم سپس سه میلیون تومان پول تو جیبی ام را نیز برداشتم و دوباره با دو دختر مذکور تماس گرفتم...
با تماس زن جوان تحقیقات آغاز شد و مأموران دریافتند دو مرد میانسال، جوانی بهنام سهراب را ربوده و در خانهشان حبس کردهاند. با ورود مأموران، گروگان آزاد و دو متهم میانسال بازداشت شدند. مهندس جوان در بازجوییها گفت: این دو آدم ربا از اقوام دور من هستند. مدتی قبل یکی از آنها به سراغم آمد و گفت قصد تجارت دارد. با این بهانه 50 میلیون تومان از من گرفت.
«این پسر من را از مقابل آموزشگاهی که میرفتم، به زور سوار ماشین کرد. جوان دیگری هم همراهش بود و آنها با هم این کار را کردند. بعد که من را به خانهاش برد، به زور من را در وضعیت نامناسبی قرار داد و فیلم و عکس تهیه کرد و بعد از آن هم هر بار تهدید میکرد که اگر پول ندهی، عکس و فیلم را همهجا منتشر کرده و آبروی تو و خانوادهات را میبرم».
تعدادی از این افراد ادعا میکردند زورگیران وقتی متوجه میشدند نقشه شان لو رفته، برای اینکه راننده نتواند با پلیس تماس بگیرد او را کتک زده و با تهدید سلاح سرد او را مجبور به پرداخت پول یا افشای رمز کارت بانکی شان میکردند.
«تعمیرکار هم با این بهانه که گوشی دیگر قابل تعمیر نیست، با مبلغ اندکی گوشی را میخرد و با ریکاوری آن، عکسهای این خانم را خارج کرده و اقدام به اخاذی میکند. مرد شیاد قصد انتشار عکسهای شخصی این دختر را داشت که شاکی نیز به خاطر ترس از انتشار تصاویر ۱۵ میلیون تومان در اختیار این فرد قرار داد».
«تصمیم گرفتم تا با فیلمبرداری از خانواده صاحب ویلا و تهدید او مبالغی را اخاذی کنم. به همین منظور دو دوربین کوچک که به دوربینهای جاسوسی معروف هستند تهیه کردم، اما کلید ساختمان ویلا را نداشتم....»
این زن که رقیه نام دارد و در یک آتلیه فعالیت می کند وظیفه اجرای این نقشه را بر عهده گرفت. وی که یک زن متاهل است و قصد جدایی از همسرش را دارد با مهارتی که در فیلمبرداری داشت، اعضای شورا را به خانه ای که از قبل تهیه شده بود کشاند و با شش دوربین که در زاویه های گوناگون جاساز شده بود از فساد خود با اعضای شورای شهر فیلمبرداری کرد.
متهم «فرزاد» نام دارد و 33 ساله است. او در پیک موتوری کار میکند اما بواسطه آشنایی که با نرمافزارهای رایانهای و اینترنت داشته از طریق برنامه تقلید صدا، صدای یکی از بازیگران معروف سینما را تقلید کرده و از این راه دختران و زنان بسیاری را فریب داده و با وعده موقعیت شغلی و ازدواج، میلیونها تومان پول و طلا از آنها اخاذی کرده است...
اگرچه همسرم سعی میکرد با من با مهربانی برخورد کند، اما من آنقدر غرق در شبکههای دوستیابی بودم که به نصیحتهای او نیز توجهی نداشتم. در یکی از همین روزها و بهطور اتفاقی پیامی را از پسر جوانی دریافت کردم. آن روز بهخاطر کنجکاوی و تفریح و سرگرمی پاسخ خندهداری برایش ارسال کردم. اینگونه بود که رابطه تلفنی من و فرامرز آغاز شد.