ترنج

در مورد

قتل خانوادگی

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۰۹ مطلب

  • داخل حمام بودم که شنیدم میترا با خواهرش در حال صحبت کردن با تلفن است. به او گفت که همسرجدیدش وضع مالی خوبی دارد. فکر نمی‌کرد که من این صحبت‌ها را بشنوم، ولی من شنیدم و تصمیم به قتل او گرفتم. همان شب می‌خواستم او را به قتل برسانم و داخل دوغ داروی بی‌هوشی ریختم، اما از شانس بد، خودم همه دوغ را خوردم و زودتر خوابم برد. صبح که از خواب بیدار شدم، میترا گفت: چرا ازدواج نمی‌کنی، من می‌خواهم ازدواج کنم و بعد هم گفت: ازدواج کرده و باید به خانه شوهرش برود. عصبانی شدم و با شالی که سرش بود او را خفه کردم…

  • «به بهانه اینکه از بیرون سفارش غذا دادم خواهش کردم تا زمان بیشتری در خانه بمانند و او نیز به خاطر پسرمان قبول کرد. در زمان صرف شام، مقتوله نوشیدنی مسموم شده به داروی خواب آور را نوشید و پس از مدت کوتاهی بیهوش شد. ابتدا قصد داشتم تا او را با دست خفه کنم که در همین زمان متوجه پسر چهار ساله مان شدم که شاهد صحنه بود، یک لحظه مقتول رها و پسرمان را به داخل اتاق بردم. پس از آن دوباره به سراغ آمده و این بار او را با پارچه خفه کرده و به قتل رساندم».

  • «صبح با هم صبحانه‌مان را خوردیم که ساعتی بعد متوجه پیام‌هایی از یک مرد ناشناس شدم و دیدم خواهرم برای عصر با او قرار گذاشت به خاطر همین من بشدت عصبانی شدم و با هم بحث‌مان شد، اما دیدم گوشش بدهکار نصیحت من نیست. حدود ساعت ۲ بعدازظهر بود که از کشوی آشپزخانه یک چاقو برداشتم و بعد با چاقو به جانش افتادم، بعد لباس هایم را که خونی شده بود عوض کردم و در تماس با پلیس خودم را معرفی کردم».

  • «دامادمان با کوکب اختلاف داشت و او را اذیت می‌کرد. حتی یک‌بار وقتی ما از شهرستان به تهران آمدیم و به خانه آن‌ها رفتیم، مجید از عصبانیت دوغ و ماستی را که سوغات برده بودیم روی زمین ریخت و جلوی چشم ما دخترمان را کتک زد. ما اطمینان داریم او قتل را انجام داده است و به همین دلیل حاضر هستیم ۵۰ نفر را برای برگزاری مراسم قسامه به دادگاه معرفی کنیم».

  • در نخستین تحقیقات جنایی مشخص شد یاشار- مقتول - در آخرین تماس تلفنی خود با فرد ناشناسی به نام فریبرز در ارتباط بوده است. وقتی فریبرز شناسایی و برای بازجویی احضار شد به طرز مرموزی ناپدید شد. در ادامه تحقیقات کارآگاهان به سراغ نسترن همسر فریبرز رفتند.

  • شامگاه 26 بهمن سال 92، آتش‌سوزی در ساختمان مسکونی واقع در سعادت آباد به پلیس اطلاع داده شد. بررسی‌های مقدماتی نشان داد این حریق یک ساختمان 6 طبقه مسکونی (4 طبقه بالا و دو طبقه زیرزمین) را در برگرفته و آتش از پارکینگ منفی یک و انفجار خودروی سمند یکی از ساکنان آغاز شده و 4 خودروی دیگر را نیز سوزانده است.

  • شوهر به بهانه صحبت با همسرش، دخترهایشان را به خانه خواهر خود فرستاد، اما پس از گفتگو با همسرش مذاکره شان به نتیجه‌ای نرسید و مرد خشمگین در اوج عصبانیت سر زن را با چاقو برید. او سپس موضوع را به برادرش خبر داد و برادر قاتل هم پس از حضور در صحنه جنایت این مرد را با موتورسیکلت خود به کلانتری برد و او را تحویل پلیس داد.

  • دیروز در کوچه سرماوز ۱۰ منطقه ترمینال قدیم بوکان مهاباد بر اثر کتک کاری‌های شدید و بی رحمانه نامادری که در خانه این کودک را به باد کتک گرفته و دست و پای وی را شکسته و بر اثر شدت جراحات وارده و ضربات سنگین بر جسم نحیف «پ. د» پسربچه نگون بخت بوکانی به صورت نیمه جان و بی هوش به بیمارستان بوکان و سپس به شهرستان مهاباد اعزام شده و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد.

  • پسرخاله ام چند بار به من ابراز علاقه کرده بود. او از اینکه می‌دید شوهرم با من و بچه‌هایم بد رفتاری می‌کند ناراحت بود و همیشه می‌گفت: اگرچندین سال زودتر به دنیا آمده بود هرگز اجازه نمی‌داد تا با بهرام ازدواج کنم. او پیشنهاد قتل همسرم را مطرح کرد. حتی یکبار به من گفته بود بهتر است در غذای بهرام سم بریزم و او را مسموم کنم تا برای همیشه از بدرفتاری‌های او خلاص شود.

  • مقتول به خواستگاری خواهرم آمده و باهم نامزد کرده بودند. ما افغان‌ها رسم نداریم دختر تا زمانی که عقد نکرده است با نامزدش بیرون برود. اما دامادمان این کار را انجام داد و با خواهرم بیرون رفت. زمانی که از این ماجرا با خبر شدیم با او درگیر شدیم.