منظور ظریف از مقالهاش در فارین افرز چیست؟
بهرغم چنین فضا و عقبهای، محمدجواد ظریف، وزیرخارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران، نه مانند بسیاری از دیگران، به جای عافیتطلبی و کنارهگیری یا طرح شعارهای کلی و نسخهپیچیهای شعاری و لفاظیهای کلامی، آنهم بهرغم همه نوسانات و حملات و نامهریهایی که دیده، تمامقامت به میدان آمده و در فضای رکود دیپلماسی رسمی، از هر زمینه و فرصتی برای روزنهگشایی و راهنمایی برای عبور از فضای نابهنجار کنونی اهتمام میورزد.
رضا رئیسی در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: از تندترین لایههای محافظهکار و جدیترین منتقدان تا خوشبینترین حامیان تعاملگرایی در روابط ایران و ایالات متحده در پایتختهای دو سوی اقیانوس، کسی نیست که شرایط بغرنج و برزخی امروزی در منظومه نیمقرنی پرفرازونشیب روابط فیمابینی را حامل ارزش و مزیتی در ارتباط با منافع ملی خود ببیند. همه متفقالقول هستند که این حالت «نه جنگ، نه صلح»ِ فرسایشی و اصطکاکمدار، نه منافع تخاصمجویان را تامین میکند و نه آبی به آسیاب مداراجویان میریزد.
در این وضعیت برزخی، در این وانفسای گرگومیش و در این حالت معلقگونه، بنبستشکنی و راهحلنمایی با آنهمه عقبه سخت و پرتلاطم، امر سهل و آسانی نیست؛ بهخصوص که مخالفان و معارضان هرگونه تلطیف وضعیت، دستمایههای ملموسی برای ساخت و پرداخت دیوار بلند بیاعتمادی و ذهنیتهای مشوشی از تخاصمگرایی سهمگین و مهلک را در مخیله دور و نزدیک خود دارند.
بهرغم چنین فضا و عقبهای، محمدجواد ظریف، وزیرخارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران، نه مانند بسیاری از دیگران، به جای عافیتطلبی و کنارهگیری یا طرح شعارهای کلی و نسخهپیچیهای شعاری و لفاظیهای کلامی، آنهم بهرغم همه نوسانات و حملات و نامهریهایی که دیده، تمامقامت به میدان آمده و در فضای رکود دیپلماسی رسمی، از هر زمینه و فرصتی برای روزنهگشایی و راهنمایی برای عبور از فضای نابهنجار کنونی اهتمام میورزد.
در آخرین نمونه، ظریف در قالب مقالهای مشترک در یکی از معتبرترین رسانههای دیپلماسیمحور ایالات متحده (فارین افرز)، ضمن ترسیم واقعیات کنونی و مرور بسترها و رویکردهای منجر به پیدایش وضعیت موجود، سعی کرده است که راهحلهای ملموسی برای برونرفت از وضعیت باخت-باخت موجود را برای تصمیمگیران در هر دو سو ترسیم و تبیین کند.
نکته آنکه یکی از مهمترین عوامل مناقشهبرانگیز در طول نیمقرن روابط ایران و ایالات متحده، فقدان میانجیگرانی بوده که با تسلط و اشراف به فضای داخلی در هر دو جبهه و اردوگاه منفک از هم، با بهرهگیری از دیپلماسی عمومی به واقعیتنمایی و ظرفیتنمایی قابلاتکا در منافع مشترک بهرغم فضاسازی تخریبگران ثالث بپردازند؛ ظرفیتی که ظریف برخوردار از آن است و وی را در این عرصه و سپهر ممتاز و متمایز میکند.
ظریف در یادداشت خود بهخوبی سراغ سرمنشأهای چالشافزا و اختلالزا در منظومه روابط فیمابینی رفته و بهدرستی به طرف غربی گوشزد میکند که راهبرد امنیتیسازی از ایران که پروژه دور و دراز اسرائیلیهاست، نهتنها منجر به نتیجهای نشده و نتوانسته چالش ایران انقلابی را برای آمریکا در طی چند دهه در هارتلند انرژی جهان حلوفصل کند که برعکس سیکل باطلی از واکنش متقابل و بدیهی ایران در حفظ استقلال و کوشایی در راستای امنیت ملی خود را رقم زده است.
او همچنین گوشزد میکند که مسئلهسازی از ایران در ابعاد منطقهای و جهانی، ره به جایی نبرده و نتوانسته آنچه از آن با عنوان نظم و صلح جهانی یاد میشود، تسهیل کند و برعکس دور باطلی را منجر شده که به هدررفت فرصت و امکانها انجامیده است.
ظریف ضمن تشریح و تبیین رویکردهای اشتباه گذشته با برشمردن ظرفیتهای ممکن و بالقوه پتانسیلهای موجود با اشاره به تجربیات مثبت گذشته در خصوص برجام، این نکته را نیز متذکر میشود که دو طرف بهرغم تفاوت و تعارضات ایدئولوژیک یا اختلافات سیاسی، میتوانند به تفاهمات راهبردی در حوزههای غیرتخاصمی نائل آیند و برای دستیابی به آن لازم نیست که از اصول و چارچوبهای معطوف به امنیت ملی خود عدول و یا کوتاهی کنند.
تضمینهایی که میشود در راستای ترک مخاصمه و تلطیف وضعیت روی آن متمرکز بود و نیاز به تصمیمات سخت و مناقشهبرانگیز ندارد و میتوان با همین ابتکارات در صورت اراده و عزم جدی در پایتختها در دیوار بلند بیاعتمادی موجود رخنه ایجاد کرد و دست به روزنهگشایی زد. لازم هم نیست که اقدامات کنفیکونکننده و انتحاری و غافلگیرکننده داشت.
تنها کافی است در چارچوب اصول و خطوط قرمز مشخص، از این مسیر قهقرایی، تغییر الگو داد و این نکته را لحاظ کرد که حفظ و هدم هیچیک از طرفین از معادلات منطقهای و جهانی ممکن و میسر نیست و دو طرف میتوانند با کمترین هزینه نوعی موازنه و تعادل در روابط دیپلماتیک خود ایجاد کنند که منجر به حذف هیچیک از طرفین نیست و در آن بازندهای وجود ندارد و بازی برد-برد با لحاظ منافع همه طرفین اعم از داخلی و منطقهای و جهانی رقم میخورد.