ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۴۰۶۳

پشت پرده خودرو ملی

پشت پرده خودرو ملی

خودروسازی در ایران با وجود داخلی‌سازی به قطعات و فناوری‌های وارداتی وابسته است

مفهوم «خودروی ملی» در عصر حاضر، بیش از آنکه یک واقعیت صنعتی متکی بر توان داخلی باشد، به یک پوسته سیاسی تبدیل شده که هسته مرکزی آن به ‌شدت به واردات قطعات با تکنولوژی بالا (High-Tech) وابسته است. در حالی که آمارهای رسمی وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) بر داخلی‌سازی بدنه، ‌تریم و اجزای مکانیکی ساده تأکید دارند، وابستگی مطلق به «مغز افزار» و سیستم‌های مکاترونیک، پاشنه آشیل تولید شده است.

به گزارش اعتماد، تحلیل‌های عمیق از فرآیندهای خرید خارجی نشان می‌دهد که تغییر ماهیت تحریم‌ها از محدودیت‌های تجاری ساده به محاصره مالی هوشمند، پارادایم تأمین را تغییر داده است. ما دیگر با یک فرآیند تجاری استاندارد روبه‌رو نیستیم، بلکه درگیر یک «جنگ چریکی لجستیک» هستیم. اسناد رسمی نشان می‌دهند که خطوط تولید نه به دلیل ناتوانی مهندسی، بلکه به دلیل گیر افتادن در «چرخه‌های معیوب مالی» و ناتوانی در انتقال امن ارز، با توقف‌های مکرر مواجه هستند.

فعال شدن مکانیسم‌هایی نظیر اسنپ‌بک و قرارگیری در لیست سیاه FATF، کانال‌های بانکی رسمی را مسدود کرده و صنعت را به سمت «اقتصاد سایه» و استفاده از شبکه صرافی‌های غیررسمی با هزینه‌های سربار تا ۳۰ درصد سوق داده است. این گزارش به تشریح دقیق این مکانیسم‌ها، هزینه‌های پنهان، و کیفیت رو به زوال قطعات ناشی از تغییر اجباری منبع به تأمین‌کنندگان درجه ۳ چینی می‌پردازد.

یکی از بزرگ‌ترین سوءتفاهم‌های رایج، درک نادرست از مفهوم «عمق ساخت داخل» است. اگر خودرو را به عنوان مجموعه‌ای از فلز، شیشه و پلاستیک ببینیم، ادعای داخلی‌سازی ۸۰ تا ۹۰ درصدی صحیح است، اما در خودروسازی مدرن، ارزش افزوده و قابلیت عملکردی خودرو نه در بدنه فلزی، بلکه در سیستم‌های الکترونیک، مدیریت موتور و ایمنی فعال نهفته است. تحلیل BOM خودروهای جدید پلتفرم SP100 نشان می‌دهد که وابستگی در لایه‌های زیرین و استراتژیک به مرز ۱۰۰ درصد می‌رسد.

این واقعیت تلخ به معنای آن است که اگرچه ما توانایی پرس بدنه و ریخته‌گری بلوک سیلندر را داریم، اما برای «زنده کردن» این فلزات، به واردات وابسته هستیم. این وابستگی پنهان باعث شده که مفهوم «تولید» در بسیاری از موارد به «مونتاژکاری قطعات های‌تک» تقلیل یابد.

بحران زنجیره تأمین در صنعت خودروی ایران از نوع «عدم تقارن ارزش» است. چرا نبود یک قطعه ۱۰ دلاری، کل خودروی ۱۰ هزار دلاری را زمینگیر می‌کند؟ پاسخ در معماری الکترونیکی خودرو نهفته است. اگر یک میکروکنترلر خاص موجود نباشد، ECU خطای سیستمی صادر کرده و اجازه روشن شدن یا حرکت را نمی‌دهد.

در «عصر تحریم‌های جدید» پارادایم تغییر کرده است. خودروساز ایرانی مجبور به «تغییر منبع» شده است، اما نه به سمت یک منبع هم‌تراز، بلکه به سمت بازارهای خاکستری. امروزه بخش خرید خارجی مجبور است با واسطه‌های تجاری در دوبی، استانبول یا گوانگژو مذاکره کند که اغلب هیچ دانش فنی از قطعه ندارند.

ملموس‌ترین پیامد اختلال در زنجیره تأمین، پدیده خودروهای ناقص است. هزاران دستگاه خودرو در پارکینگ‌ها دپو شده‌اند که ۹۹ درصد فرآیند تولید را طی کرده‌اند، اما به دلیل نبود چند قطعه الکترونیکی یا ایمنی، امکان تجاری‌سازی ندارند.

شاید دردناک‌ترین پیامد این وضعیت، نابودی تدریجی زنجیره تأمین داخلی باشد. قطعه‌سازان ایرانی اکنون در یک فشار دوچندان قرار دارند و انجمن‌های صنفی هشدار داده‌اند که این روند منجر به بیکاری بیش از ۴۰۰ هزار نفر در صنعت قطعه‌سازی خواهد شد.

ارسال نظرات
خط داغ