ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۰۵۳۶

کشف تحول‌آفرین؛ آیا دلیل پیدایش خودآگاهی مشخص شده؟

کشف تحول‌آفرین؛ آیا دلیل پیدایش خودآگاهی مشخص شده؟

دو پژوهش جدید با بررسی سازوکارهای تکاملی آگاهی در انسان و حیوانات، نشان داده‌اند آگاهی فرآیندی تدریجی و چندبُعدی است، نه یک ویژگی مطلق و یکپارچه.

فرارو- در حالی که منشأ آگاهی همچنان یکی از بزرگ‌ترین معماهای علم و فلسفه باقی مانده، دو مطالعه تازه با نگاهی نو به تکامل آگاهی در گونه‌های مختلف جانوری، تلاش می‌کنند توضیح دهند چرا برخی موجودات سطوح پیچیده‌تری از تجربه ذهنی را پرورش داده‌اند.

به گزارش فرارو به نقل از پاپیولر مکانیکس، پرسش درباره آگاهی چه در انسان و چه در دیگر موجودات از دیرباز ذهن برجسته‌ترین متفکران جهان را درگیر کرده است. از نخستین لحظاتی که انسان به آسمان، جهان طبیعی و جایگاه خود در آن اندیشید، مسئله آگاهی یکی از پیچیده‌ترین معماهای فلسفی باقی ماند. امروزه با پیشرفت چشمگیر در زیست‌شناسی، علوم اعصاب و حتی فیزیک کوانتوم، پژوهشگران بی‌وقفه به دنبال یافتن سرنخ‌هایی در مغز انسان هستند تا بتوانند «تجربه ذهنی» انسان را توضیح دهند. با وجود نظریه‌های فراوان، هنوز هیچ پاسخ قطعی در این باره وجود ندارد.

اما دو پژوهش جدید، به رهبری دانشمندان دانشگاه رور بوخوم آلمان، زاویه‌ای متفاوت را بررسی کرده‌اند. به جای تمرکز بر چگونگی پیدایش آگاهی در انسان و گونه‌های باهوش دیگر مانند شامپانزه‌ها، دلفین‌ها یا کلاغ‌سانان، این مطالعات تلاش می‌کنند توضیح دهند چرا تکامل در برخی گونه‌ها سطحی پیچیده از آگاهی را پرورش داده است. 

سه لایه اصلی آگاهی از دید محققان

در نخستین پژوهش، آلبرت نوون (از دانشگاه رور بوخوم) و کارلوس مونتمایور (از دانشگاه ایالتی سان‌فرانسیسکو) سه «پدیده اصلی آگاهی پدیداری» را از هم متمایز کرده‌اند:

۱. بیداربودن پایه

۲. هشیاری عمومی

۳. خودآگاهی بازتابی

بیداربودن پایه ابتدایی‌ترین سطح آگاهی است؛ حالتی که موجود زنده را نسبت به یک خطر احتمالی مرگبار در حالت «هشدار» قرار می‌دهد. نظریه ALARM برگرفته از همین سطح بنیادی است. به باور نویسندگان، دیگر سطوح آگاهی بر اساس همین ساختار اولیه شکل می‌گیرند و پیچیده‌تر می‌شوند.

سطح دوم، هشیاری عمومی است؛ حالتی که سازمان‌یافتگی شناختی بیشتری ایجاد می‌کند و موجود زنده را قادر می‌سازد روابط علت و معلولی را در محیط خود تشخیص دهد. مونتمایور در توضیح این مرحله می‌گوید: «در این سطح، موجود می‌تواند متوجه شود که دود به آتش مربوط است و مکان آن را مشخص کند. همچنین این هشیاری هدفمند می‌تواند روابط پیچیده‌تر، حتی روابط علمی را آشکار کند.»

سومین سطح، خودآگاهی بازتابی است؛ مرحله‌ای که موجود نه فقط محیط، بلکه جنبه‌هایی از خود را نیز به‌صورت آگاهانه تشخیص می‌دهد. نوون می‌گوید: «در این سطح، آگاهی فراتر از مشاهده صرف محیط می‌رود و به ثبت آگاهانه تجربه‌های مربوط به گذشته و پیش‌بینی آینده می‌رسد.»

پژوهش بر روی پرندگان و شواهد شگفت‌انگیز از آگاهی

پژوهش دوم که توسط اونور گون‌ترکون و جیانمارکو مالدارلی انجام شده، به بررسی سطح آگاهی در گونه‌های مختلف پرندگان می‌پردازد. بسیاری از گونه‌های پرندگان توان ذهنی قابل‌توجهی دارند؛ حتی با وجود اینکه ساختار مغز آن‌ها با پستانداران متفاوت است. برای مثال، پرندگان به جای قشر پیش‌پیشانی (prefrontal cortex) دارای ساختاری به نام «نیدوپالئوم کائودولتراله» یا NCL هستند.

گون‌ترکون توضیح می‌دهد: «NCL اتصالاتی گسترده دارد و به مغز امکان می‌دهد اطلاعات را یکپارچه و به‌صورت انعطاف‌پذیر پردازش کند. ساختار ارتباطی مغز پرندگان شباهت‌های قابل‌توجهی به ساختار مغز پستانداران دارد.» کلاغ‌سانان (کلاغ‌ها، زاغ‌ها، جیجاق‌ها و...) سال‌هاست به‌عنوان موجوداتی باهوش شناخته می‌شوند؛ اما یافته‌های جدید نشان می‌دهد که حتی پرندگان معمولی مانند کبوتر و مرغ نیز امتیاز نسبتاً بالایی در مقیاس آگاهی نوون و مونتمایور کسب می‌کنند.

در یکی از آزمایش‌های معروف به «آزمایش آینه-تماشاچی»، خروسی در فضایی قرار داده شد که مانعی نیمه‌شفاف او را از خروس دیگر جدا می‌کرد. زمانی که سایه پرنده شکاری بر فراز محیط ظاهر شد، خروس آزمایش به خروس دیگر هشدار داد؛ اما وقتی تنها بود، هشدار نداد. نکته جالب این بود که وقتی همان مانع با یک آینه جایگزین شد، خروس آزمایش هشدار نداد؛ حتی با اینکه خروس دوم همچنان پشت آینه حضور داشت. این رفتار نشان می‌دهد خروس توانسته است بین خودش و هم‌نوعش تمایز قائل شود که نشانه‌ای از نوعی خودآگاهی است.

آگاهی؛ فرآیندی تدریجی، نه مطلق

نویسندگان در جمع‌بندی مقاله تأکید می‌کنند: «نتایج ارائه‌شده به مجموعه رو‌به‌رشد شواهدی اضافه می‌کند که نشان می‌دهد آگاهی ممکن است در بخش‌های مختلف قلمرو جانوری وجود داشته باشد؛ حتی میان گونه‌هایی که از نظر تکاملی فاصله زیادی با یکدیگر دارند و ساختار مغزی بسیار متفاوتی دارند. آگاهی را نباید کارکردی کاملاً صفر یا صد دانست؛ بلکه باید آن را فرآیندی تدریجی و چندبُعدی در نظر گرفت.»

این مطالعات، پرسش‌های قدیمی درباره ذهن، خودآگاهی و تکامل را دوباره زنده کرده‌اند. هرچند هنوز پاسخ نهایی درباره منشأ آگاهی در دست نیست، اما پژوهش‌های جدید راه‌های تازه‌ای پیش روی دانشمندان گشوده‌اند تا شاید روزی بتوانیم بهتر بفهمیم چرا و چگونه ذهن آگاه شکل گرفت.

ارسال نظرات
خط داغ