ترنج موبایل
کد خبر: ۹۱۸۴۸۷

طرح نیروی چندملیتی غزه؛ آزمونی برای توازن قدرت میان تل‌آویو و آنکارا

غزه؛ نبرد خاموش ترکیه و اسرائیل برای نفوذ در خاورمیانه

غزه؛ نبرد خاموش ترکیه و اسرائیل برای نفوذ در خاورمیانه

مقاله به تناقض سیاست‌های نتانیاهو در قبال غزه و رقابت فزایندهٔ اسرائیل و ترکیه بر سر نفوذ منطقه‌ای می‌پردازد. در حالی‌که تل‌آویو بر کنترل امنیتی خود در غزه تأکید دارد، طرح نیروی چندملیتی به عرصه‌ای برای تقابل با آنکارا تبدیل شده است. ترکیه با استفاده از دیپلماسی نظامی و نفوذ بشردوستانه در غزه، جایگاه خود را در معادلات خاورمیانه تقویت کرده است؛ رقابتی که می‌تواند مسیر روابط آنکارا–تل‌آویو و طرح ترامپ برای غزه را دگرگون سازد.

تبلیغات
تبلیغات

Zvi Bar'elفرارو – زوی بارل تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه روزنامه هاآرتص

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه هاآرتص، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، روز یکشنبه در اظهاراتی بیان کرد: «ما کنترل امنیت خود را در دست داریم و همچنین به‌روشنی اعلام کرده‌ایم که در مورد نیروهای بین‌المللی، این اسرائیل است که تعیین می‌کند کدام نیروها برای ما غیرقابل‌قبول‌اند. ما به همین شیوه عمل کرده‌ایم و همچنان به همین شیوه عمل خواهیم کرد.»

در ظاهر، این سخن، ادعایی قاطع دربارهٔ حفظ اختیار نهایی اسرائیل در تعیین ترکیب نیروی چندملیتی بود که قرار است به‌زودی در نوار غزه مستقر شود. اگر این اظهارات برای متقاعد کردن تردیدکنندگان کافی نبود، نخست‌وزیر تاکید کرد: «این موضوع، البته، برای ایالات متحده نیز پذیرفتنی است، همان‌گونه که عالی‌رتبه‌ترین نمایندگان آن در روزهای اخیر ابراز کرده‌اند.» نتانیاهو در این باره عمدتاً به اظهارات مارکو روبیو، وزیر خارجهٔ آمریکا اشاره داشت که روز جمعه گذشته گفته بود نیروی چندملیتی «از کشورهایی تشکیل خواهد شد که اسرائیل با حضور آن‌ها احساس راحتی می‌کند.»

تناقض نتانیاهو؛ کنترل غزه در دستان اسرائیل یا نیروهای بین‌المللی؟

اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو بار دیگر تناقض در سیاست‌های اسرائیل را آشکار کرده است. او از یک‌سو می‌گوید: «ما کنترل امنیت خود را در دست داریم» و از سوی دیگر از واگذاری غزه به یک نیروی چندملیتی سخن می‌گوید؛ تناقضی که پرسش‌های بنیادینی دربارهٔ نیت واقعی تل‌آویو برمی‌انگیزد. یادآوری این نکته ضروری است که نخست‌وزیر اسرائیل در آوریل گذشته گفته بود کشورش مستقیماً کنترل غزه را حفظ خواهد کرد. یسرائیل کاتز، وزیر جنگ اسرائیل نیز حتی صریح‌تر اظهار داشت: «پس از درهم‌شکستن قدرت نظامی و سیاسی حماس، اسرائیل همانند وضعیت در یهودا و سامره، کنترل امنیت غزه را در دست خواهد گرفت.»

با این حال، طرح نیروی چندملیتی هنوز تنها روی کاغذ است. تا زمانی که مأموریتی روشن از راه توافق یا قطعنامه‌ای از شورای امنیت سازمان ملل صادر نشود که اهداف، حدود اختیارات و ساختار فرماندهی آن را مشخص کند، هیچ کشوری حاضر به اعزام نیرو به غزه نیست. اما همین بحث ظاهراً نظری دربارهٔ حق اسرائیل در تأیید یا رد کشورهای عضو این نیرو، به میدان رقابتی جدید میان تل‌آویو و آنکارا تبدیل شده است. آنچه در ظاهر نزاعی بر سر غزه است، در واقع بخشی از نبردی بزرگ‌تر بر سر نفوذ و هژمونی در خاورمیانه به شمار می‌رود.

قدرت‌نمایی ترکیه در خاورمیانه؛ رقیب تازه‌نفس اسرائیل در میدان نفوذ منطقه‌ای

در گذشته نه‌چندان دور، ترکیه و اسرائیل متحدانی بودند که منافع خود را هماهنگ می‌کردند؛ اما حدود پانزده سال پیش، با آغاز تبادل جنگ لفظی میان رهبران دو کشور، این همکاری جای خود را به رقابتی تلخ داد. با وجود این، هر دو کشور هنوز پیوندهای عمیقی با جمهوری آذربایجان دارند. در جنگ‌های این کشور علیه ارمنستان، ترکیه و اسرائیل هر دو به باکو یاری رساندند و مقادیر قابل‌توجهی تسلیحات به آن فروختند. در مقابل، آذربایجان میلیاردها دلار در هر دو کشور سرمایه‌گذاری کرده و تأمین‌کنندهٔ گاز طبیعی و نفت برای آنان است.

انتقال نفت آذربایجان به اسرائیل همچنان از طریق خط لوله‌ای انجام می‌شود که از خاک ترکیه می‌گذرد. بر پایهٔ توافق میان شرکت‌های نفتی، کنسرسیوم خط لوله و دولت‌های میزبان، این انتقال از هرگونه قانون یا مداخلهٔ سیاسی مصون مانده است؛ بندی که از لغو قرارداد جلوگیری می‌کند. با این حال، ترکیه در نگاه اسرائیل به «شیطان جدید» و تهدیدی بزرگ‌تر از ایران تبدیل شده است.

با وجود تقاطع برخی منافع، مناقشه بر سر غزه نشان می‌دهد که ترکیه و اسرائیل به‌سختی می‌توانند به ائتلافی واقعی دست یابند. در دههٔ اخیر، ترکیه به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شده که دامنهٔ نفوذش از شام تا شاخ آفریقا گسترش یافته و در بسیاری از عرصه‌ها با اسرائیل به رقابت برخاسته است و این رقابت نه‌فقط در پروندهٔ سوریه و فلسطین، بلکه در سراسر خاورمیانه و حتی فراتر از آن می باشد.

در چارچوب سیاست موسوم به «دیپلماسی نظامی»، آنکارا ده‌ها پایگاه در کشورهای مختلف از جمله لیبی، قطر، سومالی و عراق تأسیس کرده است. بخشی از شمال سوریه را در کنترل دارد و در آنجا برای «ارتش جدید سوریه» پایگاه‌های آموزشی برپا کرده است. ترکیه همچنین در جمهوری آذربایجان و جیبوتی حضور نظامی دارد و نیروهایش در قالب مأموریت یونیفل در لبنان خدمت می‌کنند. اما قدرت‌نمایی ترکیه تنها به حوزهٔ نظامی محدود نمی‌شود. در سه سال گذشته، دولت آنکارا روابط سرد و پرتنش خود با عربستان سعودی، امارات و مصر را بازسازی کرده و اکنون به‌عنوان میهمان دائم در کنفرانس‌های عربی بین‌المللی حضور می‌یابد.

از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، ترکیه جایگاهی استثنایی در معادلات آمریکا یافته است. در حالی که ثروت سرشار کشورهای خلیج فارس می‌تواند توجه ترامپ را جلب کند، ترکیه ابزارها و نفوذ سیاسی‌ای در اختیار دارد که برای واشنگتن ارزش راهبردی دارد؛ نفوذی که آنکارا را به بازیگری کلیدی در چندین صحنهٔ منطقه‌ای تبدیل کرده است.

سیاست دوگانهٔ ترکیه؛ میان ناتو، روسیه و درهای بستهٔ اروپا

ترکیه در سال‌های اخیر توانسته میان روابط متناقض خود با شرق و غرب، با مهارتی حساب‌شده حرکت کند. این کشور هم‌زمان عضو ناتو است و هم سامانه‌های دفاع هوایی روس اس ۴۰۰ را از مسکو خریداری کرده است؛  اقدامی که خشم متحدان غربی‌اش را برانگیخت و واشنگتن را واداشت تا تحریم‌هایی علیه آن اعمال کند و این کشور را از پروژه جنگنده اف ۳۵ کنار بگذارد.

با آغاز جنگ اوکراین، این ترکیه بود که به‌رغم نپیوستن به تحریم‌های تحت رهبری آمریکا علیه روسیه، از سوی جامعهٔ بین‌المللی برای میانجی‌گری در توافق غلات میان مسکو و کی‌یف برگزیده شد؛ توافقی که مانع از بروز بحرانی جهانی در تأمین گندم شد. هم‌زمان، آنکارا به فروش تسلیحات به اوکراین از جمله پهپادهای تهاجمی، ادامه داد که روند جنگ را دگرگون کرد، در حالی‌ که روابط تجاری گسترده‌اش با روسیه پابرجا ماند و همچنان ده‌ها میلیارد دلار نفت و گاز از این کشور خریداری می‌کند.

ترکیه همچنین با بهره‌گیری از موقعیت خود در ناتو، پیوستن سوئد و فنلاند به این ائتلاف را تا زمان دریافت امتیازات سیاسی و نظامی دلخواه به تعویق انداخت. اما روابط آنکارا با اتحادیهٔ اروپا همچنان پرتنش و ناامیدکننده است. مذاکرات طولانی برای عضویت در این اتحادیه، با درخواست‌های مکرر بروکسل برای اصلاح قانون اساسی، تقویت دموکراسی و اعطای حقوق برابر به کردها، سرانجام با خشم ترکیه از «بهانه‌تراشی‌های سیاسی اروپا» مواجه شد. این دیدگاه را نیکولا سارکوزی، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه در سال ۲۰۱۶ به‌روشنی بیان کرد؛ او گفت: «ترکیه متعلق به اتحادیهٔ اروپا نیست، بلکه به آسیا تعلق دارد  و باید این را به او گفت.»

دیپلماسی پناهجویان: از تهدید اروپا تا الگوسازی برای طرح غزه

در اوج بحران پناهجویان سوری، اتحادیهٔ اروپا چاره‌ای جز توافق با ترکیه نداشت. آنکارا متعهد شد موج مهاجران به اروپا را متوقف کند و در ازای آن، شش میلیارد دلار کمک مالی، تسهیل صدور ویزا برای شهروندان ترک و وعدهٔ ازسرگیری مذاکرات عضویت در اتحادیهٔ اروپا را دریافت کرد. دو امتیاز آخر عملاً بی‌ثمر ماندند، اما این توافق ابزار فشاری مؤثر در دستان دیپلماسی ترکیه شد.

در سال ۲۰۱۹، رجب طیب اردوغان با تهدیدی صریح اعلام کرد اگر غرب از طرح او برای ایجاد «منطقهٔ امن» در سوریه حمایت نکند، مرزهای کشورش را خواهد گشود و میلیون‌ها پناهجوی سوری را روانهٔ اروپا خواهد کرد. هدف ترکیه، به ظاهر، بازگشت آوارگان بود؛ اما در واقع به‌دنبال مجوزی برای اشغال بخش‌هایی از خاک سوریه و مقابله با نیروهای کرد بود. پس از چندین هشدار، دونالد ترامپ سرانجام با اجرای طرح موافقت کرد و منطقه‌ای شکل گرفت که اندکی بعد به صحنهٔ خون‌ریزی تبدیل شد.

رجب طیب اردوغان در آن زمان گفته بود: « باید منطقه‌ای امن ایجاد کنیم؛ جایی که ما بتوانیم خانه بسازیم، نه اردوگاه چادری... به ما کمک لجستیکی بدهید تا در عمق ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری خاک سوریه خانه‌هایی بسازیم و پناهجویان را به‌طور انسانی اسکان دهیم.» اکنون، در حالی که از «طرح ریویرا برای غزه» سخن به میان آمده است، به‌نظر می‌رسد ایدهٔ اولیه‌اش از همین گفتار اردوغان الهام گرفته باشد. با وجود تغییر شرایط، ترکیه هنوز از شمال سوریه عقب‌نشینی نکرده و خود را حامی آن منطقه معرفی می‌کند. آنکارا اکنون در همان خاک اشغالی، جبهه‌ای تازه علیه اسرائیل گشوده است.

غزه؛ صحنهٔ جدید رقابت اسرائیل و ترکیه زیر سایهٔ طرح ترامپ

اسرائیل در اقدامی برای نمایش استقلال تصمیم‌گیری و حفظ کنترل مطلق بر امنیت خود، جلوگیری از حضور ترکیه در نیروی چندملیتی غزه را مسئله‌ای امنیتی می‌داند. با این حال، واقعیت آن است که ترکیه پیشاپیش در تحولات غزه نقش پررنگی ایفا می‌کند. حضور سازمان‌های امدادی ترکیه اکنون جلوهٔ آشکاری از نفوذ ترکیه در این منطقه است. این سازمان ها امروز در پاکسازی و بازسازی اولیهٔ غزه فعالیت می‌کنند. در واشنگتن نیز ترکیه به‌عنوان کشوری شناخته می‌شود که حماس را به پذیرش طرح ۲۰‌بندی دونالد ترامپ ترغیب کرده است؛ اقدامی که برای اردوغان اعتبار و تحسین از سوی رئیس‌جمهور آمریکا به همراه داشته است.

در کنفرانس بین‌المللی اهداکنندگان که به ابتکار مصر برای اوایل نوامبر برگزار می‌شود، ترکیه نقشی کلیدی خواهد داشت. دلیل این نقش، نه ضمانت حماس بلکه روابط جدید و مبتنی بر شراکت اقتصادی میان آنکارا و قاهره است. اگر ترامپ سرانجام تصمیم بگیرد مشارکت ترکیه را برای تشکیل نیروی چندملیتی ضروری بداند، احتمالاً راهی برای تبیین «حدود اختیارات» اسرائیل نیز خواهد یافت و شاید در نتیجهٔ آن، زمینهٔ شکل‌گیری یک توافق صلح جدید میان اسرائیل و ترکیه فراهم شود؛ توافقی که می‌تواند فصل تازه‌ای در معادلات قدرت خاورمیانه بگشاید.

 

تبلیغات
نویسنده : زوی بارل
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات