فصل دوم «تلفن سیاه»/ وقتی وحشت دوباره زنده میشود

فصل دوم فیلم «تلفن سیاه»، فضایی را خلق کرده که روایتی متفاوت از آسیبهای روانی روی زندگی افراد را نمایش میدهد.
فرارو- اخیرا اکران فصل دوم «تلفن سیاه» در سینماهای جهان آغاز شده است.
به گزارش فرارو، بر اساس قواعد دنیای وحشت، مرگ گاهی پایان یک کاراکتر شرور نیست، به خصوص زمانی که پای ارواح سرگردان و دنیای ماورالطبیعه در میان باشد، همان چیزی که مخاطب در فصل دوم «تلفن سیاه» میبیند، قاتل دوباره زنده شده تا اتفاقات تازهای را رقم بزند. فیلمی که با وجود ضعفهای کوچک، جذابیتهای فراوانی دارد.
داستان این فیلم در دورانی روایت میشود که تلفنهای عمومی رونق فراوانی داشتند و همه از آنها استفاده میکردند، با این حال در مجموعه «تلفن سیاه» این ابزار تبدیل به وسیلهای میشود که ممکن باعث مرگ یا نجات بچه زیادی شود.
فصل دوم «تلفن سیاه» در سال 1982 اتفاق میافتد، چند سال بعد از آنکه «فینی» قاتل بچههای کوچک را از بین برده، داستان شکل دیگری به خود میگیرد. او خشم فروخوردهای دارد که آن را بر سر همکلاسیها در مدرسه خالی میکند و تلاش دارد با مواد مخدر خود را آرام کند. قاتل یا همان «گیرنده» دوباره برگشته و جان بچهها در خطر است، به خصوص خواهر کوچکتر «فینی» به نام «گوئن». او کابوسهایی را میبیند که در آن بچههای تکه پاره شدهای در یک دریاچه یخ زده با انگشتهای بریده شده چیزی را بر روی یخ مینوشتند. «گوئن» به بینشهایی که از آینده و گذشته دارد به مرور تبدیل به قهرمانی میشود که جان بچهها را نجات میدهد.
روایتی جدید از قصه و ساختار تکراری
فیلم «تلفن سیاه» به طرز ترسناکی آزار دهنده است، مخاطب از کابوسهای «گوئن» واقعا میترسد نه صرفا ترسهای کلیشهای بلکه تصاویری دلخراش از کودکانی که قربانی خشونت شدهاند. این فیلم تمام الگوهای ژانر وحشت دهه 80 را در خود دارد، اما نباید آن را اثری صرفا تقلیدی دانست چرا که نوآوریهای فصل دوم «تلفن سیاه» باعث شده تا متمایز شود. در واقع این فیلم را میتوان ادای احترام به آثار دهه 80 دانست. در برخی از صحنهها پیکسلهای افکتهای تصاویر آنقدر متراکماند که بازیگران تبدیل به شبحهای ترسناک میشود. این سبک بصری هالهای از توهم را به رویاها و کابوسهای «گوئن» میدهد، همان چیزی که مخاطب در آثار این دهه دیده بود.
در عین حال فیلم «تلفن سیاه» ساختار فصل اول را تکرار نمیکند؛ بلکه آن را با شیوهای جدید گسترش میدهد بدون اینکه نخ نازک ارتباطی با داستان را از دست بدهد. فصل اول محدود به فضاهای بسته و تنگ بود، سری دوم «تلفن سیاه» داستان را به دشتها و کوههای یخزده میبرد، به همین دلیل تهدیدها نیز بیشتر میشود، تنشها را به سطح تازهای میرساند و احساس ناتوانی انسان در مقابل طبیعت را به مخاطب منتقل میکند.
همچنین فیلم با اضافه کردن لایهای جدید به داستان، یعنی تقابل خیر و شر روایتی متفاوت میسازد اما زمانی که ایده میتوانست تبدیل به برگ برنده شود آن را رها میکند تا صرفا به داستان کلیشهای برای پایان بندی تبدیل شود. در نهایت فصل دوم «تلفن سیاه» اثری که تمام ویژگیهای جذابیت ژانر وحشت را دارد و حتی با وجود نقطه ضعفهای کوچک در روایت داستان مخاطب را با خود همراه میکند.