ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۶۹۵۷

جنگ غزه و شکاف تازه در افکار عمومی آمریکا

آیا اتحاد اسرائیل و آمریکا در آستانه فروپاشی است؟

آیا اتحاد اسرائیل و آمریکا در آستانه فروپاشی است؟

جنگ غزه، اسرائیل را بیش از هر زمان دیگر در انزوای بین‌المللی قرار داده و تنها تکیه‌گاه اصلی آن ایالات متحده است؛ اما حتی این اتحاد نیز با ترک‌های عمیق روبه‌رو شده است. کاهش حمایت افکار عمومی آمریکا، به‌ویژه در میان جوانان، دموکرات‌ها و حتی بخش‌هایی از جمهوری‌خواهان، نشانه‌ای از تغییراتی برگشت‌ناپذیر است. ریشه این شکاف هم در فاصله ارزش‌ها و هم در تردید نسبت به منافع مشترک نهفته است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- ۱۴ سپتامبر، بنیامین نتانیاهو در کنار مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در برابر دیوار دوهزارساله ندبه ایستاد و از «استحکام و دوام» اتحاد اسرائیل و آمریکا سخن گفت. اما واقعیت صحنه دیپلماسی جهانی چیز دیگری را روایت می‌کند: جنگ غزه اسرائیل را بیش از هر زمان دیگر در انزوای بین‌المللی فرو برده و تنها تکیه‌گاه واقعی این کشور واشنگتن است.

به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، حتی نزدیک‌ترین دوستان تل‌آویو از جمله استرالیا، بریتانیا، کانادا و فرانسه، در مجمع عمومی سازمان ملل تصمیم گرفته‌اند فلسطین را به رسمیت بشناسند؛ تصمیمی که در شرایط تداوم شهرک‌سازی‌های اسرائیل، چشم‌انداز تشکیل دولت مستقل فلسطینی را هر روز کمرنگ‌تر می‌کند. اکنون تنها سد میان اسرائیل و تبدیل‌شدن به کشوری مطرود، حمایت ایالات متحده است. ناظران هشدار می‌دهند که اگر این سد فروبپاشد، پیامدهای دیپلماتیک، حقوقی و حتی نظامی آن برای اسرائیل می‌تواند فاجعه‌بار باشد.

اسرائیل در سراشیبی بی‌اعتمادی

بنیامین نتانیاهو با اطمینان از استحکام روابط اسرائیل و آمریکا سخن می‌گوید، اما واقعیت‌ها حکایت دیگری دارند. او با مواضع اخیر خود حتی دولت ترامپ را آزرده و در عین حال چشم بر شکاف‌های عمیق در این اتحاد بسته است. در میان دموکرات‌ها سال‌هاست حمایت از اسرائیل رو به کاهش نهاده و اکنون نشانه‌هایی از تردید حتی در صفوف جمهوری‌خواهان نیز دیده می‌شود. برای کشوری کوچک با تنها ۱۰ میلیون نفر جمعیت در قلب خاورمیانه، از دست رفتن حمایت افکار عمومی آمریکا می‌تواند به معنای فاجعه‌ای سیاسی و امنیتی باشد.

آمارهای جدید از افکار عمومی ایالات متحده نشان می‌دهد حمایت از اسرائیل به پایین‌ترین سطح خود در یک‌ربع قرن اخیر رسیده است. در حالی که در سال ۲۰۲۲ تنها ۴۲ درصد از آمریکایی‌ها نگاه منفی به اسرائیل داشتند، امروز این رقم به ۵۳ درصد افزایش یافته است. نظرسنجی مشترک یوگاو – اکونومیست نشان می‌دهد ۴۳ درصد از شهروندان آمریکا اسرائیل را به ارتکاب «نسل‌کشی» در غزه متهم می‌کنند. طی سه سال گذشته، دیدگاه منفی نسبت به اسرائیل در میان دموکرات‌های بالای ۵۰ سال ۲۳ درصد رشد کرده و در میان جمهوری‌خواهان زیر ۵۰ سال، میزان حمایت از ۶۳ درصد به برابری کامل با فلسطینیان سقوط کرده است. حتی در میان مسیحیان انجیلی زیر ۳۰ سال، یکی از پایگاه‌های سنتی حامی اسرائیل در آمریکا حمایت از این رژیم ظرف سه سال از ۶۹ درصد به ۳۴ درصد کاهش یافته است؛ روندی که بنا به تحلیل کارشناسان همچنان ادامه‌دار خواهد بود.

ترک‌های اتحاد؛ از شکاف ارزشی تا تردید در منافع

برای درک چرایی اهمیت تحولات اخیر باید به گذشته بازگشت؛ زمانی که اتحاد آمریکا و اسرائیل بر ستون‌های مشترک ارزش‌ها و منافع شکل گرفت. هر دو خود را دموکراسی‌هایی می‌دانستند که از دل رنج و تبعید برآمده‌اند؛ یکی به‌عنوان «شهر نورانی بر فراز تپه» و دیگری «چراغی برای ملت‌ها.» منافع مشترک نیز پیوند این اتحاد را استحکام بخشید: در دوران جنگ سرد، اسرائیل نقش سدی در برابر نفوذ شوروی در خاورمیانه ایفا می‌کرد. پس از فروپاشی شوروی، دو کشور در یک جبهه قرار گرفتند و حملات ۱۱ سپتامبر،  واشنگتن و تل‌آویو را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرد.

اما چه شد که اتحاد دیرینه آمریکا و اسرائیل دچار ترک شد؟ برای دموکرات‌ها، مسئله بیش از هر چیز در چارچوب ارزش‌ها تعریف می‌شود. چرخش سیاست اسرائیل به سمت راست و پیوند نزدیک آن با اردوگاه جمهوری‌خواهان به رهبری بنیامین نتانیاهو، این شکاف ارزشی را عمیق‌تر کرده است. نتانیاهو بر این باور بود که جمهوری‌خواهان در برابر هر دولت دموکراتی که بخواهد بر سر شهرک‌سازی یا صلح فشار بیاورد، از او دفاع خواهند کرد.

با این حال، کاهش حمایت در میان جمهوری‌خواهان دلایل دیگری دارد؛ این بار پای منافع در میان است. خشم از میلیاردها دلار کمک نظامی و اقتصادی واشنگتن به اوکراین، به کمک‌های هنگفتی که اسرائیل از سال ۱۹۴۸ تاکنون دریافت کرده نیز سرایت کرده است. علاوه بر این، حملات اسرائیل به قطر و سوریه تلاش‌های دولت ترامپ برای صلح منطقه‌ای را به حاشیه رانده و حتی بخشی از طبقه ثروتمند آمریکا که سنتاً حامی مالی سیاستمداران این کشور بودند، نگاه خود را از اسرائیل به سوی پادشاهی‌های ثروتمند خلیج فارس معطوف کرده‌اند.

توهم قدرت سخت؛ خطر بزرگ برای آینده اسرائیل

جنگ غزه همچون زخمی تازه بر شکاف‌های قدیمی اتحاد آمریکا و اسرائیل عمل کرده است. تصاویر کودکان گرسنه و ویرانی‌های گسترده، افکار عمومی ایالات متحده را به لرزه انداخته و موجی از انزجار نسبت به سیاست‌های تل‌آویو برانگیخته است. در همین حال، برخی چهره‌های بانفوذ جمهوری‌خواه از جمله تاکر کارلسون هشدار داده‌اند که اسرائیل ممکن است با حمله به ایران پای آمریکا را به جنگی تازه در خاورمیانه بکشاند. دفاع بی‌وقفه از اسرائیل نیز به شکلی دیگر جلوه کرده است: هرگونه انتقاد با برچسب «یهودستیزی» پاسخ داده می‌شود؛ برچسبی که به باور بسیاری، با استفاده مکرر و بی‌جا اعتبار خود را از دست داده و این روند در نهایت به زیان یهودیان در سراسر جهان تمام خواهد شد.

در برابر هشدارها درباره شکاف فزاینده میان آمریکا و اسرائیل، خوش‌بینان این نگرانی‌ها را اغراق‌آمیز می‌دانند. به گفته آنان، روابط دو کشور در طول دهه‌ها بارها دستخوش تنش شده اما هیچ‌گاه به نقطه گسست نرسیده است. این گروه یادآور می‌شوند که نیروهای نظامی آمریکا و اسرائیل همچنان در کنار یکدیگر در خط مقدم می‌جنگند که می توان به حمله دوازده‌روزه اخیر علیه ایران اشاره کرد.

منتقدان دیدگاه خوش‌بینانه هشدار می‌دهند چنین تصوری ساده‌لوحانه است. به باور آنان، خطر اصلی نه در اختلاف‌های دیپلماتیک، بلکه در تغییرات عمیق افکار عمومی آمریکاست؛ تغییراتی که آهسته شکل می‌گیرند اما برگشت‌ناپذیرند. وقتی رأی‌دهندگان نظرشان تغییر دهند، تابوهای سیاسی به سرعت فرو می‌ریزند.

ستون اصلی حمایت ایالات متحده از اسرائیل توافق نظامی ده‌ساله‌ای است که بر اساس آن، سالانه ۳.۸ میلیارد دلار به تل‌آویو اختصاص می‌یابد. این توافق در سال ۲۰۲۸ به پایان می‌رسد و سرنوشت آن یعنی تمدید یا بازنویسی به یکی از دغدغه‌های اصلی روابط دو کشور تبدیل شده است. نگرانی تل‌آویو بیش از هر چیز به دونالد ترامپ بازمی‌گردد؛ چرا که او ممکن است در صورت بازگشت به قدرت از پرداخت این مبالغ خودداری کند. به همین دلیل، اسرائیل در تلاش است چارچوب تازه‌ای تحت عنوان «شراکت» تعریف کند؛ چارچوبی که اهمیت آن نه صرفاً در رقم کمک مالی، بلکه در تضمین انتقال فناوری‌های پیشرفته و دسترسی به سلاح‌های مدرن، به‌ویژه در دوران جنگ، نهفته است.

خیال باطل است اگر تصور شود با رفتن بنیامین نتانیاهو همه‌چیز به حالت عادی بازمی‌گردد. اسرائیل گرچه خود را یک دموکراسی می‌داند، اما دموکراسی‌ای است شکاف‌خورده؛ بخشی از جامعه عمیقاً به ملی‌گرایی مذهبی دل بسته است. حتی در صورت برقراری آتش‌بس، غزه همچنان زخمی باز باقی خواهد ماند و گروه‌های بانفوذی هستند که مصرانه به‌دنبال گسترش شهرک‌ها و الحاق غزه و بخش‌هایی از کرانه باختری‌اند.

نتانیاهو در سال‌های اخیر اسرائیل را «اسپارتای نوین» می‌خواند؛ کشوری که آماده است به تنهایی بایستد. او و حامیانش باور دارند تکیه بر قدرت سخت و سلطه نظامی می‌تواند امنیتی پایدار برای اسرائیل به همراه بیاورد. اما این چیزی جز یک توهم خطرناک نیست؛ رویکردی که می‌تواند بزرگ‌ترین حامی و ضامن بقای اسرائیل یعنی ایالات متحده را از آن دور سازد. برای کشوری کوچک در قلب خاورمیانه پرآشوب، هیچ خطای راهبردی فاجعه‌بارتر از چنین محاسبه‌ای نخواهد بود.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات