امانالله قراییمقدم در گفتوگو با فرارو مطرح کرد:
پشت پرده یک قتل جدید خانوادگی؛ این بار مادرکشی!

پرونده قتل مهتاب، زنی که به دست پسرانش کشته شد، بار دیگر نگاهها را متوجه مفاهیم فرهنگی و جایگاه واژگانی چون «ناموس» کرده است؛ در حالیکه رضایت یکی از پسران، که خود در این جنایت همدست بوده، مسیر پرونده را از چوبهدار دور کرده است.
فرارو- اواسط سال ۱۴۰۱، گزارشی از یک درگیری خانوادگی به پلیس اعلام شد که نشان از یک تراژدی خانوادگی به نام مادرکشی داشت.
به گزارش فرارو، مهتاب، زن ۴۸سالهای، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. قاتل، یکی از پسرانش بود که در این اقدام، برادر دیگرش نیز نقش همدستی داشت و در پنهان کردن او مشارکت کرد. انگیزه قاتل، ازدواج مجدد مادرش اعلام شده است. پرونده با کیفرخواست برای هر دو متهم به دادگاه فرستاده شد و در حالی که مادر مقتول از دادگاه برای نوهاش درخواست قصاص کرده بود، برادر متهم رضایت خود را بهطور بیقید و شرط اعلام کرد. این حادثه بازتاب خشم و تنشهایی است که ازدواج مجدد والدین میتواند در خانواده ایجاد کند و همزمان مسائل فرهنگی و عرفی جامعه، به ویژه مفاهیم «آبرو» و «ناموس»، را به بحث میگذارد. علاوه بر این، رضایت پسری که خود در این جرم همدست بوده، پرسشهای تازهای درباره پیچیدگی قوانین و تأثیر آن بر روند قضایی ایجاد میکند.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در گفتوگو با فرارو به بررسی ابعاد این پرونده پرداخته است:
خشم فرزندان پس از ازدواج مادر ریشه در تعصبات فرهنگی دارد/ ازدواج دوباره زن در برخی خانوادهها لکه ننگ تلقی میشود
امانالله قرایی مقدم به فرارو گفت: «خشم برانگیختهشده فرزندان پس از ازدواج مجدد مادر، ریشهای عمیق در تعصبات فرهنگی دارد. این تعصبات است که زمینهساز چنین صدماتی میشود. البته خود این عمل، یعنی ازدواج مادر، یکی از عوامل مهم در بروز چنین حادثهای است؛ عاملی که به تعبیر تئوری لنین، نیروی برانگیزندهای شد و پسران را به سمت قتل سوق داد. در نگاه فرزندان، چنین رفتاری نوعی بدنامی محسوب میشود.»
به عقیده او: «بهویژه در شهرهای کوچک که افراد یکدیگر را میشناسند، فرزندان تصور میکنند آینده اجتماعیشان در خطر است. آنها گمان میکنند ازدواج یا جایگاه اجتماعیشان به دلیل نگاهها و حرفهای مردم آسیب میبیند و احترام و حرمتشان زیر سؤال میرود. همین نگرانیها آنان را به واکنشهای شدید، حتی تا مرز قتل، میکشاند.»
او یادآور شد: «این مسئله بهشدت با جغرافیای فرهنگی هر منطقه گره خورده است. برای مثال، در جنوب کشور و خوزستان به این موضوع «نَهوه» میگویند، در لرستان با نام «خونبَست» شناخته میشود و در مناطق مختلف ایران هرکدام نام و شکل خاص خود را دارد.»
ترس از شناخته شدن باعث شدت گرفتن خشونت میشود/ حتی ازدواج شرعی زن هم برای برخی بیتفاوت است، مسئله آبروست نه قانون
در ادامه افزود: «این همان پدیدهای است که به «قتلهای ناموسی» معروف است. در چنین جوامعی، ازدواج بهعنوان امری مقدس شناخته میشود و ازدواج مجدد توهینی به آن تقدس تلقی میگردد. از نگاه این افراد، زنی که ازدواج مجدد میکند لکه ننگی بر خانوادهاش وارد کرده است. برای آنان حتی «ازدواج شرعی» زن نیز تفاوتی ندارد، زیرا مسئله اصلی شکسته شدن حرمت و آبروی خانوادگی است.»
او اشاره کرد: «در کل کشور این پدیده وجود دارد، اما شدت آن در شهرهای کوچک بیشتر است؛ جایی که ترس از شناخته شدن و فشار نگاه عمومی پررنگتر میشود. در تهران هم بسته به محله و بافت اجتماعی، شدت و ضعف دارد، اما بهطور کلی در کلانشهرها این نوع قتلها کمتر دیده میشود. در جوامع کوچکتر اما، پسران مادر خود را در جایگاه «ناموس» میبینند و هر خدشهای به آن را بیحرمتی جبرانناپذیر قلمداد میکنند.»
ازدواج مجدد مادر برای دختران هم ناراحتکننده است/ احتمال تغییر این فرهنگ وجود دارد/ حرف و حدیثها توان ادامه زندگی را از فرد میگیرد/ پیامد روانی این حرفها مادامالعمر است
این جامعهشناس گفت: «ازدواج مجدد مادر برای دختران هم ناراحتکننده است، اما برخلاف پسران، کاری از دست آنها برنمیآید. این مسئله از شهری به شهر دیگر تفاوت دارد، با این حال احتمال تغییر تدریجی این فرهنگ وجود دارد و چهبسا که تا حدی هم تغییر کرده است. قدرت و نیرویی که افراد را به چنین واکنشهایی وامیدارد، ریشه در تعصبات فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی دارد؛ اما این شدت به مرور کمرنگ میشود.»
او ادامه داد: «این مسئله در تمامی جوامع وجود داشته است. در این نگاه، زن ناموس خانواده تلقی میشود و مادر بهطور ویژهتر «ناموس عمیقتر» محسوب میشود. تصور کنید زمانی که چنین اتفاقی رخ دهد، به پسری گفته شود: «کلاهت را پایین بکش تا کسی صورتت را نبیند! مادر یا خواهرت چنین کاری کرده است.» این جمله بهتنهایی توان ادامه زندگی در آن جامعه را از فرد میگیرد و پیامدهای روانی و آسیبهای ناشی از آن میتواند مادامالعمر باقی بماند.»
تعصب برای ازدواج مجدد پدر کمتر است/ میگویند کشور ناموس است؛ زن جایگاهی ویژه دارد/ این فرهنگ در خون ایرانیان جاری است/ مردی که زنش را طلاق بدهد بدنام میشود
این استاد دانشگاه گفت: «اگر پدر ازدواج مجدد کند هم برای فرزندان ناراحتکننده است، اما تعصب در این مورد کمتر است. چرا؟ چون پدر «ناموس» نیست، ولی مادر ناموس است. میگویند کشور ناموس جامعه است و در این خط، زن جایگاهی ویژه دارد. زن آنقدر مهم است که او را ناموس میدانند.»
به عقیده او: «تصور کنید بکارت یک دختر تا چه اندازه در ازدواج اهمیت دارد؛ دلیلش چیست؟ چون دختر ناموس است و پاک و منزه بودن او مایه افتخار. این فرهنگی است که در خون جامعه جریان دارد. به باور من این مسائل درست بوده است. در فرهنگ ایرانی، زن شرافت و احترام خانواده به شمار میآید. در جامعه ایران اگر مردی همسرش را طلاق دهد، انگار ناموس خود را ترک کرده و در نتیجه او بدنام میشود.»
قانون خودبهخود به وجود نمیآید، بلکه برای پایبندی به یک هنجار است /هنجار از ارزشها منشا میگیرد
قراییمقدم در نهایت گفت: «در مورد این مساله که یکی از برادرها خود همدست در قتل بوده، حالا با رضایت بیقید و شرط پرونده را به تعویق انداخته، باید به قانون نگاه کرد. یادتان نرود، قانون یعنی چه؟ قانون یعنی هنجارها. هنجارها از ارزشها منشا میگیرند. قانون خودبهخود به وجود نمیآید، بلکه برای پایبندی به یک هنجار است. یعنی ما چیزی را در جامعه هنجار و نرم کنیم، نرمال و عادی شود و همه آن را رعایت کنند.»