قربانیان بی سر و صدای نفت و گاز؛ ساکنان این شهرها نمیتوانند خون اهدا کنند

شهرهای کوچک حریم صنایع آلاینده هوای سمی نفس میکشند و کسی صدای آنها را نمی شوند.
بهمئی و گچساران در کهگیلویه و بویراحمد، هویزه در خوزستان، ایلام در غرب عسلویه و نخل تقی و شهرهای کوچک اطراف صنایع نفت و گاز بوشهر در سایه فعالیتهای سنگین نفت، گاز و پتروشیمی با آلودگی مزمن هوا روبهرو هستند. این در حالی است که توجه رسانهها و پایشهای رسمی بیشتر بر کلانشهرها و مراکز جمعیتی متمرکز است و صدای شهرهای دورافتاده کمتر شنیده میشود.
به گزارش همشهری آنلاین، به گفته ساکنان محلی، حضور صنایع نفت و پتروشیمی کیفیت هوا را به شدت کاهش داده و مشکلاتی همچون بیماریهای قلبی و تنفسی، آلرژی و حتی برخی بیماریهای ناشناخته را افزایش داده است.
نبود آمار و پایش شفاف
یک فعال رسانهای و محیط زیست در بوشهر در این باره میگوید: «تمرکز شدید صنایع نفت و گاز در جنوب استان بهویژه عسلویه و شهرهای اطراف، زندگی مردم را بهطور جدی تحت تاثیر قرار داده است.»
محمدرضا برازجانی میافزاید: «در عسلویه و نخل تقی، نفس کشیدن عادی برای خیلیها به یک چالش روزانه تبدیل شده است. گرد و غبار کانونهای بحرانی خارجی همراه با آلایندههای شیمیایی و گازی، هوایی تولید کرده که بهطور مستقیم سلامت مردم را تهدید میکند. مردم بارها اعتراض کردهاند، گزارشهای محلی منتشر شده، اما در سطح ملی صدای این مناطق شنیده نمیشود.»
بحرانی که در سایه میماند
او با اشاره به اینکه نبود آمار دقیق و پایش شفاف، دست مسئولان و رسانههای محلی را برای واکنش بسته است، میگوید: «وقتی دادهای وجود ندارد یا محرمانه باقی میماند، نه مردم میتوانند فشار بیاورند، نه خبرنگاران ابزار کافی برای پیگیری دارند. به همین دلیل این بحران در سایه میماند. همه درباره آلودگی کلانشهرها و شهرهای پرجمعیت مینویسند، اما چه کسی به عسلویه یا گچساران توجه میکند؟»
این فعال رسانهای بوشهری درباره وضعیت واقعی ساکنان مناطق نفتی اضافه میکند: «هر دولتی که روی کار میآید، وعده خاموشی فلرهای نفتی در عسلویه را میدهد، اما نه تنها هیچ فلری خاموش نمیشود، بلکه تعداد آنها روزبهروز افزایش پیدا میکند. تقریبا روزی نیست که آسمان عسلویه و شهرهای اطراف ابری از آلایندهها نباشد. مطالعات بهداشت محیط به ندرت به رسانهها راه پیدا میکند و شواهد اولیه نشان میدهد که فلزات سنگین موجود در هوا مانع اهدا خون توسط ساکنان شده و احتمال ناهنجاریهای مادرزادی هم وجود دارد، هرچند هنوز بررسی جامعی صورت نگرفته و دادههای رسمی منتشر نمیشود، اما این موضوع میتواند مورد بررسی قرار گیرد.»
تبعیض میان مردم محلی و کارکنان صنایع
او با اشاره به تبعیض میان کارکنان این صنایع و مردم محلی توضیح میدهد: «بسیاری از کارکنان صنایع نفت و گاز، خانههای سازمانی خود را در شهر جم، ۹۰ کیلومتر دورتر و منطقهای خوشآبوهوا مستقر کردهاند، در حالی که ساکنان عسلویه و نخل تقی تحت تاثیر آلایندهها قرار دارند. اعتبارات مسئولیت اجتماعی صنایع نفت و گاز نیز ناعادلانه توزیع میشود و شهرهایی که حتی در حریم صنایع قرار ندارند، مانند پارسیان، لامرد و لارو، از مزایای آن بهره میبرند، در حالی که ساکنان مناطق آلوده سهمی ندارند.»
مسئولیتهای اجتماعی؛ نگاه صدقهای؟
برازجانی اضافه میکند: «در دولت سیزدهم، محمدیزاده، استاندار وقت بوشهر اعلام کرد که ۱۳۷۷ میلیارد تومان از محل مسئولیتهای اجتماعی جذب و توزیع شده، اما مشخص نیست این منابع دقیقا چگونه و کجا هزینه شده است. این وضعیت نشان میدهد که منابع مالی مسئولیتهای اجتماعی بیشتر جنبه نمایشی و صدقهای برای استان دارد، در حالی که میتوان این منابع را در قالب بودجه سالانه استان پیشبینی و با امکان نظارت و شفافیت بیشتری تخصیص داد.»
برازجانی تاکید میکند: «پیامدهای این آلودگی تنها به مشکلات تنفسی محدود نمیشود. افزایش آلرژی، سرفههای مزمن و حتی بیماریهای قلبی در میان مردم مشهود است. پزشکان و رسانههای محلی بارها هشدار دادهاند اما وقتی این هشدارها در سطح ملی بازتاب پیدا نمیکند، مسئله در حد گزارشهای پراکنده باقی میماند. این در حالی است که کودکان و سالمندان بیشترین آسیب را میبینند.»
آلودگی هوا مرز نمیشناسد
کارشناسان محیط زیست هشدار میدهند که ادامه این روند، تهدیدی جدی برای سلامت مردم و پایداری محیط زیست است. به باور آنان، پایش مستمر، اطلاعرسانی شفاف و نگاه ملی به بحران آلودگی در شهرهای کوچک و دورافتاده، تنها راهی است که میتواند سکوت سنگین این بحران را بشکند.
محمدرضا جاویدی، کارشناس مستقل هواشناسی در این باره میگوید: «نبود پایش مستمر و اطلاعرسانی محدود باعث شده که مردم و مسئولان خطر واقعی را درک نکنند و فرصت اقدام فوری از دست برود.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش هشدار میدهد: «وقتی سوزاندن گازهای همراه نفت (فلرینگ) در مقیاس وسیع انجام میشود، حجم زیادی از گازهای آلاینده وارد جو میشود که آثار آن فقط محدود به همان منطقه نیست، بلکه میتواند تا چندین کیلومتر جابهجا شود. این یعنی اگر ساکنان شهرهای کوچک مستقر در حریم صنایع آلاینده، قربانیان مستقیم باشند، سلامت شهرهای بزرگتر هم در معرض تهدید قرار میگیرد و آلودگی هوا مرز جغرافیایی نمیشناسد.»
آلودگی چگونه کم میشود؟
مدیرکل حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد، نیز ضمن تایید مهجور ماندن این مناطق، آلودگی هوای بهمئی، گچساران و دهدشت را ناشی از فعالیتهای نفت و گاز و سوزاندن گازهای همراه نفت میداند و میگوید: «این دو شهرستان جزو مناطق نفتخیز کشور هستند و فرسودگی خطوط انتقال و سوزاندن گازهای همراه، هوا، خاک و آب را آلوده میکند.»
عبدال دیانتینسب میافزاید: «نوسازی خطوط نفت و گاز، جمعآوری گازهای همراه (فلرینگ)، گسترش فضای سبز و ایجاد کمربند سبز در اطراف شهرها میتواند بخشی از مشکلات را کاهش دهد.»
او همچنین میگوید: «اخیرا مجوزی صادر شد تا گازهای همراه نفت از گچساران به بیدبلند بهبهان هدایت و در آنجا استفاده شود. اگر از فناوریهای نوین استفاده شود و از سوزاندن این گازها جلوگیری کنیم، بسیاری از مشکلات محیط زیستی برطرف خواهد شد.»
ساکنان شهرهای کوچک نفتخیز ایران سالهاست در سکوت، تاوان توسعهای را میپردازند که سهمی از آن ندارند. در حالی که آمار و دادههای آلودگی همچنان محرمانه میماند، مردم عسلویه، گچساران، بهمئی، دهشت و هویزه و دیگر شهرهای کوچک و مهجور هر روز بهای سهلانگاریها را میدهند. بیتوجهی به این شهرها یعنی پذیرفتن تداوم وضعیتی که سلامت و کیفیت زندگی مردم را هر روز فرسودهتر میکند. در غیاب توجه ملی و برنامههای جدی این مناطق همچنان در سکوت، بار سنگین آلودگی را به دوش خواهند میکشند.