بدرقه پیکر سیروس پرهام به خانه ابدی

دوستداران سیروس پرهام در ساختمان آرشیو ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی - که پرهام تأسیس آن را مهمترین کار خود میدانست - گرد هم آمدند و پیکر او را به خانه ابدی بدرقه کردند.
سیروس پرهام، مترجم، منتقد ادبی، ویراستار، هنرشناس و فرششناس، موسس ساختمان آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بود که ۲۴ شهریور در ۹۷سالگی از دنیا رفت.
به گزارش ایسنا، امروز چهارشنبه، ۲۶ شهریور، جمعی از چهرههای فرهنگی گرد هم آمدند تا او را از این ساختمان به خانه ابدیاش در بهشت سکینه کرج بدرقه کنند.
هرمز همایونپور، کوروش کمالی سروستانی، سیدجمال هادیان، نیکنام حسینیپور، سیدفرید قاسمی، غلامرضا عزیزی، فرهاد طاهری، عمادالدین شیخالحکمایی و… از حاضران در این مراسم بودند.
در مراسم تشییع پیکر سیروس پرهام، غلامرضا عزیزی، رئیس اسبق پژوهشکده مرکز اسناد و کتابخانه ملی، سخنرانی کرد و با ذکر خاطرانی یاد او را گرامی داشت.
او با بیان اینکه پرهام دارای چند شخصیت است و با اشاره به رشته تحصیلی پرهام، دکتری علوم سیاسی، اظهار کرد: ایشان دکتری علوم سیاسی خوانده و شاید شخصیت او به هنرمندان نمیخورد اما استادی بینظیر در زمینه فرش میشود. این فرد که علوم سیاسی خوانده، برای راهاندازی «آرشیو ملی» مامور میشود و در کشورهای غربی در این زمینه دوره آموزشی میبیند و اگر امروز ساختمان آرشیو وجود دارد در سایه توجهات این مرد است.
اگر با جامعه ویراستاران بشینید و صحبت کنید، با شخصیت دیگری از پرهام آشنا میشوید و در نقد هم شخصیت دیگری دارد. پرهام مانند علامههای دوره قاجار، چندشخصیتی بود و میتوانست کارهای مختلف را با هم و در اوج انجام بدهد.
عزیزی همکاری با پرهام را فرصتی برای آموختن خواند و خاطرنشان کرد: پرهام در تکتک لحظات عاشقانه زندگی میکرد، زمانی که میخواست سندی را ببیند یا بخواند با وسواس و دقت بسیار به آن نگاه میکرد.
او ادامه داد: در سال ۱۳۴۹، سازمان آرشیو با تعداد نیروی بسیار اندک شروع به کار کرد و خود استاد پرهام همراه با استاد افشار برای پیدا کردن مجموعههای سند در خاندانهای قدیمی به اقصی نقاط کشور مراجعه میکردند، آنها مانند کاوشگران گنج شروع به شناسایی و خرید اسناد میکردند.
رئیس اسبق پژوهشکده مرکز اسناد و کتابخانه ملی سپس درباره شکلگیری سازمان آرشیو و ماندگاری آن گفت: در سال ۱۳۴۹ راهاندازی این سازمان مصوب شد و عملا در سال ۱۳۵۰ راه افتاد و تا بخواهد پا بگیرد، انقلاب شد و در سالهای اولیه انقلاب هم با فراز و نشیبهایی از جمله پاکسازی ادارات همراه بود و بعد هم جنگ.
سازمان اسناد ملی هم سازمان خیلی مشهوری نبود که بتواند آن اتفاقات را به اصطلاح بگذراند. اینکه سازمان هویت مستقلی کسب کرد، همه و همه در اثر تلاشهای بود ایشان بود. اینجایی که ما امروز هستیم یکی از برکاتی است که استاد پرهام پایهگذارش بود. بدون هیچگونه مداهنه، بدون هیچگونه افزودن کلامی، بدون اینکه بخواهم مبالغه کنم و بدون هیچ گزافیگویی ایشان را پدر آرشیو ملی ایران میدانم.
همچنین کوروش کمالی سروستانی، مدیر دانشنامه فارس و رئیس پیشین مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان فارس، در گفتوگویی با ایسنا اظهار کرد: سیروس پرهام استادی وارسته و آراسته بود که حدیث حضورش در عرصه علم و فرهنگ و دانش، همگام با زمانه و در پیچ و خم دالان تاریخی عمرش، بر کوی و برزن فرهنگ این سرزمین، پیوند خورده است. طمأنینه حضورش، توأمان با طرحریزی خلاقانهاش در عرصه علم و دانش، چشماندازهایی را ترسیم میکرد که ما را به بازنمایی بافتها و باورهای سنّتی مردمان این سرزمین فرامیخواند و بر این قرار ستایش دانایی، شکوه بخردی و عروج به ماورای زیستنی در تکاپوی معنا، همه رسالتی بود که او را ماندگار میکند.
او افزود: رادمردی اندیشمند که دل بازبستۀ این مرز و بوم بود، در آثارش، آرمان گذشته را به عصر خود پیوند میزند و همگام با روزگاران، آرزوهای زمانه خود را و مردمانش را به تصویر میکشد؛ از «رئالیسم و ضدرئالیسم در ادبیات» تا «قالی بولوردی»، از «دستبافتهای عشایری و روستایی فارس» تا «شاهکارهای فرشبافی فارس»، از ترجمه «کتابهایی که دنیا را تغییر دادند» تا ترجمههای دلنشین و روان اشعار «والت ویتمن» همه و همه شرح دلدادگی او بدین مرز و بوم بود که بهگونهای آشکارا در تار و پود عمرش تنیده است.
کمالی سروستانی در ادامه گفت: پرهام با تکاپویی غریب، انگارههای عینیتیافته در آثارش را کشف نموده، ثبت کرده و تا هماره تاریخ در حافظه جمعی به ودیعه نهاده است. گویی نگاه اندیشمندانهاش بر آن بود تا همگام با زمانه خود، متن و معنا را در تار و پود لحظهها جاری سازد و بدینسان آثارش، سرایش معنایی میشود که از ذهن کاوشگر و اندیشمندش برخاسته بود.
رئیس دانشگاه حافظ اظهار کرد: ذهن اندیشگر استاد سیروس پرهام، توأمان با توجه به رخدادهای محیط پیرامونی، خط سیر حقیقی آثار او را پی میریزد. آثاری که حکایت از دغدغههای ذهنی دارد که نه تنها دلباخته علم و ادب و هنر است که بیانگر آمال و شیوۀ فکر و ارزشهای فرهنگی مردمان این سرزمین است و از این روی، روزنهای میشود برای دیدار دیگرباره زیبایی، تمثیل شیدایی و تجلی هر آنچه خیال باطنی است.
خیالی که جانمایهاش برخاسته از نیستان ذات اوست و بدینسان است که در هر بزنگاهی که حضور یافته بود؛ از سنگ سیاه تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران، از مؤسسه نوبنیاد فرانکلین تا شورای عالی اداری کشور، از بنیانگذاری و ریاست سازمان اسناد ملی ایران تا عضویت در مرکز اسناد فرهنگی آسیا و تا سرآوری در خلق آثار ماندگار «سیری در هنر ایران»، خوش درخشیده است.
این پژوهشگر همچنین گفت: استاد سیروس پرهام به گواهی آثارش، تفکر مانایی فرهنگ اصیل سرزمینش را به دوش میکشید و بدین سیاق، بازتاب سبزینههای اندیشهاش، به شیوایی و زلالی، در جاری نگاشتههایش در بازشناخت انگارههای علمی و بومی این سرزمین جاری و ساری شده است.
ما مردمان این مرز و بوم، امروز در فقدان و اندوه گنجینهای گرانبار و تکرارناشدنی چونان استاد سیروس پرهام غمگین و مغمومیم، و تا همیشه تاریخ به تکریم او میپردازیم و مفاخرانه بلندای حضور آفاقیاش را ارج مینهیم؛ چرا که او بخشی از روح پرتفاخر شریطه فرهنگی ایران و شیراز بود.