ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۱۸۳۷

سرقت‌های سریالی «فرهاد ریزه» عاشق شهرت

سرقت‌های سریالی «فرهاد ریزه» عاشق شهرت

پسر جوان که به خاطر عشق به شهرت و معروف شدن سرقت می‌کرد، بعد از دستگیری به‌شدت ابراز پشیمانی کرد.

تبلیغات
تبلیغات

با شکایت‌های پی در پی موبایل‌قاپی در غرب و شمال غرب تهران به پلیس، تحقیقات آغاز و مشخص شد دو پسر جوان سناریوی سرقت‌ها را اجرا می‌کنند. گرچه سارقان صورت‌ها و پلاک موتورسیکلت‌شان را پوشانده بودند اما یکی از آن‌ها که اقدام به قاپیدن گوشی می‌کرد، پسری لاغراندام و ریزجثه بود. 

به گزارش ایران، در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت، مردی در تماس با پلیس از دستگیری سارق گوشی تلفن همراه یک عابر خبر داد. به دنبال این تماس، مأموران راهی محل شده و با پسری ریزجثه مواجه شدند که سر و صورتش را با ماسک و کلاه پوشانده بود. وی در بازجویی‌ها به گوشی‌قاپی‌های سریالی با همدستی پسری به نام بهزاد اعتراف کرد. با راهنمایی متهم، همدست او نیز بازداشت شد و تحقیقات در رابطه با شناسایی سایر مالباختگان احتمالی این باند دو نفره ادامه دارد. 

خودش می‌گوید به «فرهاد ریزه» معروف است؛ سرقت را به خاطر شهرت انتخاب کرده و فکر می‌کرد اگر دستگیر شود، شهرتش بیشترش می‌شود. 

سر و وضع‌ات نشان می‌دهد وضع مالی‌ات خوب باشد؛ با پول‌های سرقتی بینی‌ات را عمل کرده‌ای؟ چه کسی گفته من به خاطر بی‌پولی سرقت کرده‌ام؟ من در رشته موسیقی تحصیل کرده‌ام؛ خانواده‌ام هم افرادی تحصیلکرده هستند و به قولی دستمان به دهان‌مان می‌رسد. 

پس انگیزه‌ات چه بود؟ به خاطر شهرت. من عقده شهرت دارم. می‌خواستم خواننده شوم اما بعد از کلی هزینه و خواندن زیرزمینی به جایی نرسیدم خواستم با سرقت معروف شوم. حتی بعضی خواننده‌های زیرزمینی وقتی به خاطر جرمی به زندان افتادند، معروف شدند. 

یعنی زندان را به خاطر شهرت قبول کردی؟ آن زمان با خودم می‌گفتم یا دزد حرفه‌ای می‌شوم یا بازداشت و از این راه مشهور می‌شوم. 

دزدی را چطور شروع کردی؟ به یکی از خلافکارها پول دادم تا شگردهای سرقت را به من یاد دهد. کلی تمرین کردم تا بتوانم از پس گوشی قاپی بربیایم. 

چه شد که دستگیر شدی؟ وقتی گوشی خانمی را سرقت کردم به طرف موتور همدستم رفتم تا سوار موتورسیکلت شوم و فرار کنیم. اما پایم لیز خورد و به جای اینکه سوار موتور شوم روی زمین افتادم؛ همدستم فرار کرد و من گرفتار شدم. 

الان معروف شدی؟ نه اشتباه بزرگ زندگی‌ام این بود که فکر می‌کردم با کار خلاف می‌شود به جایی رسید. من تصور اشتباهی از زندان داشتم اما اصلاً جای خوبی نیست به خصوص برای من که از یک خانواده درست و حسابی هستم.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات