۵ تهدید دانشگاه و دانشمند مسئول

با پنج موجودیت طرف هستیم که میتوانند مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند را تهدید کنند: اول نگاه ابزاری دولتها به دانشمند و دانشگاه است. دوم، منطق نئولیبرالی بازار که با نگرش منفعتطلبانه میتواند به ارزشهای رهاییبخش دانشگاه لطمه وارد کند. سوم، تکنولوژی است که روزانه با تولید دو ونیم تریلیون گیگابایت اطلاعات، تولید دانش و اطلاعات دانشگاه را مورد هجوم قرار داده است. چهارم، شبهعلمها هستند که توسط استاد-سلبریتیها تولید میشوند و اصالت دانشمند را تهدید میکنند. موجودیت پنجم، «جامعه معیشتی» است؛ به این معنا که جامعهای که به حفظ بقا دچار شود ارزشهای خودشکوفایی در آن به حاشیه میرود.
روزنامه ایران نوشت: دانشگاه، امروز در تقاطع بحرانها و تحولات بیسابقهای قرار گرفته و کارکردهای کلاسیک آن همچون «تولید دانش تا پرورش انسان فرهیخته» به چالش کشیده شده است.
در عصری که انفجار اطلاعات، مرزهای حقیقت و شبهعلم را درهم میشکند و منطق نئولیبرال بازار، اخلاق علمی را قربانی سود میکند و برخی دولتها نگاه ابزاری به دانشگاه و دانشمند دارند، پرسش اساسی این است که دانشگاه و دانشمندِ «مسئول» چگونه میتواند از این گرداب سربلند بیرون آید؟
دکتر مقصود فراستخواه، در این گفتار، پنج نیروی ویرانگر را شناسایی میکند که همچون تیغی بر پیکره مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند فرود میآیند و جایگاه نهاد دانشگاه را به مثابه «وجدان بیدار جامعه» با تهدیدهایی مواجه میکند. اما او تحلیل خود را تنها به شناسایی تهدیدها محدود نمیکند و با طرح چهار پرسش بنیادین، تلنگری به ذهن مخاطب میزند.
نکته درخشان تحلیل فرستخواه آنجاست که میگوید باید از این نگاه سیاهوسفید که «تقصیر سیستم است» عبور کنیم و با «مسئولیت فردی» و «تعهد اخلاقی» بحرانها را پشتسر بگذاریم. بنابراین او در این گفتار، تنها فهرستی از تهدیدها ارائه نمیکند، بلکه به ما نقشه راهی برای بازاندیشی درباره ماهیت دانشگاه میدهد؛ تا به جای اندیشورزان بیتفاوت، دانشمندانی مسئول داشته باشیم.
دانشگاه و مؤلفههایش
برای اینکه بتوانیم «مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند» را مورد بررسی قرار دهیم باید برای 4 پرسش، پاسخ داشته باشیم؛ 4 پرسشی که با 4 «میم» آغاز میشوند؛ «معنادار بودن»، «مفرح بودن»، «ممکن بودن» و «مستقل بودن».
نخست اینکه، آیا اساساً از دانشگاه و دانشمند، مطالبه مسئولیت اجتماعی امری «معنادار» است و در پس این مطالبه، آیا استدلال و منطقی وجود دارد. پاسخ من به این پرسش مثبت است و بر این باورم که ما برای «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» استدلال اخلاقی داریم؛ چرا که از نوعی خودآگاهی و بیداری اخلاقی تحت عنوان «وجدان» برخورداریم که باعث میشود دانشمند به سمت مرارتهای اجتماعی و محنتهای انسانی سوق پیدا کند. همچنین ما تحت تأثیر انقلاب شناختی در مغز و توسعه پیدا کردن سیستمهای عاطفی و احساسیمان برخوردار از «عزت نفس» هستیم. بنابراین دانشمند چون حرمت نفساش سطحی از ارجمندی را دنبال میکند؛ متعاقباً مسئولیت اجتماعی هم به سراغش میآید. تجربه تاریخی نشان میدهد که جوامعی موفق شدهاند که «حس اخلاقی» در آنها به ثمر رسیده است.
دانشمند و دغدغههایش
میم دوم «مفرح بودن» است. یعنی اینکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند علاوه بر معنادار بودن باید برای او مفرح هم باشد تا برای او سرخوشی ایجاد میکند. دانشمند وقتی حس مسئولیت اجتماعی دارد در ذهن و جانش مدار لذت شکل میگیرد.
مورد سوم از پس این سؤال ظاهر میشود که آیا مسئولیت اجتماعی دانشمند علاوه بر معنادار و مفرح بودن، «ممکن» و امکانپذیر است؟ معتقدم در این بعد، جامعه ما دچار مغالطههایی شده است که یکی از آنها «مغالطه سیستم» است. یعنی گفته میشود که وقتی یک سیستم درست عمل نمیکند دانشمند در چنین سیستمی چه میتواند بکند. در این مورد، من با نظر آرنت که «مسئولیت شخصی» را مطرح میکند، همدل هستم. به این معنا که دانشمند صرفنظر از سیستم، یک مسئولیت شخصی دارد که از این منظر، هر یک از ما یک سیستم محسوب میشویم که میتوانیم کارآیی خاص خود را داشته باشیم و جدا از مشکلات ساختاری، به بهرهوری دست پیدا کنیم. در این رویکرد، فرد دانشمند، یک موجود خودتعینگر است و اثرگذاریاش کمتر منوط به دیگر عوامل است. تجربیات تاریخ نشان میدهد دانشمندان به رغم تمام محدودیتها توانستهاند کارهای مؤثری انجام دهند
پرسش چهارمی که باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند یک «متغیر مستقل» است؟ من فکر نمیکنم چنین استقلالی را بتوانیم برای دانشگاه و دانشمند قائل باشیم؛ چرا که مسئولیت اجتماعی دانشمند زمانی کارآیی دارد که متغیرهای دیگر به درستی عمل کنند. مسئولیت اجتماعی دانشگاه یک «سازه اجتماعی» است؛ به این معنا که به صورت اجتماعی ساخته میشود.
مسئولیت اجتماعی و تهدیدهایش
با پنج موجودیت طرف هستیم که میتوانند مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند را تهدید کنند: اول نگاه ابزاری دولتها به دانشمند و دانشگاه است. دوم، منطق نئولیبرالی بازار که با نگرش منفعتطلبانه میتواند به ارزشهای رهاییبخش دانشگاه لطمه وارد کند. سوم، تکنولوژی است که روزانه با تولید دو ونیم تریلیون گیگابایت اطلاعات، تولید دانش و اطلاعات دانشگاه را مورد هجوم قرار داده است. چهارم، شبهعلمها هستند که توسط استاد-سلبریتیها تولید میشوند و اصالت دانشمند را تهدید میکنند. موجودیت پنجم، «جامعه معیشتی» است؛ به این معنا که جامعهای که به حفظ بقا دچار شود ارزشهای خودشکوفایی در آن به حاشیه میرود. بنابراین اگر میخواهیم دانشگاه «نهادی نقاد و تحولآفرین» باشد باید آن را از این پنج تهدید مصون نگاه داریم.
نویسنده:دکتر مقصود فراستخواه/جامعهشناس و عضو مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی