ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۷۷۵۰

هاشمی‌طبا: تندروها می‌خواهند پزشکیان را زمین بزنند/ کارهای خطرناک دیگری هم می‌خواهند بکنند که نمی گویم

هاشمی‌طبا: تندروها می‌خواهند پزشکیان را زمین بزنند/ کارهای خطرناک دیگری هم می‌خواهند بکنند که نمی گویم

فعال سیاسی گفت: «آنچه که در کف اهداف تندروها می‌بینم این است که اگر آقای پزشکایان را بزنند و مردم نیز در انتخابات احتمالی آن‌ها حضور حداقلی داشته باشند نماینده اینها پیروز می‌شود و دولت را در دست خواهند گرفت.»

تبلیغات
تبلیغات

تندروها بارها نشان دادند که به دنبال تخریب، تخطئه و زمینگیر کردن دولت هستند و در این مسیر از هیچ اقدامی نیز دریغ نمی‌کنند. حملات و گاه و بیگاه آن‌ها به رئیس‌جمهور و دولتمردان نیز از همین آبشخور نشات می‌گیرد و گویا هنوز پس از گذشت یک سال از دولت آن‌ها باور نکرده‌اند که انتخابات را باخته‌اند و دولت پزشکیان روی کار است.

به گزارش آرمان ملی، لذا در هر شرایطی موضوعات مختلف را دستاویز حملات مختلف به دولت و رئیس‌جمهور قرار می‌دهند. گاهی به دنبال طرح‌عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور می‌روند و گاهی دیگر بحث بنی‌صدرسازی از پزشکیان را مطرح می‌کنند. نگاهی به مواضع چهره‌ها تندرویی همچون حمید رسایی و امیرحسین ثابتی نمایندگان حداقلی مجلس این گفته را تایید می‌کند. 

این در حالی است که روز گذشته رهبر انقلاب در پی حمایت‌های قبلی خود باز هم از رئیس‌جمهور حمایت کرده، حمایت از خدمتگزاران کشور را ضروری خواندند و افزودند: «مردم از خدمتگزاران از جمله رئیس‌جمهور که پر کار، پر تلاش و پیگیر است حمایت کنند؛ چرا که از چنین عناصری باید قدرشناسی کرد».

حال مشخص نیست چرا تندروها بر خلاف صحبت‌های رهبر انقلاب عمل کرده، تخریب می‌کنند و سنگ تفرقه می‌اندازند. در همین راستا برای بررسی تحرکات و اظهارات تندروها بر علیه دولت؛ اهداف تخریب‌ها و اهانت‌ها علیه رئیس‌جمهور و ارزیابی یکساله وفاق ملی با سیدمصطفی هاشمی‌طبا فعال سیاسی و رئیس سابق سازمان تربیت بدنی در دولت‌های سازندگی و اصلاحات به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید. 

 از دیدگاه شما چرا با وجود تاکیدات رهبر انقلاب بر حمایت از دولت، تندروها روال گذشته خود را دنبال می‌کنند و دست از حمله و تخریب دولت برنمی‌دارند؟ 

من معتقدم حداقل موضوع می‌تواند این باشد که گویا تندروها بوی کباب به مشامشان خورده است یعنی چون در انتخابات شکست خوردند و به رغم اینکه آقای پزشکیان به اشتباه با این جریان حسن نیت نشان داد و با عنوان وفاق یکسری آدم‌های وابسته به این جریان را به دولت وارد کرد که البته آن‌ها نیز در جهت سیاست‌های دولت نیستند؛ این جریان احساس می‌کند که اگر به تلاس‌های خودشان ادامه دهد تا آقای پزشکیان نباشد، دوباره انتخاباتی شکل خواهد گرفت و مردم نیز حداقلی شرکت می‌کنند و اینها با همان رای ۲ تا ۳ درصد نفر مورد اعتماد خودشان را رئیس‌جمهور می‌کنند. به عبارت دیگر اینها معتقدند ایران فدای اهداف و مراممان.

البته من حداقل رویکرد ممکن تندروها را می‌گویم و از آنچه در پشت پرده است چیزی نمی‌گویم. به نظر من این رویکرد دورخیز و برنامه آن‌هاست که به هر طریقی ایران را فدای خواسته‌های خود کنند. همیشه نیز حرف‌های بی‌خود می‌زنند مثل اینکه گفته بودند برای ایران ۷۰۰ صفحه برنامه داریم اما هیچ گاه این گفته محقق نشد یا اینکه اخیراً تندروها گفته‌اند ما ۱۲ مورد مسأله درباره آب را بر شمردیم. خب، ممکن است ۵۰۰ مورد مسائل آب شمرده شود، اما راه حل چیست؟ اینها اگر ایران را دوست دارند و اگر دلشان می‌سوزد بگویند در شرایط مختلف در حوزه‌های متفاوت چکار کنیم، اما اینها فقط فحش می‌دهند، انتقاد می‌کنند و ایراد می‌گیرند. البته این که می‌گویم کف خواسته‌ها و تحرکات تندروهاست که جاه‌طلبی و شنیدن بوی کباب است. 

تصور می‌کنید هدف از تخریب رئیس‌جمهور و دولتمردان زمینگیر کردن دولت است‌ای برنامه از پیش تعیین شده است یا اینکه تندروها صرفا با توجه به اتفاقات و تحولات به حمله و هجمه به رئیس‌جمهور دولت مشغول هستند؟ 

من از هدف‌های دیگر اصلاً صحبت نمی‌کنم و ممکن است خیلی خطرناک باشد ولی آنچه که در کف اهداف تندروها می‌بینم این است که اگر آقای پزشکایان را بزنند و مردم نیز در انتخابات احتمالی آن‌ها حضور حداقلی داشته باشند نماینده اینها پیروز می‌شود و دولت را در دست خواهند گرفت. البته آقای پزشکیان نیز در خصوص وفاق ملی اشتباه می‌کند چراکه فکر می‌کند وفاق نشاندن افراد کنار یکدیگر است در حالی که وفاق باید پیرامون یک محور باشد.

مثلا بگویند که ما می‌خواهیم اقتصادمان را اینگونه اداره کنیم و آن وقت هر آدمی با هر فکری که نسبت به آن مسئله حساسیت نشان بدهد و قبول کند که برای آنجا کار کند این معنای وفاق خواهد داشت. لذا وفاق باید حول یک محور باید باشد و نمی‌شود ۳۰ نفر وزیر دور هم بنشینند و از جریان‌های مختلف با دیگاه‌های متفاوت و اسمش را هم وفاق بگذاریم.

وفاق باید حول محورهایی باشد و آن محورها نیز مورد قبول افراد مختلف باشد. اگر وفاق را به گونه دیگری تعریف کنیم اینگونه می‌شود که روز در دولت می‌نشینند بعد شب دستورشان را از جای دیگری می‌گیرند و اجرا می‌کنند؛ اما دستور رئیس‌جمهور را اجرا نمی‌کنند. من در جریان این یک‌ساله دیدم آدم‌هایی که به اسم وفاق به دولت آمدند اصلا با دولت هماهنگ نیستند و کار خودشان را می‌کنند. یعنی شب به محفل دیگری می‌روند و تصمیم می‌گیرند که فردا چکار کنند. بعضی از چیزایی که در کشور اتفاق افتاده به خاطر این مساله است. 

می‌توان اینگونه برداشت کرد که برخی از ناکامی‌ها در حوزه‌های مختلف مثل ناترازی‌ها و… از همین رویکردها و ناکارآمدی‌ها سرچشمه می‌گیرد؟ 

بعید نیست؛ وقتی آدم‌های وابسته به جای دیگر بخواهند کاری کنند که اتفاقاتی بیفتد؛ ولی متاسفانه مشکلاتی که ما داریم ریشه در سال‌های گذشته دارد. حرام کردن ارز کشور به خصوص در زمان احمدی‌نژاد، ناکارآمد کردن سازمان‌های دولتی وعدم توجه به تخصص که البته آقای پزشکیان هنوز انتظارات را برآورده نکرده و اخیرا کسی را از همان قشر برای سازمان بهینه‌سازی انرژی منصوب کرده که نه تخصص لازم را دارد، نه هم‌فکر پزشکیان است و نه توانایی دارد که بگوییم صبر کنیم تا یاد بگیرد.

آدم تعجب می‌کند که اگر واقعاً آقای پزشکیان می‌گوید ما به تخصص خیلی اهمیت می‌دهیم اینها را چه کسانی آورده‌اند؟ چطور ممکن است کسی که اصلا هیچ بویی از انرژی، نفت، برق و… نبرده باشد بتواند مسئولیت ساماندهی انرژی را به‌عهده بگیرد و سپس رئیس آن شود. لذا آقایان باید به این حرفایی که گفتند به متخصصین مراجعه کنیم وفادار باشند. من خدمت آقای پزشکیان نامه نوشتم که این چه اشتباهی است می‌کنید؟ قرار نیست این همه کارشناس و متخصص کنار زده شوند و یک آدمی که مخالف است؛ بلد نیست و ناتوان است، تحت عنوان وفاق مسئولیت بگیرد. 

 اساسا با توجه به اینکه هر کسی از واژه وفاق مطلوب خود را بیان می‌کند و طبق آن عمل می‌کند تصور می‌کنید طی یک سال گذشته نگاه وفاق ملی رئیس‌جمهور موفق بوده است؟ 

وفاق باید حول محوری باشد. اینکه چهار تا آدم مخالف را کار دعوت کنیم که وفاق نیست بلکه باج دادن است. هر چند که با باج دادن کار به مراتب بدتر می‌شود چون همان افرادی که ظاهرا با عنوان وفاق آمدند کارشکنی خود را در جای دیگری علیه دولت انجام می‌دهند. وفاق باید اینگونه باشد که مثلا بگویند سیاست انرژی در کشورمان این است و هر کسی موافق است یا همکاری کند.

حالا ممکن است یک آدم فکر دیگری داشته باشد و نگاهش طور دیگری باشد ولی در آن مورد وفاق دارد و کمک می‌کند. وفاق که به معنی چیدن نخود کنار لوبیا نیست. اصل اول در اینجا نوع برخورد با این کلمه است که به نظر من تاکنون اشتباه بوده است. 

پس از جنگ ۱۲ روزه بسیاری به بحث لزوم حفظ انسجام ملی ایجاد شده پرداختند؛ اساسا تصور می‌کنید چه راهکارهایی براین موضوع می‌توان در نظر گرفت؟ 

مردم در کنار هم هستند، باهمند و کشور خود را دوست دارند. این سیاستمدارها هستند که متاسفانه تفکرات مختلفی دارند و این اتحاد را بهم می‌زنند. یک روز به این و یک روز به آن حمله می‌کنند و در حقیقت کسانی که در راس امور هستند و سمت‌های مختلف می‌گیرند با حرف‌های مختلف و با رفتار خودشان آن اتحاد را از بین می‌برند. مردم که یکدیگر و ایران را دوست دارند ولی برخی از چهره‌ها و جریانات معلوم است که نه تنها ایران را دوست ندارند؛ بلکه صرفا خودشان را دوست دارند.

کما اینکه بعضی از این افراد که مسئولیت می‌گیرند سوء استفاده‌های خیلی بزرگی در کشور کردند یا همدستی داشتند. کسانی که سوءاستفاده می‌کنند یا با سوءاستفاده کننده همدست می‌شود معلوم است چیزی که دوست ندارند کشورشان است و به هیچ وجه به منافع ملی کشور پایبند نیستند. مسئولان باید در جهت وفاق حرکت کنند. انتقاد خیلی خوب است اما الان در تریبون‌های مهم حرف‌های غیر منطقی مطرح می‌شود. اگر کسی حرف بیخودی زده آن حرف را باید با منطق قوی رد کرد. برچسب زدن به آدم‌ها که هنر نیست و مسئولین هستند که باید نسبت به این مساله حساسیت داشته باشند. 

 برخی معتقدند مساله ناترازی‌های موجود از زمان دولت آقای رئیسی به‌وجود آمده وعدم برنامه‌ریزی در آن زمان موجب بروز چنین شرایطی در حال حاضر شده؛ ارزیابی شما از این موضوع چگونه است؟ 

در واقع ناترازی‌ها بعد از دولت آقای موسوی شروع شد. البته فرقی هم نمی‌کند که دولت آقای هاشمی باشد یا آقای خاتمی، هیچ کدام در جهت اینکه در زمینه‌های مختلف تراز در کشور وجود داشته باشد فکر درست حسابی نکردند. از همه بدتر احمدی‌نژاد بود که همه‌چیز را بهم زد. آقای روحانی هم کاری نکرد و آقای رئیسی هم همینطور ادامه داد.

لذا اینگونه نیست که فقط در زمان رئیسی بوده، در واقع نوع سیاست‌گذاری در کشور ما باعث ایجاد ناترازی در همه زمینه‌ها شده است. در حالی که به رغم تحریم‌ها بالاخره سیاست‌گذاری در کشور مهم است. وقتی شلخته‌بازی و فساد در کشور هست، وقتی خرج کردن اموال کشور به راه‌های بیهوده هست ناترازی ایجاد می‌شود.

می‌گویند چرا به جاهای مختلف بودجه می‌دهیم، اما توجه ندارند که خودشان دارند بودجه می‌دهند. مگر این بودجه‌هایی که همین امسال عمل می‌شود تاییدیه دولت را ندارد؟ دولت باید محکم بایستد و بگوید من به اینجا آنقدر بودجه می‌دهم. به نظر می‌رسد دولت ما اصلا اولویت ندارد. دولت الان باید چهار تا پنج اولویت اصلی داشته باشد و به بقیه کاری نداشته باشد.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات