دولت راهحلهای یک خطی را کنار بگذارد؛ بحرانها را پیچیدهتر میکند

نکته کلیدی این است که مسئولان و جامعه باید منافع جناحی را کنار گذاشته و تنها مصلحت ملی را محور تصمیم گیریها قرار دهند. این رویکرد، کلید عبور از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی پیچیده و حرکت به سوی توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. راهحلهای ساده نمیتوانند به نسخههای پایدار یا عادلانه تبدیل شوند.
احمد شیرزاد، نماینده پیشین مجلس و استاد دانشگاه در روزنامه ایران نوشت: در فرآیند تصمیم گیریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مسائل و تصمیمات معمولاً به دو دسته ساده و پیچیده تقسیم میشوند. تصمیمات ساده آنهایی هستند که منافع کلی جامعه را به طور مساوی تضمین میکنند و به ضرر هیچ کس نیستند، مانند افزایش ظرفیت شبکه مخابراتی، گسترش شبکه جادهای یا ریلی. این تصمیمات عموماً تنها چالششان تأمین منابع مالی و بسیج امکانات است و انجام آنها در صورت فراهم بودن بودجه و اولویتبندی مناسب، امکانپذیر است. اما در مقابل، تصمیمات پیچیده اغلب دارای منافع متعارض گروههای مختلف و پیامدهای اجتماعی گسترده هستند.
به عنوان مثال، محدود کردن واردات کالایی مانند پارچه یا برنج به نفع تولیدکنندگان داخلی است، اما به زیان مصرف کنندگانی است که ممکن است مجبور شوند کالای گرانتر داخلی را بخرند. تولیدکنندگان معمولاً هرگونه واردات را بیرویه میدانند و مقابل آن موضع میگیرند، در حالی که مصرف کنندگان با بودجه محدود ترجیح میدهند از برنج ارزانتر خارجی استفاده کنند. یکی از نمونههای بارز تصمیمات پیچیده، مسأله قیمت حاملهای انرژی است.
در حالی که حفظ قیمت پایین این حاملها به نفع اقشار محروم است و هزینه سنگینی بر بودجه عمومی کشور تحمیل میکند. در مقابل، اصلاح قیمتها به سمت قیمت واقعیتر، ممکن است هزینه زندگی بخش قابل توجهی از جامعه را افزایش دهد و به نوبه خود تنشهای اقتصادی و اجتماعی زیادی به همراه دارد. در همین حال، این هم هست که استمرار وضع فعلی نیز مستلزم اختصاص سالانه میلیاردها دلار از بودجه برای تأمین سوخت است.
مشکل اصلی در برخورد با تصمیمات پیچیدهای همچون تصمیم درباره بنزین، ترس از پیامدهای اجتماعی، تنشها و اختلاف نظرهای جناحی و سیاسی است که موجب تعلل، تعویق یا نیمه کاره ماندن اصلاحات کلیدی شده و بحرانها را عمیقتر میکند. برای مثال، ناترازی صندوقهای بازنشستگی که اصلاح آن یا به افزایش هزینه از جیب نیروی شاغل یا کاهش پرداختی به بازنشستگان منجر میشود، همیشه به دلیل پیامدهای اجتماعی و پیچیدگی موضوع به تعویق افتاده است. اما در مواجهه با این مسائل پیچیده چه باید کرد؟
راهکار این است که تصمیمات کلان و پیچیده مربوط به مسائل پیچیده، به جای تبدیل شدن به ابزار منافع جناحی، با مشارکت فعال و بحثهای گسترده در جامعه و رسانهها انجام شوند. شفافیت و اطلاعرسانی کامل به مردم، امکان اقناع و پذیرش عمومی را بالا میبرد و در نتیجه، تصمیمات سخت را به نحوی کم دردتر و مؤثرتر قابل اجرا میکند. رسانهها و روزنامهها بویژه صداوسیما میتوانند در این مسیر بسیار مؤثر باشند. آنان میتوانند با ایجاد فضای گفتوگو، بیان نقطه نظرات موافق و مخالف، و روشن کردن الزامات و پیامدهای هر تصمیم، جامعه را به سمت پذیرش و همکاری سوق دهند.
در نهایت، نکته کلیدی این است که مسئولان و جامعه باید منافع جناحی را کنار گذاشته و تنها مصلحت ملی را محور تصمیم گیریها قرار دهند. این رویکرد، کلید عبور از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی پیچیده و حرکت به سوی توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. راهحلهای ساده نمیتوانند به نسخههای پایدار یا عادلانه تبدیل شوند. زیرا اگر تنها به یک جنبه نگاه کنیم، قطعاً به جنبه دیگری آسیب میرسانیم. راهحلهای یک خطی ممکن است در کوتاه مدت برخی مشکلات را ظاهراً حل کنند، اما در بلندمدت بحرانهای پیچیدهتر و بزرگتری پدید آورند.