ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۰۷۲۲

همه اما و اگرهای پایتخت پیشنهادی دولت

همه اما و اگرهای پایتخت پیشنهادی دولت

بحث انتقال پایتخت به دلایلی چون آسیب‌پذیری تهران در برابر سوانح طبیعی، مشکلات زیست‌محیطی و کمبود منابعی چون آب و انرژی، فرونشست زمین، آلودگی هوا، ترافیک سنگین، تمرکز بیش از حد جمعیت و فعالیت‌های تجاری، و تمرکززدایی، در سه‌چهار دهه اخیر توجه دولت‌ها را به خود معطوف داشته است و تا زمانی که امکانات در تهران متمرکز شده باشند، افزایش مهاجرت و به تبع آن، ازدیاد جمعیت در این کلانشهر گریزناپذیر است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو-  برخی جامعه‌شناسان توقف اجباری مهاجرت به تهران را غیرممکن و انتقال پایتخت به نقطه‌ای دیگر از کشور را هزینه‌افزا می‌دانند و معتقدند تا زمانی که امکانات عمده کشور به تهران منحصر شده باشد، افزایش مهاجرت و به تبع آن، ازدیاد جمعیت در پایتخت گریزناپذیر است و راه‌حل مقرون‌به‌صرفه را «تمرکززدایی» از این کلانشهر عنوان می‌کنند.

به گزارش فرارو، «گهران» به معنی «جای گرمسیر» یا «طهران» یا «تهران» که اینک پرجمعیت‌ترین شهر و پایتخت ایران به‌شمار می‌آید، ۱۲۰۰ سال پیش روستای کوچکی در شمال شهر ری بود. این شهر از سال ۱۱۶۵ هـ. ش مقارن با دوران حکمرانی آقامحمدخان قاجار به دلایلی چون: نزدیکی به اراضی حاصلخیز ورامین، مجاورت با ایلات ساوجبلاغ، فاصله کم با استرآباد (گرگان قدیم) و مازندران به‌عنوان پایتخت ایران انتخاب شد و از زمان فرمانروایی فتحعلی‌شاه و ناصرالدین‌شاه با توسعه تدریجی، جمعیتش رو به فزونی نهاد. 

کلاف سردرگم انتقال پایتخت

می‌دانیم که پایتخت مرکز تجمع قدرت سیاسی و اقتصادی و به‌عبارتی، رکن اساسی در امور ژئوپلیتیکی، فرهنگی و اجتماعی هر کشوری است. گاهی در اثر گذر زمان عواملی دست‌به‌دست هم می‌دهند تا دولت‌ها ناگزیر به فکر انتقال پایتخت کشورشان بیفتند و تا حدی به زعم خود گره از برخی مشکلات بگشایند. در این بین، جابه‌جایی پایتخت ۲۵۰ساله ایران از تهران به نقطه‌ای دیگر نیز ازجمله مباحثی است که همواره طی دهه‌های اخیر توجه دولت‌ها را به خود معطوف داشته است. 

باید گفت بحث انتقال پایتخت به دلایلی چون آسیب‌پذیری تهران در برابر سوانح طبیعی، مشکلات زیست‌محیطی و کمبود منابعی چون آب و انرژی، فرونشست زمین، آلودگی هوا، ترافیک سنگین، تمرکز بیش از حد جمعیت و فعالیت‌های تجاری، و تمرکززدایی، در سه‌چهار دهه اخیر توجه دولت‌ها را به خود معطوف داشته است. البته این موضوع در همه ادوار به‌دلیل‌عدم تمرکز به بسترسازی‌ها و نیز تحمیل هزینه‌های گزاف اقتصادی بعد از چند جلسه بحث و بررسی، خیلی زود به بوته فراموشی سپرده شده است. 

اگر بخواهیم به پیشینه این موضوع اشاره کنیم باید بگوییم که جابه‌جایی پایتخت برای نخستین بار در سال ۱۳۶۴ از سوی میرحسین موسوی در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شده و سپس در دولت‌های آیت‌الله علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و سید حسن روحانی نیز به این بحث توجه شده است و بی‌نتیجه و با پایان باز رها شده است. تا اینکه در یکی دوسال اخیر، رئیس دولت چهاردهم بار دیگر این پرونده لاینحل را باز کرده و از لزوم تمرکززدایی از تهران با تغییر مرکز کشور به نقطه‌ای دیگر سخن رانده است. 

مکران، پایتخت پیشنهادی دولت چهاردهم 

مسعود پزشکیان، رئیس جمهور، نخستین بار ۱۷شهریور ۱۴۰۳ به موضوع «انتقال پایتخت» اشاره و تأکید می‌کند که تهران با مشکلاتی مانند کمبود آب، نشست زمین و آلودگی هوا مواجه است و برای توسعه کشور چاره‌ای جز انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی به جنوب و نزدیک دریا وجود ندارد. 

او ۳۰ آبان ۱۴۰۳ بار دیگر درباره انتقال پایتخت سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که مطالعات طرح انتقال پایتخت آغاز شده و محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور، مأمور بررسی این انتقال شده است. 

همچنین، وی بار دیگر در جلسه‌ای با اعضای کابینه‌اش ۱۹ دی‌ماه ۱۴۰۳به بررسی انتقال پایتخت پرداخت و از مکران به‌عنوان یک گزینه مناسب یاد می‌کند و در عین حال تأکید دارد که باید ارزیابی شود که در نقشه جامع بلندمدت،  آیا شیرین‌سازی و انتقال آب راهکار مناسب‌تری است یا انتقال جمعیت به نزدیکی منابع آب؟ و اینکه نباید منابع و بودجه‌های محدود را صرف طرح‌هایی کنیم که مشکل را به شکل اساسی حل نمی‌کنند.

طبق این گفته‌های رئیس دولت چهاردهم، اکثر کارشناسان باور دارند که جابه‌جایی پایتخت در این دولت در حد گمانه‌زنی بماند و به منصه اجرایی شدن نرسد. 

چرا مکران نه! 

منطقه مکران در جنوب‌شرقی کشور با محرومیت شدید و توسعه‌نیافتگی منطقه، ضعف شدید زیرساخت‌های توسعه به‌ویژه در زمینه خطوط ارتباطی برای حمل‌ونقل کالاهای وارداتی و صادر کردن آن‌ها به مناطق شمالی کشور، فاصله زیاد از مرکز کشور، نبود احساس امنیت برای توسعه گردشگری، شرایط آب و هوایی شرجی و کمبود آب و بارندگی، دوری از منابع انرژی نفت و گاز کشور دست‌وپنجه نرم می‌کند. آب دریای این منطقه شور است و برای تأمین نیازمندی‌های شرب جمعیت این ناحیه لازم است آب‌شیرین‌کن‌های فراوان با هزینه‌های بسیار زیاد به‌کار گرفته شوند. 

1135086

همچنین خاک این منطقه شوره‌زار است و نمی‌توان استقلال غذایی لازم را در این خصوص برای جمعیت پایتخت احتمالی آینده ایران در نظر گرفت. این همان مشکل ناترازی آب و غذا است که رئیس جمهور به آن تاکید ویژه دارد؛ بر این اساس، اگر تهران دارای ناترازی‌های بسیار زیادی است، مکران در ذات خود ناترازی‌های زائدالوصفی را در دل خود دارد.

از همه مهم‌تر تهدیدهایی مانند حضور نظامی و اقتصادی آمریکا و سایر قدرت‌های غربی در دریای عمان و خلیج فارس، حضور طالبان و القاعده در افغانستان و پاکستان، تهدیدهای تروریستی برای تجار و سرمایه‌گذاران و احتمال ایجاد رانت‌ متوجه این منطقه است. این منطقه دچار ضعف جغرافیای طبیعی در دفاع هوایی و حتی زمینی، در صورت حملات دشمن است، آن هم برای کشور ما که با چالش‌های امنیتی فراوانی در طول قرن‌ها از سوی شرق و غرب مواجه بوده است. در عین حال از توفان‌های حاره‌ای، سونامی فعال شدن گسل‌های زلزله در بستر دریای عمان نیز نمی‌توان غافل شد. 

در کنار این ضعف‌های زیست‌محیطی و استراتژیکی، کارشناسان متعقدند برای انتقال پایتخت، نیاز به ده‌ها میلیارد دلار سرمایه و ساخت تعداد زیادی از ساختمان‌ها و ادارات دولتی از جمله وزارتخانه‌ها، دفاتر دولتی، مراکز اجرایی و قضایی است. 

انتقال پایتخت واقع‌بینانه نیست

یک کارشناس حوزه شهری با تأیید این نقاط ضعف عمیق این ساحل جنوب شرق کشور، پیشنهاد منطقه مکران به‌عنوان پایتخت جدید کشور را چندان منطقی ندانسته و می‌گوید پایتخت فقط چند ساختمان، مراکز اداری و کارمندان دولت نیست که بتوان آن را به سادگی جابه‌جا کرد. پایتخت یک مفهوم سیاسی و تاریخی در دل خود دارد و ملت را تعریف می‌کند. برای آنکه شهر تهران پایتخت ایران شود، سال‌ها هزینه شده و تغییر پایتخت به این سادگی‌ها میسر نیست. همچنین، انتخاب یک مکان جدید برای پایتخت کشور یا انتخاب یک مکان به‌عنوان مرکز اداری جدید در کشور نیاز به بررسی و تأمین پیش‌شرط‌هایی دارد و باید مطالعات آمایشی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی فراوان در این زمینه صورت بگیرد. 

یک عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی هم معتقد است با انتقال اسمی پایتخت از یک محل به محلی دیگر، نه‌تنها مشکلات تهران حل نمی‌شود، بلکه این کلانشهرتا حدود زیادی همراه با مشکلاتش به حال خود رها می‌شود و حتی توجهی که به دلیل پایتخت‌بودن و مرکزیت هندسی آن به این شهر می‌شود، به تدریج تحلیل می‌رود. 

با این استدلال‌ها، کارشناسان پیش کشیدن بحث انتقال پایتخت را تداوم رویه‌های اشتباهی می‌دانندکه حتی با منتقل شدن پایتخت به نقطه‌ای دیگر، دوباره مشکلات مشابه ایجاد خواهند شد؛ لذا وقتی راهکارهای مشخص و بسیار کم‌هزینه‌تری از انتقال پایتخت وجود دارند، چرا باید یک راه‌حل پیچیده و نشدنی را در پیش بگیریم، با این تأکید که انجام ناقص یک کار بزرگ از انجام ندادن آن بسیار پرخطرتر و مشکل‌آفرین‌تر است. 

همه این عوامل اولویت نداشتن این منطقه برای برگزیده شدن به‌عنوان مرکز تجمع سیاسی و اقتصادی کشور را تأیید می‌کنند. 

ممنوعیت مهاجرت به تهران

اسکندر مومنی، وزیر کشور، در ۵ مردادماه سال‌جاری از ممنوعیت مهاجرت به تهران به دستور رئیس‌جمهور خبر داد و گفت: مبنا بر این است که به هیچ عنوان بارگذاری جدیدی در پایتخت صورت نگیرد و با تمهیداتی که اتخاذ خواهیم کرد و نیز با برنامه‌هایی که در استان‌های دیگر اجرایی خواهد شد، به‌دنبال مهاجرت معکوس هستیم. او این را هم می‌گوید که توقف مهاجرت به دلیل نداشتن ظرفیتی برای جمعیتی بیشتر از این و وجود مشکلاتی چون کمبود منابع انرژی – برق و گاز – و از همه مهم‌تر بحران لاینحل تأمین آب اتخاذ شده است. 

دستور تحقق‌ناپذیر پزشکیان

متأسفانه تفکر غالب در میان مسئولان سیاسی این است که تغییرات اجتماعی عظیم را می‌توان با دستور رقم زد. تردیدی نیست که دولت صورت‌مسئله را درست طرح کرده و برنامه «مهاجرت معکوس» روی کاغذ ایده خوبی به نظر می‌رسد و حتی در اسناد بالادستی هم به انتقال جمعیت از فلات مرکزی ایران اشاره شده است، اما باید یادآور شد که وقتی تمرکز عمده امکانات صنعتی، بهداشت و رفاه، فرصت‌های شغلی و سرمایه در پایتخت است و در مقابل، در بسیاری از شهرستان‌ها بیشتر کسب‌وکارها چندان توفیق نمی‌یابند، نمی‌توان مانع از حضور افراد در تهران برای کار و زندگی شد. 

بر همین اساس، برخی جامعه‌شناسان توقف اجباری مهاجرت به تهران را غیرممکن می‌دانند و با بیان اینکه روند انتقال افراد از شهرستان‌ها به پایتخت از مدت‌ها قبل و به‌طور مشخص از پیش از انقلاب آغاز شده و موضوع تازه‌ای نیست، معتقدند تا زمانی که امکانات در تهران متمرکز شده باشند، افزایش مهاجرت و به تبع آن، ازدیاد جمعیت در این کلانشهر گریزناپذیر است. در صورتی که زیرساخت‌های لازم اقتصادی و اجتماعی در اقصی‌نقاط کشور فراهم شود، افراد برای تحصیل، اشتغال و ازدواج دیگر نیازی به ترک خان‌ومان خود نمی‌بینند و در مسقط‌الرأس خود می‌مانند. 

فرجام سخن

آیا امکان منع قانونی ورود مهاجران به یک شهر وجود دارد؟ تجربه کشورهای دیگر درباره کنترل رشد یا انتقال پایتخت چه می‌گوید؟ به نظر می‌رسد سیاست‌گذاران باید به جای طرح ممنوعیت مهاجرت به تهران، به ریشه‌های چرایی مهاجرت‌ها به کلانشهر تهران پرداخته و راهکارهایی پایدارتر برای حل مشکلات جمعیتی در پایتخت ارائه دهند. 

کارشناسان می‌گویند پذیرش آنکه تهران دارای مشکلات بسیار زیادی است و باید از آن تمرکززدایی شود، اما راه‌حل انتقال پایتخت، آن هم با مرکزیت سیاسی و اداری صرفاً پاک کردن صورت‌مسئله است. حال آنکه می‌توان با درصد کمتری از هزینه کل انتقال، خود تهران را سروسامان داد. همچنین هرچند تفکیک پایتخت اقتصادی و صنعتی و جدایی آن از تهران امری است که از زمان دولت‌های قبل در حال پیگیری بوده است که می‌تواند تداوم یابد، اما یکباره و تصمیم‌سازی‌های بدون سازمان‌دهی جز افزایش هیجان و تنش در جامعه مشکل را حل نخواهد کرد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات