سقوط تهران به دره تشنگی؛ آبرسانی با تانکر چاره خواهد بود؟

بحران کمآبی تهران هر روز شدیدتر از دیروز میشود و تا به این لحظه به نظر میرسد که تمهیدات اساسی و کارسازی در این باره وجود نداشته باشد.
زهرا کشوری ،استاد منابع آب دانشگاه تهران در گفتوگویی از تأثیرات تغییر اقلیم و توسعه نامتوازن در پایتخت می گوید.
به گزارش ایران، دولت برای مدیریت کمآبی تهران، روز یکشنبه خبر تعطیلی روز چهارشنبه را اطلاعرسانی کرد تا مردم برای سفر برنامهریزی کنند. چقدر این راهکار را در کاهش مصرف آب شرب تهران مؤثر میدانید؟
در خصوص تعطیلی شهر -که احتمالاً تا پایان تابستان نیز تکرار خواهد شد- باید گفت این روش میتواند مؤثر باشد، بویژه که معمولاً مصرف آب در پایان هفته به دلیل شستوشو، نظافت و سایر فعالیتها افزایش مییابد. اگر مردم در این تعطیلات از شهر خارج شوند، کاهش مصرف آب دور از انتظار نیست اما موفقیت این راهکار، به استقبال مردم بستگی دارد.
ممکن است تا پایان تابستان تعطیلیها تکرار شود، اما من شخصاً نگرانم مردم تا چه اندازه امکان و تمایل به سفرهای مکرر داشته باشند. ما اخیراً شرایط جنگ ۱۲روزه را تجربه کردیم و بسیاری، ناچار شدند بدون برنامهریزی قبلی، خانه و زندگی خود را ترک کنند. سفر، هزینه و مقدماتی نیاز دارد که شاید برای همه ممکن نباشد. از این رو به نظر میرسد اثربخشی این راهکار در طول زمان کاهش یابد، زیرا توان و ظرفیت مردم برای ترک پیاپی شهر محدود است. با این حال در صورت استقبال تهرانیها، مصرف آب کاهش خواهد یافت.
وزارت میراث فرهنگی پیشبینی کرده بیشترین جمعیت تهران در این بازه زمانی به استانهای گیلان، مازندران و اردبیل سفر کنند. آیا افزایش جمعیت موجب کمبود آب در این مناطق نخواهد شد؟
در سال جاری در اغلب استانها بارندگی بسیار کمتر از متوسط درازمدت بوده اما دو استان گیلان و مازندران تنها استانهایی هستند که بارش آنها نزدیک به میانگین درازمدت بوده است. البته این به معنای نبود مشکل در تأمین آب آنها نیست، چراکه این استانها با توسعه بیرویه، محدودیت در سیستمهای تأمین آب و آلودگی منابع زیرزمینی و سطحی روبهرو هستند و مسئولان مربوطه در تأمین آب شرب ساکنین خود این استانها هم دچار چالش هستند، اما در مجموع در سال جاری وضعیت منابع آب در این استانها از نظر بارندگی نسبت به تهران بهتر بوده است.
شما شرایط کمآبی فعلی تهران را عمدتاً ناشی از تغییر اقلیم میدانید و در توضیح این موضوع به منطقه بالادست سد لار اشاره کردهاید؛ جایی که به گفته شما ساختوساز گستردهای صورت نگرفته و برداشت آب نیز محدود بوده است. اما من شخصاً شاهد توسعه وسیع شهری در مناطق دماوند و اطراف آن بودهام؛ بخشهایی از کوهها و منابع طبیعی به ساختوساز تبدیل شدهاند و حتی خانههایی دیده میشود که بدون دسترسی به منابع پایدار آب احداث شدهاند.
با توجه به این مشاهدات، آیا نمیتوان گفت عوامل انسانی، بویژه توسعه ناپایدار در بالادست، در کنار تغییر اقلیم، نقش مهمی در بحران آب فعلی ایفا میکنند؟ اگر تمام مسئولیت این وضعیت فقط به تغییر اقلیم نسبت داده شود، آیا این یک نگاه یکجانبه نیست؟
شهر دماوند و اطراف آن عمدتاً از آبخوانها و رودخانههای محلی استفاده میکنند که خود با مشکلاتی روبهرو هستند، اما این منطقه در حوضه آبریز دریاچه نمک واقع شده که ارتباطی به حوضه آبریز سد لار ندارد. منطقه بالادست سد لار منطقهای حفاظت شده است و فعالیتهای مصرف آب در آن وجود ندارد.
سد امیرکبیر که در مسیر جاده چالوس واقع شده، در منطقهای کوهستانی قرار دارد و در حوضه آبریز این سد نیز روستاهای محدود با جمعیت کم وجود دارند و فعالیت با مصرف بالا مثل کشاورزی در آن بسیار محدود است. سد طالقان نیز وضعیتی مشابه دارد. بخشی از آب این سد به تهران منتقل میشود و حوزه بالادست آن نیز کوهستانی و کمتوسعه است. این شرایط با سدهایی مانند کرخه در خوزستان که در بالادست آن کشت دیم و کشاورزی گسترده وجود دارد، تفاوت دارد. کاهش قابل توجه آورد ورودی به سدهای لار، امیرکبیر و طالقان عمدتاً ناشی از خشکسالی شدید جاری و پدیده تغییر اقلیم است.
براساس گفته شما، آبخوان تهران، کرج و شهریار به هم پیوسته است. حال اگر من در بخشی از دماوند که منطقه حفاظت شده است آب برداشت نکنم، ولی چند کیلومتر آن طرفتر باغ سیب ایجاد کنم یا ویلا بسازم، آیا این اقدامات روی آبخوانهای تغذیهکننده سدها اثر نمیگذارد؟
آبخوانی که زیر شهر تهران واقع شده، بخش وسیعی از تهران، کرج و شهریار را دربرمیگیرد. برداشتهای آبی که برای مصرف شرب تهران از این آبخوان انجام میشود عمدتاً از نیمه جنوبی شهر صورت میگیرد چرا که این بخش از آبخوان از عمق و کیفیت مناسبتری برخوردار است. آبخوانهای شرق تهران و دماوند به صورت مستقل عمل میکنند و هیچ ارتباط طبیعی یا هیدرولوژیکی مستقیم با تهران-کرج ندارند. بنابراین برداشت آب یا تغییر در سطح سفرههای زیرزمینی در دماوند، تأثیری بر آبخوان تهران-کرج-شهریار ندارد.
بنده آبخوان تهران را با آبخوانهایی که در حوزه تغذیه سدهای تأمینکننده آب شرب تهران (مانند سدهای کرج، لار، طالقان و...) قرار دارند، یکسان در نظر نگرفتهام. پرسشم این است که آیا آبخوانهای واقع در محدوده تغذیه این سدها، علاوه بر تأمین آب برای سدها، نقش دیگری نیز در تأمین منابع آبی سایر شهرها ایفا میکنند؟
معمولاً انتقال آب از منابع آب زیرزمینی صورت نمیگیرد و آب برداشتی از چاهها در همان محل برای مصارف کشاورزی، صنعتی یا شرب مورد استفاده قرار میگیرد. در برخی موارد ممکن است از چاههایی با کیفیت مناسب برای آب شرب، انتقال آب به شهرها صورت گیرد. به طور کلی چنانچه آب زیرزمینی در حوضه آبریز سدی دچار ناپایداری و افت شود، میتواند منجر به کاهش جریانات آب سطحی و افت ورودی به سدها نیز بشود. چنین شرایطی در حوضه آبریز سدهای تهران به خاطر شرایط نسبتاً طبیعی حوضههای بالادست سه سد طالقان، امیرکبیر و لار، کمتر موضوعیت دارد.
شما وضعیت ذخیره آبی در سدهای تهران را ناشی از تغییر اقلیم میدانید. آیا بهعنوان یک کارشناس، معتقدید سدسازیهایی که برای تأمین آب تهران انجام شده، تصمیمهای درستی بودهاند؟ چرا که اکنون به گفته خودتان، بیش از ۶۰ درصد آب تهران از چاهها تأمین میشود و سدها پاسخگوی نیاز نیستند.
تغییر اقلیم، ناشی از گرمایش جهانی است که همه کشورها را تحتتأثیر قرار داده و منطقه خاورمیانه، بویژه ایران اثرات شدیدی از آن دیده و این گرمایش منجر به کاهش و تغییر رژیم بارشها شده است. به یاد دارم زمانی که دانشآموز بودم، در اکثر زمستانها، بارها بارش برف تا عمق چند ده سانتیمتر را تجربه میکردیم، اما اکنون سالهاست چنین چیزی ندیدهایم. این موارد نشاندهنده اثر تغییر اقلیم است و همین مسأله باعث شده آب ورودی به سدها نیز کاهش یابد.
از سوی دیگر، توسعه بیرویه تهران، نیاز آبی این شهر را فراتر از ظرفیت منابع آب موجود برده است. آب سدهای مختلف که به تهران منتقل میشوند، باعث فرونشست در دشتهای هشتگرد، شهریار، ورامین و پاکدشت شده و حتی این فرونشست در مازندران نیز ثبت شده است.
آب سد لار که طبیعتاً به استان مازندران جاری میشده یا آب سدهای طالقان و امیرکبیر که استان البرز را و همچنین آب سدهای لتیان و ماملو که باید دشت ورامین را تغذیه میکرده، همگی به تهران منتقل شدهاند. انتقال آب این سدها به تهران، باعث شده تأمین حقابههای تاریخی کشاورزی در دشتهای ذکر شده با فشار بیشتر بر منابع آب زیرزمینی این دشت، جایگزین شود. اکنون اولویت بهرهبرداری از این سدها فقط تأمین آب شرب تهران است. بسیاری معتقدند مشکل اصلی در بخش کشاورزی است و باید اصلاح شود، اما پیام مهم این است که حتی اگر تمام کشاورزی ایران تعطیل شود، مشکل آب تهران حل نخواهد شد. اکنون پنج سد داریم که آب آنها به طور کامل به مصارف شرب تهران اختصاص یافته است. شاید فقط بخشی از آب سد طالقان در کشاورزی مصرف شود، ولی عمده مصرف این سدها مربوط به شرب است.
واقعیت این است که دولت سرمایهگذاریهای قابل توجهی برای انتقال آب به تهران انجام داده و سیستمهای مختلفی ساخته شده، اما مشکل آنجاست که به جای مدیریت همزمان منابع آب و جمعیت، فقط به انتقال آب تکیه شده است. من و بسیاری از همکاران معتقدیم اصلاً نباید این حجم از انتقال آب انجام میشد. رشد جمعیت بدون توجه به منابع آب، به بحران امروز دامن زده است.
ولی سدسازیهای وزارت نیرویکی از دلایل تجمع جمعیت است که افزایش جمعیت و بارگذاری بیشتر را در پی دارد.آنهایی که شهر را توسعه میدهند، به هشدارهای وزارت نیرو توجه نمیکنند. مثلاً در همین منطقه 22 تهران، وزارت نیرو بارها اعلام کرد توان تأمین آب فقط برای جمعیتی مشخص وجود دارد، اما هماکنون برای سه برابر آن جمعیت در منطقه 22 ساختوساز شده است. هیچ سیستم هماهنگی بین نهادها وجود ندارد. مثلاً وزارت نیرو ممکن است اجازه انتقال آب ندهد، اما شهرداری اجازه ساخت برجهای بلند را میدهد بدون اینکه به منابع آب توجه کند.
موضوع دیگری نیز مطرح است. در طول سالهای گذشته، آب را از استانهای مختلفی مانند البرز و مازندران به تهران منتقل کردهایم، در حالی که کلانشهرهای این استانها نیز رشد قابلتوجهی داشتهاند. بهعنوان مثال، کرج از تهران جدا شده و استان البرز شکل گرفته است. از سوی دیگر، بزرگراهی از تهران به سمت مازندران ساخته شده که عملاً مسیر را برای گسترش بحران آب و افزایش مهاجرت اقلیمی به این مناطق باز کرده است. جالب اینجاست که همان استان مازندران که در تأمین آب تهران نقش دارد، خود به مقصد مهاجرتهای اقلیمی از سایر شهرها تبدیل شده است.
همانطور که اشاره کردید، هیچ هماهنگی و سازوکار مناسبی بین این مناطق وجود ندارد. در این شرایط، سؤال این است که آیا استانهای مازندران و کرج سهمی از منابع آبی این سدها دارند؟
پیش از آن که مردم مازندران فرصتی برای بهرهبرداری از آب سد لار پیدا کنند، آن را به سمت تهران منتقل میکنیم. در مورد سد کرج هم همینطور است که عمده منابع آن به تهران منتقل میشود.
شرایط کنونی سدهای تهران و حجم ذخیره آب موجود در آنها چگونه ارزیابی میشود؟
بارندگی استان تهران در سال جاری، حدود ۵۰ درصد کمتر از متوسط بلندمدت بوده است؛ یعنی تنها نیمی از میانگین بارش متوسط درازمدت را از مهر 1403 تاکنون دریافت کردهایم. میزان بارندگی بهشدت پایین بوده و این در حالی است که در چهار سال گذشته نیز بارشها در استان تهران پایینتر از میانگین بلندمدت بودهاند. به عبارتی دیگر، امسال وارد پنجمین سال خشکسالی متوالی شدهایم.
در نتیجه، هر آنچه که در سالهای گذشته بهنوعی ذخیره شده بود، اکنون به پایان رسیده و دیگر چیزی برای انتقال از سالهای گذشته به امسال باقی نمانده است. اگر روایت رسمی وزارت نیرو را مبنا قرار دهیم، وزیر نیرو اعلام کرده که از شهریورماه بهتدریج سدها یکییکی از مدار تأمین آب خارج خواهند شد.
اگر سدها خالی شوند، تنها راه باقیمانده برداشت آب از چاهها خواهد بود. وضعیت منابع آب زیرزمینی (آبخوان) تهران چگونه است؟
آبخوان تهران که در سالهای خشکی مثل امسال، حدود ۶۰ درصد از نیاز آبی شهر را تأمین میکند، به دلیل خشکسالیهای متوالی سالهای اخیر و افت شدید سطح آب زیرزمینی، دچار بحران شده است. آبدهی چاهها در شرایط فعلی بهشدت کاهش یافته و پیشبینی میشود در ماه شهریور که معمولاً نیاز به بیشترین آبدهی چاهها هست، این افت شدید ادامه پیدا کند.
بنابراین، ما با دو چالش، کاهش چشمگیر آبدهی چاهها و از مدار خارج شدن سدها به طور جدی و همزمان روبهرو هستیم. در مجموع، چشمانداز پیش رو برای منابع آبی تهران، بسیار نگرانکننده و هشدارآمیز است.
در گذشته، تهران دارای ۱۶ تا ۱۷ رودخانه بود؛ از جمله گلابدره، درکه، دربند، کن و دیگر رودخانههای مشابه. این رودخانهها اکنون در چه وضعیتی قرار دارند و چه بر سر آنها آمده است؟
این رودخانهها خشک نشدهاند، بلکه مسیر طبیعی آنها دچار اختلال شده است. سؤال اساسی این است که آب اکنون کجا میرود؟ به دلیل گسترش شدید سطحهای آسفالته در شهر و توسعه بیرویه ساختوسازها، آب حاصل از بارندگی دیگر فرصت نفوذ به زمین را ندارد. این آبها بهجای جذب شدن و تغذیه سفرههای زیرزمینی، به صورت روانآب سطحی در داخل کانالهای ایجاد شده در سطح شهر جاری میشوند.
در گذشته، رودهایی مانند کن و سایر رودخانههای تهران، به شکل طبیعی جریان داشتند اما متأسفانه در دهههای اخیر، مدیریت شهری، بویژه شهرداری، شکل طبیعی بستر رودخانهها را تغییر داده و بیشتر با بسترسازی، فرآیند تغذیه طبیعی آبخوانها را بهشدت مختل کرده است. این مداخلات در نهایت تأثیری منفی بر چرخه طبیعی آب و نفوذ آن به سفرههای زیرزمینی گذاشتهاند.
یعنی مدیریت شهری حتی اجازه تغذیه آبخوانی که امروز با حفر چاهها از آن، آب شرب تهران تأمین میشود را نداده است. وضعیت فعلی آبخوان تهران چگونه است؟
بله. آبخوان تهران که حدود ۶۰ درصد آب مورد نیاز شهر را تأمین میکند، بشدت آسیب دیده و افت شدید سطح آب زیرزمینی داریم. چاهها افت آبدهی دارند و این موضوع بشدت بحران آب را تشدید میکند.
در سالهای اخیر، روند تخریب منابع آب زیرزمینی در تهران بهشدت افزایش یافته است. یکی از مهمترین دلایل، کاهش تغذیه طبیعی آبخوانهاست؛ پدیدهای که بهواسطه توسعه شهری، پوشش سطح زمین با بتن و آسفالت و کاهش نفوذپذیری زمین به وقوع پیوسته است.
رودخانههای شهری تهران که زمانی منابع تغذیه طبیعی آبخوان بودند، امروزه کفسازی و بتنریزی شدهاند و عملاً توان نفوذ آب به لایههای زیرزمینی را از دست دادهاند. سطح شهر عمدتاً از بتن، آسفالت و سطوح نفوذناپذیر مانند پشتبامها، خیابانها و پارکینگها پوشیده شده است که همه این عوامل باعث شدهاند میزان تغذیه سفره آب زیرزمینی تهران کاهش چشمگیری پیدا کند. از سوی دیگر، کاهش آبدهی سدها، افزایش مصرف ناشی از گرمتر شدن هوا، رشد جمعیت و افزایش تقاضای فضای سبز همگی موجب شدهاند تا فشار مضاعفی به آبخوانهای تهران وارد شود. به صراحت میتوان گفت که آبخوان تهران اکنون به نقطه بحرانی رسیده و دیگر «نفسی» برای آن نمانده است.
فقط از سال ۱۴۰۰ تاکنون، آبخوان تهران و شهریار حدود ۲.۳ متر افت کرده که از اوایل دهه ۷۰ این افت به حدود ۱۵ متر رسیده است. طبیعتاً این افت تأثیر مستقیمی بر کاهش آبدهی چاهها نیز داشته است. از سوی دیگر با توجه به کاهش ذخایر سدها، وابستگی تهران به برداشت از چاهها افزایش یافته است. این برداشتها عمدتاً در جنوب تهران صورت میگیرد، چاههای آب شرب در این منطقه هم در نواحی غیرکشاورزی قرار دارند و ارتباطی با فعالیتهای کشاورزی ندارند.
آیا ما شاهد گسترش فرونشستهای تهران خواهیم بود؟
بله، از نتایج مستقیم افت سطح آب زیرزمینی، پدیده فرونشست زمین در مناطق جنوبی و جنوبغربی تهران است. زون فرونشست در حال حاضر مناطقی مانند ۱۷، ۱۸ و ۱۹ را درگیر کرده و از سال ۱۴۰۰ به بعد، زبانه این فرونشست به منطقه ۱۰ تهران نیز نفوذ کرده است.
در حال حاضر، تهران یکی از رکوردداران فرونشست در کشور است. گزارشی از سازمان نقشهبرداری کشور نشان میدهد که در سالهای پربارش ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، با کاهش نرخ افت سطح آب زیرزمینی، نرخ فرونشست نیز کاهش یافته یا حتی متوقف شده است. اما در دو تا سه سال اخیر و با تداوم خشکسالی، مجدداً روند فرونشست تشدید شده است. بنابراین، وضعیت فرونشست در تهران کاملاً با رفتار ما در بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی مرتبط است.
در صورتی که تهران به وضعیت بحرانی کمآبی همدان دچار شود، آیا امکان اجرای سناریوی موقت آبرسانی با تانکر برای پایتخت وجود دارد؟
پاسخ چندوجهی است؛ تهران به مراتب جمعیت بیشتری دارد و مصرف آب آن بسیار گستردهتر است، به همین دلیل استفاده از تانکر بهصورت موقت ممکن است تنها در مقیاس محدود و برای مناطق خاص و حساس شهری جوابگو باشد و اجرای آن به عنوان راهکار کلی، عملی و پایدار نیست، زیرا زیرساختها، هزینهها و مسائل ترافیکی نیز این راهکار را بسیار دشوار میکند.
بنابراین، لازم است تهران با نگاه واقعبینانه و بلندمدت، روی اصلاح الگوی مصرف، افزایش بهرهوری، استفاده از منابع جایگزین مانند آب بازیافتی و مدیریت روند توسعه شهر تمرکز کند تا از وقوع بحرانهای مشابه همدان پیشگیری شود.
در نهایت، آمادهسازی برای بدترین سناریوها، از جمله بررسی گزینههایی مانند آبرسانی اضطراری موقت، بخشی از برنامه مدیریت بحران آب تهران است، اما قطعاً باید با راهکارهای بلندمدت و جامع همراه باشد تا تهران دچار چالشهای جدی نشود.
علاوه بر آبرسانی موقت با تانکر، برای همدان پروژه انتقال آب نیز اجرا شد. با توجه به وضعیت فعلی تهران، آیا منابع آبی قابلتوجه و جدیدی وجود دارد که بتوان آن را به تهران منتقل کرد؟
در حال حاضر دو پروژه بزرگ انتقال آب در دست اجراست. یکی خط دوم انتقال آب از سد طالقان است که در ابتدا قرار بود به صورت تونل اجرا شود اما به دلیل وضعیت اضطراری، ظاهراً به خط لوله تبدیل شده است. پروژه دیگر نیز تونل انتقال آب از سد لار به بالادست سد لتیان است. به دلیل ساختار آهکی سد لار، بخشی از ذخایر آن به صورت طبیعی به پاییندست نشت میکند و به سمت مازندران میرود. همچنین پروژه تونل لار به لتیان نیز بهمنظور بازگرداندن این آب و استفاده از آن برای تأمین آب تهران در دست اجراست.
با توجه به شرایط فعلی و نظر بسیاری از کارشناسان مبنی بر ضرورت جدی گرفتن بحران کمآبی توسط مردم و محدودیت توان دولت در حل کوتاهمدت این مسأله، برخی پیشنهاد پرداخت سوبسید به خانوارها برای نصب کولرهای کممصرف آب را مطرح میکنند. از نظر شما، چه راهکارهای مؤثری برای کاهش مصرف آب در منازل وجود دارد؟
کولر آبی، مصرف آبی معادل یک فرد پرمصرف دارد ولی در این شرایط و گرمای هوای تابستان نمیشود از مردم خواست که از کولر استفاده نکنند. مدیریت مصرف آب شهری، دو بخش اساسی دارد؛ اول تغییر رفتار مصرفکنندگان است. کوتاهتر کردن زمان دوش گرفتن، بستن شیر آب هنگام مسواک زدن یا شستن دستها مثالهایی از تغییر رفتار مصرف آب هستند. دوم، اصلاح ابزار مصرف است.
استفاده از ابزارهای کاهنده مصرف مانند شیرآلات کممصرف، سردوشها و فلاشتانکهای استاندارد که از هدررفت آب جلوگیری میکنند از جمله این ابزارها هستند. اگر این دو بخش به صورت همزمان اجرا شود، میتوان ۲۰ تا ۲۵ درصد مصرف آب خانوارها را کاهش داد، بدون اینکه فشار زیادی به مردم وارد شود. اجرای این راهکارها به ما کمک میکند تا تابستان جاری را بدون بحران جدی پشت سر بگذاریم. در غیر این صورت، با سناریوهای بحرانی مواجه خواهیم شد که شرایطی شبیه به وضعیت همدان را رقم میزند.
در پنج سال اخیر، کشور با خشکسالی مواجه بوده و وزارت نیرو در این بازه با اعمال محدودیتها و مدیریت فشار، تلاش کرده مصرف آب را کنترل کند. با این حال، برخی شهروندان به نصب پمپهای پرقدرت روی آوردهاند. به نظر شما چه راهکارهایی میتواند مردم را به مشارکت مؤثر در مصرف بهینه آب ترغیب کند؟
کنترل فشار آب در شبکه تهران تا حدودی مؤثر بوده و به رغم نصب پمپهای قویتر، از سال ۱۳۹۹ به بعد مصرف آب در بیشتر مناطق کاهش داشته یا ثابت مانده است. تجربه کاهش قابل توجه فشار آب شبکه در هفتههای اخیر و عدم اثرگذاری آن در کاهش مصرف آب نشان میدهد اثربخشی این راهکار به سقف خود رسیده است و دیگر نمیتواند کاهش مصرف قابل توجهی ایجاد کند.
با توجه به شرایط کنونی، برنامهها و تدابیر کوتاهمدت مدیریت منابع آب برای مواجهه با تابستان چیست؟
اکنون تمرکز اصلی ما بر راهکارهای کوتاهمدت برای گذراندن تابستان است و امیدواریم بارندگیهای پاییز کمککننده باشد اما در بلندمدت، با توجه به روند خشکسالی و گرمتر شدن اقلیم منطقه، باید برنامههای اساسی و پایدارتری تدوین و اجرا کنیم. ممنوعیت استفاده از چمن در خارج از پارکها و حاشیه بزرگراهها، بازآفرینی فضای سبز متناسب با اقلیم خشک کشور، الزام اجرای مقررات ملی ساختمان برای نصب تجهیزات کاهنده مصرف آب مانند شیرآلات، فلاشتانکها و سردوشها قبل از صدور پایان کار، اجباری شدن برچسب مصرف آب برای دستگاههای آببر مثل ماشین ظرفشویی و لباسشویی تولید داخل و وارداتی، اصلاح تعرفه آب به نحوی که مشوق مدیریت مصرف باشد از جمله راهکارهای کوتاه مدت برای گذر از بحران تابستان تهران است.