وقتی موساد میگفت احمدینژاد به نفع ماست؛ مرد پرحاشیه سکوتش هم جنجالی است

در این مدت ۱۲ روز جنگ، احمدینژاد به جز یک بیانیه چند خطی حضور خبری دیگری هم داشت؛ آنجا که شایعه ترور احمدینژاد منتشر شده بود و سایت دولت بهار، رسانه نزدیک احمدینژاد آن را تکذیب کرد. احمدینژاد به عنوان یک نمونه درس عبرتی برای تاریخ شده است؛ هرکسی که بیشتر شعار دهد، کمتر به دیگران و شعارهایش وفادار است. او که با اظهارات و اقداماتش به اسرائیل و دیگران را به تنش با ایران تحریک میکرد حالا فقط تماشاچی است.
جنگ ۱۲ روزه که در آخرین هفته بهار شکل گرفت، فصل جدیدی را در سیاست داخلی ایران باز کرد. با آنکه صداهای جنگ در هر نقطه و هر زمان شنیده میشد در میان بهاریها سکوت عجیبی حکمفرما شده بود.
به گزارش خبرآنلاین، زمانی که محمود احمدینژاد در ایران بر سر کار آمده بود هم ایران و اسرائیل با هم سازشی نداشتند. اما وقتی احمدینژاد بر سر کار آمد فصل جدیدی در تنشهای ایران و اسرائیل باز شد.
دولتهای قبلی هیچ کدام اسرائیل را به رسمیت نمیشناختند و فضا در سطح تنش لفظی دنبال میشد. در بسیاری از مراسمها شعار مرگ بر اسرائیل نیز سر داده میشد. اما احمدینژاد کسی بود که این شعار را وارد سطح رسمی کرد.
انکار هولوکاست به وقت مذاکرات هستهای
آبان ماه سال ۸۴ که دولتش را تازه تشکیل داده بود، در همایش «جهان بدون صهیونیسم»، اسرائیل را «لکه ننگی» خواند که باید از صفحه روزگار محو شود. این سخنان نه فقط واکنش غربیها بلکه انتقادات رهبران فلسطینی را به همراه داشت.
احمدینژاد ماه بعد هم «هولوکاست» را افسانه خواند و گفت که قبول ندارد که هیتلر، رهبر آلمان نازی میلیونها یهودی را در کورههای آدم سوزی سوزانده اما اگر فرض بر این گذاشته شود که این «ادعا» درست است، چرا اروپاییهایی که به دلیل کشتار یهودیان به دست هیتلر از اسرائیل حمایت میکنند، در خاک خود مثلاً در آلمان یا اتریش چند ایالت خود را به «صهیونیستها» نمیدهند تا حکومت خود را در آن ایجاد کنند.
زمانی که شعارهای اسرائیلستیزانه سر میداد، توجهی به هزینهزا بودن اظهاراتش نداشت. آن زمان مذاکرات هستهای ایران با اروپاییها در جریان بود. در پی سخنان او، وزیر خارجه وقت آلمان گفت که اظهارات احمدینژاد مذاکرات هستهای را دشوار میکند.
آنگلا مرکل صدر اعظم پیشین آلمان هم گفت: «اگر در ایران حق اسراییل برای وجود داشتن زیر سوال است، آنگاه ما نمیتوانیم هیچگونه شکیبایی در این باره از خود نشان دهیم. این باید با تمامی ابزارهای در دسترس مورد شماتت قرار گیرد.»
نخستین نشانهها از اثرات سخنان احمدینژاد آنجا بود که پس از سخنان مرکل، رویترز نوشت: «آلمان بخشی از تلاش اروپا برای متقاعد ساختن تهران به رها کردن برنامه هستهای این کشور است، اما اظهارات مرکل اشاره کرد که رویکردهای برلین ممکن است پس از اظهارات اخیر محمود احمدینژاد سختتر شود.»
وقتی موساد میگفت احمدینژاد به نفع ماست
این شعارها نه به عنوان شخص محمود احمدینژاد بلکه به عنوان رئیس یک دولت مطرح میشد؛ او توانست فضایی ایجاد کند که افرادی که نسبت به اسرائیل رویکرد مشابهی داشتند در فضای رسانه جسارت بیشتری پیدا کنند.
آن زمان البته اظهارات شعارزده احمدینژاد با استقبالهایی از سوی برخی اسرائیلیها همراه شده بود. مئیر داگان، رییس سابق موساد مدعی شده بود که «وجود چنین فردی در راس دولت جمهوری اسلامی، موقعیت اسراییل را برای توجیه خطرها و تهدیدهای اتمی ایران آسانتر خواهد کرد.»
در جریان مناظرات انتخابات سال ۸۸ کاندیداهای رقیب نیز از احمدینژاد به خاطر «مواضع بدون اصول» او انتقاد کردند.
مهدی کروبی مناظره در مناظره انتخاباتی خطاب به احمدی نژاد، متنی از رئیس سابق موساد خواند و گفت: اگر صدها میلیارد دلار از سوی موساد خرج شده بود تا کسی منافع اسرائیل را تامین کند، احدی بهتر از احمدینژاد نبود. هیچ کس بهتر از احمدینژاد برای حیات اسرائیل نیست.
وقتی احمدینژاد کروبی را به تغییر متهم موضع کرد
احمدینژاد اما در پاسخ به این اظهارات، کروبی را به عدول از مواضع انقلابی متهم کرد و گفت: «مواضع [شما] تغییر پیدا کرده است. من شما را دوست دارم اما چقدر فاصله؟ آمریکاییها، اروپاییها و صهیونیستها ناراحت شدند و شما هم ناراحت شدید و اعتراض میکنید؟» او همچنین با بیان اینکه «من حالا به صهیونیستها یک چیز گفتم! شما چرا ناراحتید؟» از دیپلماسی خود دفاع کرد و گفت: «مهم دیپلماسی عمومی است و به کارگرفتن افکار عمومی.»
میرحسین موسوی هم با بیان اینکه «افراط، تفریط را به دنبال دارد» به اظهارات تند احمدینژاد درباره هولوکاست و سخنان مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل انتقاد کرد و گفت صحبت تند هولوکاست را مطرح میکنیم؛ نتیجهاش این میشود که اوضاع بد شد معاون ما میآید و میگوید ما دوست مردم اسرائیل هستیم. یعنی آن افراط این تفریط را هم میآورد که او تصور بکند که ما دوست هستیم.
احمدینژاد به هیچ کدام از واکنشهای داخلی هم توجهی نکرد و تا آخرین روز ریاست جمهوریاش از این سخنان دفاع کرد.
احمدینژاد هرچند ۱۲ سال از پایان کار دولتش میگذرد اما در هشتساله حضورش آنقدر سر و صدا داشته که سکوتش قابل باور نیست؛ مرد پرحاشیه و جنجالی حتی سکوتش هم جنجالی است.
واکنش سرد احمدینژاد به حمله اسرائیل
با آغاز حملات اسرائیل علیه ایران، بسیاری از فعالان سیاسی با گرایشهای مختلف حمله اسرائیل به ایران را محکوم کردند.
محمود احمدینژاد در گذشته خود را در صف اول «مقاومت در برابر صهیونیسم» معرفی میکرد؛ شعارهای تندوتیزش هم این انتظار را ایجاد کرده بود که احتمالا مثل قبل حضوری جدی داشته باشد. اما همه آن مواضع که به با چاشنی تهییج و چالش همراه بودند به یک بیانیه کوتاه چندخطی و تسلیت شهادت فرماندهان خلاصه شد.
در بخشی از این بیانیه نوشت: اینجانب ضمن محکوم کردن این تهاجمات و درخواست توقف فوری آنها، شهادت این فرماندهان، نیروها و دانشمندان را به خانوادههای آنان و ملت بزرگ و شریف ایران تسلیت عرض میکنم.
صدای کروبی و رهنورد بلندتر از «مرد دیپلماسی» عمومی بود
در این مدت ۱۲ روز جنگ، احمدینژاد به جز یک بیانیه چند خطی حضور خبری دیگری هم داشت؛ آنجا که شایعه ترور احمدینژاد منتشر شده بود و سایت دولت بهار، رسانه نزدیک احمدینژاد آن را تکذیب کرد.
مخالفانش میگویند «طرفدار دیپلماسی عمومی» که سابقه مصاحبه با رسانههایی مثل «رادیو فردا» را در کارنامه خود دارد یا برای قهرمانی یک تیم بسکتبال خارجی توئیت میکرد، قابل ندانست که برای وطنش یک توییت بزند و افکار عمومی جهان را با ایران همراه کند.
در حالی که مهدی کروبی که به تازگی از حصر خانگی حوادث بعد از انتخابات ۸۸ آزاد شده، با یک بیانیه موضعی گرفت که بسیاری تصور آن را نداشتند، همان کسی که احمدینژاد او را متهم به ناراحتی به خاطر مواضع ضداسرائیلی میکرد؛ یا زهرا رهنورد و مصطفی تاجزاده که به رغم محبوس و محصور بودن در محکومیت جنگ بیانیه دادند.
حال آنکه محمود احمدی نژاد اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست.
رگ اسرائیلستیزی احمدینژاد در زمان صلح متورم میشود؟
احمدینژاد در جنگ غزه بعد از هفتم اکتبر هم سکوت پیشه کرده بود و واکنشهایی از جریان اصولگرا را به دنبال داشت.
روزنامه صبحنو، نزدیک به محمدباقر قالیباف رئیس مجلس با انتقاد از سکوت او، این پرسش را مطرح کرد: «آیا رگ اسرائیلستیزی احمدینژاد فقط زمانی متورم میشود که تهییج افکار عمومی جهان علیه ایران و به نفع غرب را در پی داشته باشد و سوال مهمتر اینکه، چرا؟»
جایزه به نتانیاهو و احمدینژاد در فاصله چندماه
احمدینژاد چندی پیشتر از جنگ ایران و اسرائیل در سفری به مجارستان نیز واکنشبرانگیز شده بود. او که برای شرکت در کنفرانسی با عنوان «پایداری در جهان در حال تغییر» به بوداپست رفته بود. سخنرانی او در دانشگاه امنیتی– نظامی «خدمات عمومی مجارستان» انجام شد و پس از آن به احمدینژاد دکتری افتخاری دادند.
در حالیکه دو ماه قبل بنیامین نتانیاهو هم از آن دکتری افتخاری دریافت کرده بود. در واکنش به این رویداد، روزنامه جوان این پرسش را مطرح کرده که آیا اعطای دکترای افتخاری با سکوت احمدینژاد در قبال جنایات نتانیاهو در غزه ارتباطی دارد یا خیر؟ و آیا او مزد سکوت خود را گرفته است؟
احمدینژاد درس عبرتی برای تاریخ
از زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال ۸۴ جریانهایی به صورت شعارزده مدعی انقلابی و ارزشی بودن شدند. بسیاری از ناظران و تحلیلگران نسبت به این رفتارهای افراطی و شعارزده هشدار میدادند. با این حال، به جای شنیده شدن صدای این فعالان، آنها به حرکت کردن در خط آمریکا و اسرائیل متهم میشدند و با آنها برخورد صورت میگرفت.
به نظر میرسد ضمن تجدید نظر در خصوص مغضوبین باید از تجربه شعارهای پرهیجان احمدینژاد درس گرفت. احمدینژاد به عنوان یک نمونه درس عبرتی برای تاریخ شده است؛ هرکسی که بیشتر شعار دهد، کمتر به دیگران و شعارهایش وفادار است. او که با اظهارات و اقداماتش به اسرائیل و دیگران را به تنش با ایران تحریک میکرد حالا فقط تماشاچی است.