ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۲۵۳۱

بار دیگر بحرانی رخ داد / کت صداوسیما تن کیست؟

بار دیگر بحرانی رخ داد / کت صداوسیما تن کیست؟

درد مزمن صداوسیما این است که نگاه یک‌جانبه در آن نهادینه شده و حضور مقطعی چهره‌های منتقد در آن، به چشم نمی‌آید بلکه بیشتر توی ذوق می‌زند. بسیاری از چهره‌ها برای محاکمه به تلویزیون می‌روند و تلاش می‌کنند در این فرصت حرف خود را هم بزنند.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو– محسن صالحی‌خواه؛ احتمالاً صداوسیما – این دستگاه عجیب، عریض و طویل – یکی از نهادهایی باشد که در طول تاریخ وجودش، بیشترین انتقادها را به خود اختصاص داده باشد. انتقادهایی که اغلب هم درست و به جا هستند. چرا که اصولاً این سازمان با توجه به ماهیتش به جای این که یک رسانه عمومی باشد، یک دستگاه سیاسی با رویکردی غیرملی است. رویکردی که بارها به کشور ضربه زده اما اصلاحی ساختاری در آن رخ نداده یا در بهترین حالت، اقداماتی مقطعی و تاکتیکی را در این نهاد شاهد بودیم.

درد مزمن صداوسیما این است که نگاه یک‌جانبه در آن نهادینه شده و حضور مقطعی چهره‌های منتقد یا دگراندیش در آن، به چشم نمی‌آید بلکه بیشتر توی ذوق می‌زند. به عنوان یک مخاطب، آنچه می‌بینم این است که در چند سال اخیر و گاهی قبل از آن، بحرانی در کشور رخ می‌دهد و چهره‌هایی مثل استاد شمس‌الواعظین، غلامحسین کرباسچی و دیگر اصلاح‌طلبان به تلویزیون می‌آیند. چرا که در این زمانه بحران، تلویزیون تلاش می‌کند خود را از این اتهامات قدیمی و ریشه‌دار تبرئه کند. مثلاً پس از اعتراضات ۱۴۰۱، برنامه شیوه روی آنتن تلویزیون رفت و با استقبال روبرو شد اما خیلی زود در دست‌انداز افتاد.

سال ۱۴۰۲ برنامه به افق فلسطین شبکه افق که بعد از ۷ اکتبر روی آنتن رفت، درگیر تغییر تیم شد به این دلیل که سازندگان، خواستند محمدجواد ظریف را به برنامه بیاورند. مگر نه این که ظریف چهار دهه کارمند جمهوری اسلامی و ۸ سال وزیر خارجه آن بوده؟ چرا حضور یا عدم حضور او روی آنتن تلویزیون باید این طور حاشیه ایجاد کند؟ در حالی که این حضور از بدیهیات عرصه سیاست و رسانه است.

شاید گفته شود حضور افراد با تفکرات متفاوت در تلویزیون حداقل از سال ۱۴۰۱ به این سو بیشتر شده است. این مورد دو پاسخ دارد. نخست این که بسیاری از چهره‌های دگراندیش، برای محاکمه به تلویزیون می‌روند و تلاش می‌کنند در این فرصت حرف خود را هم بزنند. برای مثال مجری برنامه‌ای مانند گفتگوی ویژه خبری همواره یار کمکی مهمان هم‌موضع تلویزیون است، نه گرداننده بحث؛ بخشی از مباحثه است. ضمن این که وزن حضور چهره‌های متفاوت حتی اگر افزایش آن پس از اعتراضات ۱۴۰۱ را بپذیریم، با وزن تندروهای سیاسی قابل قیاس نیست. آن‌ها در درجه اول مدیران تلویزیون هستند. در درجه بعدی، تریبوندارانی ثابت هستند که حضور فردی مانند محمد قوچانی، محمد عطریانفر یا دیگر اصلاح‌طلبان، شاید در فضای شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا کند اما چالشی برای آن‌ها نیست. چون مقطعی و نابرابر است. امروز هم که در دوران پس از آتش‌بس جنگ ۱۲ روزه به سر می‌بریم، فضا همین است. اصلاح‌طلبان در تلویزیون هستند تا فضا آرام شود و آن‌ها هم کمرنگ یا محو شوند تا در نهایت بحران بعدی آغاز شود. تندروها همواره صاحب و دیگران مهمان آنتن هستند.

اصلاح‌طلبان را مثال زدم چون مصداق عینی این موضوع هستند. در صورتی که موضوع، فراتر از دوگانه قدیمی اصلاح‌طلب و اصولگراست. این مرزبندی حداقل از حدود یک دهه قبل با حوادثی که در کشور پیش آمد، دیگر به معنای قدیم وجود ندارد. مسئله این است که رسانه عمومی کشور باید یک صدای ملی و در جهت منافع ملی داشته باشد که صداوسیما چنین رویکردی نداشته و ندارد. خواه اصلاح‌طلبان را به آن شبکه‌ها ببرند یا نبرند. رویکردشان همان رویکرد سابق است.

تبلیغات
نویسنده : محسن صالحی‌خواه
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات