۱۰ تا از بهترین فیلمهای کمدی سینمای ایران

تماشای فیلمهای کمدی ایرانی، فرصت خوبی برای تغییر روحیه است. فیلمهایی چون «ورود آقایان ممنوع» و «مارمولک» با موقعیتهایی طنز و شخصیتهای جذاب، لحظات شادی را برای بیننده به وجود میآورند.
فرارو- در دوران پسا جنگ، تماشای فیلمهای کمدی و خنده دار میتواند پیشنهاد خوبی برای تغییر فضا و روحیه باشد.
به گزارش فرارو، سینمای کمدی ایران، با خلق داستانها و موقعیتهای مختلف هر کدام بخشی از وضعیت جامعه را در قالب طنز و خنده به تصویر میکشند. فیلمی مانند «اجاره نشینها» که قصه خود را در دل یک ساختمان روایت میکند یا «جهان با من برقص» که مرک و زندگی را دستمایه ساخت اثر میکند. در ادامه به معرفی مجموعهای از بهترین فیلمهای سینمایی ایران در ژانر کمدی خواهیم پرداخت.
ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان)
این فیلم، داستان یک دبیرستان دخترانه است که مدیر آن، ورود مردان را به مدرسه ممنوع کرده است، اما آزمون سرنوشتساز المپیاد شیمی همه چیز را تغییر میدهد و داستان وارد مسیر جدیدی میشود. ورود آقای جبلی به عنوان معلم شیمی و رویاروییاش با خانم دارابی، مدیر مدرسه، اتفاقات مختلفی را رقم میزند. فیلم «ورود آقایان ممنوع» سرشار از موقعیتهای کمدی است که بر اثر سوءتفاهم میان شخصیتهای اصلی شکل گرفته است. در عین حال، شخصیتهای فرعی نیز به بهترین شکل روایتهای فرعی را شکل میدهند. در این فیلم تمام جزئیات در خدمت داستان قرار گرفتهاند تا بیننده را به خنده وادار کنند.
فیلم اجارهنشینها (داریوش مهرجویی)
این فیلم داستان چالشها و مشکلات زندگی گروهی از انسانها را روایت میکند که در یک آپارتمان قدیمی و فرسوده زندگی میکنند. این آپارتمان نه تنها وارث مشخصی ندارد، بلکه به شدت نیازمند تعمیرات اساسی است تا بتوان زندگی راحتتری برای ساکنانش فراهم کرد. در حقیقت، قصه از همین نقطه آغاز میشود؛ زیرا هر کدام از ساکنان به شیوه و دیدگاه خود تلاش میکنند تا راهحلی برای مشکلات آپارتمان و شرایط زندگیشان پیدا کنند. تنشها و اختلاف نظرهای آنها تصویری واقعی از زندگی جمعی و تعاملات انسانی ارائه میدهد که بسیاری از مخاطبان با آن همذاتپنداری میکنند.
روایت ساده و واقعگرایانه داریوش مهرجویی در «اجارهنشینها» واکنشی به شرایط روز جامعه بود، به همین دلیل است که این فیلم اکران موفقی در زمان خود داشت.
فیلم مارمولک (کمال تبریزی)
این فیلم داستان زندگی رضا، زندانی سابقهداری است که ناخواسته درگیر یک سرقت مسلحانه میشود و به زندان میافتد. رضا که تحمل حبس طولانی مدت را ندارد، دست به اقداماتی میزند تا از این وضعیت خلاص شود. او با خوردن قرص و زخم کردن دستش به بیمارستان منتقل میشود و در آنجا شرایطی پیش میآید که موفق میشود با پوشیدن لباس یک روحانی بیمار، از زندان فرار کند. رضا در ابتدا فکر میکند که فرارش به پایان مشکلاتش منجر شده، اما در ادامه دست تقدیر مسیر زندگی او را به کلی تغییر میدهد. هنگام خروج از کشور، به دلیل یک اتفاق غیرمنتظره، رضا مجبور میشود به عنوان امام جماعت یکی از روستاهای مرزی خدمت کند و چارهای جز پذیرفتن این مسئولیت ندارد.
بازی خوب بازیگران در کنار فیلمنامه، موقعیتهایی را در این فیلم به وجود آورده است که هنوز هم در میان مردم استفاده میشود، مانند «خدا اِند مهربانی است.»
فیلم لیلی با من است (کمال تبریزی)
داستان این فیلم در دل جنگ ایران و عراق میگذرد. صادق، فیلمبردار صدا و سیما، برای تکمیل خانهاش به دنبال وام از صندوق اداره است. او تنها راه وام گرفتن را ایجاد سابقه در جبهه میبیند، به همین دلیل با گروه فیلمبرداری عازم جنوب کشور میشود. «لیلی با من است» به زیبایی و با لحنی طنز و کمدی، شرایط دشوار و واقعیتهای تلخ جنگ را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه افراد عادی با امید و انگیزه، حتی در سختترین شرایط، تلاش میکنند به آرزوهای خود برسند. بازیهای درخشان بازیگران، دیالوگهای هوشمندانه و موقعیتهای کمدی ناب باعث شدهاند این فیلم حتی با گذشت بیش از دو دهه از زمان ساختش، همچنان یکی از بهترین و ماندگارترین آثار کمدی در زمینه جنگ باشد.
فیلم سنپطرزبورگ (بهروز افخمی)
این فیلم داستان زندگی دو خلافکار خردهپا است که به طور اتفاقی از وجود یک گنج عظیم باخبر میشوند. آنها تلاش میکنند با سرنخهایی که دارند به گنج تزار روسیه دست پیدا کنند. اتفاقات غیرمنتظرهای در راه پیدا کردن گنج رخ میدهد که به تدریج روند داستان را دگرگون میکند و باعث میشود این دو خلافکار خردهپا ناچار به تصمیمگیریهای مهم و حتی تغییر مسیر در زندگی خود شوند.
«سنپطرزبورگ» از همان الگویی استفاده میکند که در جهان سابقه طولانی دارد؛ فیلمهایی که دو نفر زوجی را شکل میدهند که اتفاقات داستان را به وجود میآورند. دو شخصیت اصلی که با هم یک زوج داستانی تشکیل میدهند و رویدادهای مختلف آنها را به چالش میکشد. این ترکیب باعث شده تا فیلم علاوه بر هیجان، شخصیتهای مختلفی را به مخاطب نشان دهد.
فیلم نهنگ عنبر (سامان مقدم)
این فیلم از اولین آثاری بود که سبک زندگی مردم در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی را دستمایه ساخت یک فیلم طنز کرده بود. قصه «نهنگ عنبر» از دوران کودکی ارژنگ صنوبر آغاز میشود و در طی دو فصل به دوران میانسالیاش میرسد. نقطه عطف ماجرا عشق ارژنگ به دختری به نام رویاست که اتفاقات فیلم را رقم میزند.
طراحی صحنه، فضا و دیالوگها به خوبی فضای نوستالژی را برای مخاطب بازنمایی میکنند. ممنوع بودن معجون و ویدیو، مانتوهای خاص، پشت موی ارژنگ به خوبی سبک زندگی مردم در آن زمان را نشان میدهد و همین موضوع دلیل موفقیت این فیلم در گیشه بوده است. در عین حال، هر چه داستان پیش میرود، تحولات زندگی شخصیتها نیز به خوبی نمایان میشود و ارژنگ و رویا به مرور زمان به افرادی متفاوت تبدیل میشوند؛ نکتهای که فیلم به زیبایی توانسته آن را به تصویر بکشد.
فیلم بیپولی (حمید نعمتالله)
این فیلم روایت زندگی مردی به نام ایرج است که به تازگی وارد مرحله جدیدی از زندگیاش شده و ازدواج کرده است. اما ناگهان با بیکاری مواجه میشود و این بحران ناگهانی، زندگی او و همسرش را به طور کامل دگرگون میکند. بیکاری ایرج نه تنها مشکلات مالی برایشان به وجود میآورد، بلکه باعث بروز چالشهای عاطفی و روانی نیز میشود که زندگی مشترکشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
«بیپولی» مضمون تلخ فقر و بیماری را به شیوهای متفاوت بیان میکند. حمید نعمتالله، کارگردان این اثر، در این فیلم با مهارت تمام توانسته از تضاد میان بیپولی و پولداری، موقعیتهای دراماتیک و در عین حال خندهداری خلق کند که باعث میشود داستان هم ملموس و واقعی باشد و هم جذاب و سرگرمکننده. او به خوبی نشان میدهد که چگونه بحرانهای مالی میتوانند ابعاد گوناگونی از زندگی انسانها را تحت تأثیر قرار دهند و واکنشهای مختلفی را برانگیزند.
فیلم مهمان مامان (داریوش مهرجویی)
این فیلم را میتوان مقدمه تغییر مسیر کاری داریوش مهرجویی دانست که با آثاری چون «سنتوری» و «نارنجیپوش» ادامه پیدا کرد. داستان این فیلم درباره زنی است که وضع مالی خوبی ندارد اما میزبان خواهرزاده تازه ازدواج کرده و همسرش است. حضور پدر خانواده و حرفهای بیموقعش باعث میشود که سفرهای رنگارنگ چیده شود؛ سفرهای که انواع غذاهای مختلف روی آن وجود دارد. «مهمان مامان» درباره مهربانی و محبت است که همه مضامین والای انسانی را در خود جای داده است. این فیلم اثری بود که امین حیایی با آن خود را به دنیای کمدی معرفی کرد. همچنین حسن پورشیرازی با هر حرکت و دیالوگ به خوبی کاراکتر مردی حواسپرت و بیملاحظه را ایفا میکند.
فیلم جهان با من برقص (سروش صحت)
این فیلم روایتگر زندگی جهانگیر، مردی است که پس از جدایی از همسرش، به همراه دخترش در شمال کشور زندگی میکند. وقتی او با خبر ابتلا به بیماری لاعلاجی و محدودیت زمانی در زندگیاش مواجه میشود، تصمیم میگیرد با کمک برادرش جشن تولدی برگزار کند که به نوعی وداعی با زندگیاش باشد. در این جشن، دوستان قدیمی جهانگیر که هرکدام درگیر مشکلات و چالشهای خود هستند گرد هم میآیند و با حضورشان، ترکیبی از لحظات طنز، احساسات عمیق و تأملبرانگیز شکل میگیرد. بازیگرانی مانند علی مصفا و جواد عزتی توانستهاند شخصیتهای خود را به خوبی ایفا کنند. دیالوگها و تعاملات بین شخصیتها، بهویژه در موقعیتهای طنزآمیز، طبیعی و باورپذیر است.
«جهان با من برقص» فیلمی است که با نگاهی انسانی و صادقانه به زندگی و مرگ، روابط انسانی را بررسی میکند. این فیلم با ترکیب طنز و درام، توانسته است داستانی جذاب و تأملبرانگیز ارائه دهد.
فیلم دایره زنگی (پریسا بختآور)
این فیلم داستان زندگی افرادی است که در یک مجتمع مسکونی در کنار هم زندگی میکنند. هر شخصیت مجموعهای از مشکلات و چالشها را دست و پنجه نرم میکند که «دایره زنگی» به خوبی این موضوعات را به تصویر کشیده است.
طراحی صحنه و فضاسازی، حس زندگی در یک محیط واقعی را منتقل کرده و روایت چندگانه داستانها به عمق و تنوع قابل توجهی بخشیده است. فیلم با نگاهی ساده اما عمیق، مخاطب را به تأمل در پیچیدگیهای روابط انسانی و زندگی شهری دعوت میکند.