ترنج موبایل
کد خبر: ۸۷۶۲۱۵

پاشنه آشیل اسرائیل

بازی آمریکا در بحران ایران و اسرائیل

بازی آمریکا در بحران ایران و اسرائیل

جنگ بین اسرائیل و ایران، به‌ویژه در زمینه حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، تهدیدی جدی برای امنیت منطقه است. ایران با تقویت برنامه موشکی خود، قادر به وارد کردن فشار سنگین به اسرائیل است. آمریکا باید از ورود به جنگ جلوگیری کند و به دنبال راه‌های دیپلماتیک برای کنترل بحران باشد. هر گونه تهدید نظامی علیه ایران تنها به تشدید تولید سلاح هسته‌ای خواهد انجامید، بنابراین مذاکره و نظارت مؤثر بهترین گزینه است.

تبلیغات
تبلیغات

سومانتر میترا  فرارو– دکتر سومانتر میترا مدیر تحقیق و ارتباطات در موسسه ایده‌های آمریکایی و نویسنده ارشد نشریه آمریکن کانسرویتیو

  به گزارش فرارو به نقل از مجله د آمریکن کانسرویتیو، جنگ میان اسرائیل و ایران، موضوعی است که پیش‌تر توسط همکارانم، اندرو دی و جود روسو، به‌طور مفصل مورد بحث قرار گرفته و بنابراین نیازی به تکرار مجدد آن نمی‌بینم. در حال حاضر، اسرائیل در حال حمله به تأسیسات غنی‌سازی فردو است، در حالی که موشک‌های بالستیک ایرانی به تل‌آویو اصابت کرده‌اند.

دونالد ترامپ با مخالفت قاطع خود با جنگ‌های خاورمیانه توانست حمایت گسترده‌ای از مردم جلب کند. شهامت او در این زمینه هنوز شایسته تحسین است، اما این سوال مطرح است که چرا نتوانست توافق هسته‌ای با تهران امضا کند، با اینکه ایران آماده بود تولید مقدمات سلاح هسته‌ای را متوقف کند. دولت ترامپ به‌دنبال ممنوعیت غنی‌سازی اورانیوم در ایران است، اما این درخواست همچنان به‌عنوان یک خط قرمز برای ایران باقی مانده است. هر تهدید نظامی بیشتر علیه برنامه هسته‌ای ایران احتمالاً آن‌ها را به ادامه مسیر تسلیحات هسته‌ای ترغیب خواهد کرد. در این وضعیت، بهترین امید ما نظارت مؤثر و دقیق بر این برنامه است.

چرا آمریکا باید هزینه اقدامات اسرائیل را بپردازد؟

در بحث‌های مربوط به احتمال مشارکت نظامی ایالات متحده با ایران، یک ترفند هوشمندانه به چشم می‌خورد. پیش از حملات اخیر، به نظر می‌رسید که آمریکا به اسرائیل اعلام کرده بود که در هیچ حمله تهاجمی شرکت نخواهد کرد، اگرچه احتمال دفاع در برابر انتقام‌جویی ایران مطرح بود و پس از حملات اسرائیل، وعده داده شد که چنین دفاعی به اجرا درآید.

این رویکرد اگرچه هوشمندانه به نظر می‌رسد، اما در نهایت بی‌نتیجه است. تمایز اصلی که باید در این مرحله ایجاد شود، نه در این است که آیا آمریکا قصد حمله به ایران دارد یا خیر، بلکه این است که آیا ایالات متحده به‌طور اجتناب‌ناپذیر وارد جنگ خواهد شد یا نه. هر خبرنگار باهوش باید از دولت آمریکا بپرسد که چرا و چگونه ایالات متحده باید از اسرائیل در برابر انتقام‌جویی ایران دفاع کند، به‌ویژه با توجه به این که طبق گفته‌های پیش از حمله ترامپ، اسرائیل «ویرانی» را به مذاکرات ایران و آمریکا وارد کرده است و بله، باید اذعان کرد که هر مذاکره‌ای در این مرحله به‌طور قطعی تخریب شده است.

حمله پیشگیرانه یا اقدام هدفمند؟ راز استراتژی اسرائیل در برابر ایران

ایرانی‌ها به وضوح شاهد سرنوشت معمر قذافی در لیبی بودند (جنگی که منطقه را ویران کرد و بحران‌های پناهجویی در اروپا به دنبال داشت و من، نویسنده، مخالف آن بودم) و همچنین به دقت مشاهده کردند که چگونه خاندان کیم در کره شمالی از همان سرنوشت اجتناب کردند. درس آشکار این است که بازدارندگی به‌سختی به‌دست می‌آید، اما زمانی که به‌دست آید، پایدار می‌ماند.

در این میان، ایران برنامه موشکی بالستیک خود را تقویت کرده و اکنون انباری از سلاح‌های متعارف دارد که می‌تواند فشار زیادی به اسرائیل وارد کند. از سوی دیگر، اسرائیل بدون حمایت ایالات متحده توانایی بمباران بلندمدت و پایدار ایران را ندارد. ایران با عمق سرزمینی وسیع و مرزهای طبیعی خود به‌طور قابل‌توجهی از هر حمله‌ای دفاع خواهد کرد.

این وضعیت به‌طرزی مشابه جنگ اوکراین است، به این معنا که جنگ می‌تواند به‌یک‌باره متوقف شود اگر واشنگتن شجاعت این را پیدا کند که اعلام کند، هر کشوری که با استراتژی‌ها یا اهداف ایالات متحده مخالف باشد، باید به‌تنهایی وارد عمل شود.

این منطقه، به‌ویژه در مقایسه با مناطقی همچون آسیا، آمریکای لاتین یا حتی اروپا، از منظر منافع ایالات متحده کاملاً حاشیه‌ای به شمار می‌رود. جنگ آمریکا با ایران با مخالفت هر دو حزب در کنگره مواجه است. مردم نیز به‌شدت از این ایده بیزارند. علاوه بر این، حمله اسرائیل برخلاف آنچه که در رسانه‌ها عنوان شده، «پیشگیرانه» نبوده است. حمله پیشگیرانه به‌منظور جلوگیری از تهدیدی است که هنوز به وقوع نپیوسته، اما آنچه اسرائیل انجام داد، یک اقدام هدفمند علیه تهدیدات موجود بود.

اسرائیل، به‌طور طبیعی، تمایلی به وارد شدن به جنگ‌های فرسایشی ندارد و این موضوع به دلایل روشن قابل درک است. در طول تاریخ، اسرائیل همواره از درگیری‌های طولانی‌مدت اجتناب کرده و بیشتر به جنگ‌های کوتاه‌مدت گرایش داشته است. آخرین باری که ایران از یک حمله پیشگیرانه با هدف حذف رهبری خود شگفت‌زده شد، به دهه ۱۹۸۰ برمی‌گردد، زمانی که رژیم صدام حسین در عراق دست به چنین اقدامی زد. این حمله نهایتاً به جنگی هشت‌ساله تبدیل شد. اکنون، صدام حسین و رژیم او مدت‌هاست که از صحنه روزگار محو شده‌اند. تنها می‌توان امیدوار بود که در این مورد، عقلانیت بر تصمیم‌گیری‌ها غالب شود و مهم‌تر از همه، برای ایالات متحده، این که بتواند از وارد شدن به این درگیری اجتناب کرده و احتیاط لازم را حفظ کند.

تبلیغات
نویسنده : دکتر سومانتر میترا
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات