مدیرعامل بانک صادرات: محرمانگی اطلاعات مغایر با FATF نیست
«همه کشورها سطحی از محرمانگی اطلاعات را دارند که در نظام بینالملل هم پذیرفته شده است و مغایرتی با توصیههای FATF ندارد. من با شجاعت میگویم افرادی که با پیوستن به FATF مخالف هستند؛ یا آن را کامل نخواندهاند یا به آن عملیاتی و کارشناسی نگاه نکردهاند یا هدف دیگری را دنبال میکنند».
در بزنگاه تاریخی کنونی که تحریمهای سختگیرانهای به ایران تحمیل شده است، نظام بانکی ما چقدر به حاشیه رانده میشود؟ اساسا تحریمهای این دور چقدر از بار قبل هوشمندانهتر است؟
پیش از ۲۰۱۰ تحریمها فقط از سوی آمریکا و روی چند بانک اعمال میشد. یک مورد هم تحریمهای اعمالی سازمان ملل را داشتیم؛ اما از سال ۲۰۱۰ این تحریمها شامل همه بانکها و بانک مرکزی نیز شد. تحریم بانک مرکزی تحریم مهمی بود؛ چراکه انواع مبادله را ممنوع میکرد.
به طور قطع روی قیمت تمامشده اثرگذار است. همانطور که دور قبل نیز این اتفاق افتاد؛ اما پرسش من نحوه اثرگذاری بر فرایند مالی است. اینکه سوییفت بسته میشود یا تعاملات مالی تغییر چهرهای میدهد یا خیر.
درباره سوییفت هنوز موضوع قطعی نشده و مشخص نیست سوییفت بسته میشود یا خیر. امیدواریم بسته نشود. ظاهرا ایران یک لایحه بسیار قوی دراینباره تهیه کرده است که همنظران زیادی در سطح بینالملل دارد. تحریم مربوط به کالا یا خدماتی است که شما برای آن جایگزین دارید؛ یعنی کشوری ما را تحریم میکند؛ ولی میتوانیم کشور دیگری را در مبادلات جایگزین کنیم.
در قالب پیمانهای پولی؟
بله پیمانهای پولی که بهطور نمونه با روسیه یا ترکیه منعقد شده است.
فرض را بر این بگذاریم که جامعه بینالمللی با بازماندن سوییفت ایران موافقت کند. آیا با توجه به اینکه ایران برای پذیرش FATF هنوز به نتیجه نرسیده است و کشورها بر این موضوع حساسیت زیادی دارند؛ روابط مالی ما امکان برقراری خواهد داشت؟ اساسا در شرایط تحریم که ما ناگزیر به دورزدن برای انجام نقلوانتقال پول هستیم، عضویت در FATF موضوعیت دارد؟
به نظر من در شرایط کنونی پیوستن به FATF ضروریتر از گذشته است. وقتی تحریمهای آمریکایی حاکم شده، باید برای عضویت در آن شتاب داشته باشیم. FATF توصیهنامههایی دارد که در سال ۲۰۱۲ و بعد در سال ۲۰۱۷ بهروزرسانی شده است. تعبیر من از FATF رصدکردن تعاملات مالی نیست. برخلاف آنچه در جامعه ما تبدیل به باور شده است و گمان میشود پیوستن به FATF یعنی اجازه رصدکردن معاملات، من چنین نظری ندارم. ما باید این را بپذیریم که مبادلات بانکی در سراسر دنیا یک سطحی از رصدکردن دارد و یک سطحی هم ندارد، ارتباطی هم به پذیرش FATF ندارد. ازاینرو از باب رصدکردن تبادلات مالی، چه به FATF بپیوندیم و چه نپیوندیم؛ امکان رصد بخشی از تبادلات وجود دارد.
در این صورت وضعیت کمکهای ایران به برخی کشورهای همسایه چه میشود؟
این مقوله ربطی به FATF ندارد. هر کشوری قوانین و سیاستهای خود را دارد. مگر تمام فعالیتهای مالی دولت آمریکا یا دولت انگلستان قابل رصدکردن است؟ همه کشورها سطحی از محرمانگی اطلاعات را دارند که در نظام بینالملل هم پذیرفته شده است. مغایرتی هم با توصیههای FATF ندارد.
اینطور که شما میفرمایید ما میتوانیم عضویت در FATF را بپذیریم، اما بخشی از فعالیتهای مالی خود را در لایههای محرمانه نگاه داریم.
این بحث بسیار کارشناسی و مفصل است. یکی از ارکان مهم FATF با عنوان PEP شناخته میشود. فهرستی در دنیا وجود دارد و هر کشور نیز بهطور مجزا یک فهرست دارد. در این فهرست هم افراد مثبت هستند و هم افراد منفی، یعنی فهرستی تهیه میشود برای ذکر نام افرادی که مورد توجه هستند؛ مثلا نام آقای ماهاتیر محمد در این فهرست وجود دارد یا تقریبا نام همه رئیسجمهورها یا شرکتهای بزرگ در دنیا در فهرست مزبور هست. FATF میگوید شما باید در سیاستهای بانکی خود به این فهرست توجه کنید و بدانید که این پول را به چه کسی میدهید.
بههرحال در مجلس و در سطوح کارشناسی حساسیت وجود داشته و تهدیدهای احتمالی را بررسی کردهاند.
من با شجاعت میگویم یا آن را کامل نخواندهاند یا به آن عملیاتی و کارشناسی نگاه نکردهاند یا هدف دیگری دارند. در توییتی این موضوع را اینگونه نوشتهام که تصور کنید بهدلیل یکسری الزامات بینالمللی نخواهیم گذرنامه بگیریم، درعینحال انتظار سفر بینالمللی بدون محدودیت نیز داشته باشیم. طبیعی است وقتی گذرنامه میگیرید مواردی را میپذیرید که نه غیرقانونی است نه آزادیهای مشروع فردی را محدود میکند. بلکه قواعدی است که باید در آن چارچوب عمل کنید؛ FATF هم به همین صورت است. هرچند هزینه هم دارد و مقداری محدودتر میشویم، اما برای تداوم حضور در مبادلات مالی جهانی لازم است این قواعد را بپذیریم.
بهجز FATF، هماهنگنبودن با قوانینی مثل IFRS نیز بهعنوان موانعی برای روابط بینالمللی بانکی برشمرده میشود.
استانداردهای IFRS را ما در ایران نه در هیچ بانک و نه در هیچ شرکتی بهطور رسمی به کار نگرفتهایم.
یک نسخه بومی از IFRS را آماده کرده بودند که بانکها موظف به اجرای آن شدند.
آن نسخه اصلا IFRS محسوب نمیشد. دو سه جدول از IFRS را استخراج کرده بودند که آنهم با حسابرسها اختلاف نظر زیادی داشت.، اما سال گذشته نماد چند بانک به دلیل عدم اجرای این نسخه بسته شد و برگزاری مجامع بانکها به تأخیر افتاد.
به اشتباه میگفتند این نسخه IFRS است. سال گذشته هم نهایتا این نسخه بهطور کامل به کار گرفته نشد. بانک مرکزی اول فکر کرد که IFRS اعلام میکند. چون که استانداردها در هر کشوری اولا یک مرجع تدوین دارد و ثانیا مانند قانون کلمه به کلمهاش استاندارد است و نمیتوان آن را تغییر داد.
البته استانداردهای زیادی در IFRS وجود دارد که ما در بانکها اعمال نمیکنیم مثلا حساب ذخیره مطالبات معوق یکی از بحثهایی بود که در این استانداردهای بومیسازیشده، لازمالاجرا بود ولی بانکها اغلب اعمال نمیکردند.
بانکها ذخیره دارند ولی در مورد رقم آن گاهی اختلاف نظر وجود دارد. از این نظر تفاوت عمدهای با IFRS نداریم.
طبق استانداردها باید به اندازه مطالبات معوق، ذخیره نگاه داشته شود.
رقم مطالبات معوق بسیار قضاوتی است. این موضوع را بیشتر کشورهای دنیا حل کردهاند ولی ما هنوز در مورد آن مشکل داریم. اینکه آیا طلب یک بانک از شرکت ذوبآهن جزء مطالبات معوق است یا خیر؟ زندگی ذوبآهن میچرخد، اقساط را میپردازد و دوباره وام میگیرد. این متفاوت است با فردی که ورشکست میشود و هیچ چیز برای پرداخت ندارد. اگر بخواهیم خشک برخورد کنیم، میگوییم اقساط ذوبآهن سررسید گذشته و معوق شده، پس برای آن ذخیره نگه داریم.
متأسفانه در صورتهای مالی بانکها قضاوتها آنقدر زیاد شده که بیشتر به حسابسازی شبیه شده است. به طور نمونه چرا آمار استمهال وامها باید محرمانه باشد؟ ما هیچ آماری نداریم که مثلا بانک صادرات چقدر تسهیلات جدید داده و چقدر استمهال داده است.
تفکیک اینها بسیار مشکل است. برای خود ما هم به عنوان مدیر بانک مشکل است، اما همه بانکها از جمله صادرات، سطح مقبولی از افشای تسهیلات را دارند. میتوانید به سامانه کدال بورس مراجعه کرده و ببینید. ولی خب، معلوم است که با سطح ایدهآل افشا فاصله داریم.
سخت است یا عملکرد بانک را پایین نشان میدهد که اعلام نمیشود؟
آن هم قضاوتش سخت است. ممکن است چنین انگیزهای هم پشت آن باشد. انگیزهها پیچیده است. یک مقدار خطر اخلاقی هم در آن هست و من حق را به شما میدهم. گاه مدیر میخواهد عملکرد خود را بهتر نشان دهد. گاهی هم اعتقاد کامل دارد که عین واقعیت را افشا میکند. اینها را نمیتوان نیتخوانی و ارزیابی کرد. اما یک بحث دیگر هم وجود دارد. یک جا من میبینم آقای X. نمیتواند اقساط را بپردازد. برای او استمهال انجام میدهم. یک جا آقای X. میگوید میتوانم پول شما را بپردازم، اما اگر بپردازم فعالیتم به مشکل میخورد پس اجازه میگیرد در اقساط طولانیتر بپردازد. مثلا در مورد ایرانخودرو و سایپا ما اینگونه عمل میکنیم. از این رو مورد به مورد تسهیلاتگیرندگان با هم متفاوت است و نمیتوان کلی قضاوت کرد. درستی این قضاوت را با میزان استدلالهایی که پشت آن قضاوت وجود دارد، میتوان ارزیابی کرد.